قلمزن🇵🇸
#آن_سوی_شهر #ما_و_آنها سه سال قبل شوهرش را داعشی ها در افغانستان کشته اند پنج یتیم قدونیم قد برایش
#تلویزیون
تلخ است اگر اذیت میشوید نخوانید،
آنچه مينويسم متاثر از یک گفتگوی تلفنی ست و خوشایند نیست!
تماس گرفتم حالشان را بپرسم
مادر خانواده خلاف همیشه بدون انرژی بود و شمرده و آرام حرف میزد
پرسیدم بچه ها چطورند
با صدای گرفته اش گفت از صبح گریه میکنم...
پسر 13 ساله اش یعنی مرد خانه اش،
یعنی همان کسی که زباله خشک جمع میکند و میفروشد تا 9 سر عائله و 8 بچه یتیم گرسنه نمانند،
چهار روز است بیمار شده و در رختخواب است،
این بچه چندسال قبل از روی پشت بام به زمین افتاده بوده،
همیشه سردرد داشته اما با قرص مسکن رفع تکلیف میکرده اند
حالا ناگهان سردرد مداوم شده و بچه را زمینگیر کرده، نمیدانند مشکل چیست و خدا کند جدی نباشد...
خیّر عزیزی قرار است پیگیر بیماری مرد این خانه باشند،
دخترک بیوه باردارشان هم ماه دیگر زایمان میکند با کم خونی و سوء تغذیه ای که دارد...
اما مادر میگفت مساله اصلی خانواده در کنار همه مسائل ریزو درشتی که دارند تامین تلویزیون است
برای چند بچه که باید درس بخوانند
مدرسه تعطیل شده
گوشی موبایل هم که ندارند
معلم گفته است از تلویزیون درس بخوانید!
اگر #تلویزیون جایی سراغ دارید به این خانواده برسانید تا یکی از دردهایشان دوا شود،
باقی دردهای متعددشان را یکی یکی خواهم گفت.
@ghalamzann
#مطالبه #نهجالبلاغه
#استاد_نظافت #تلویزیون
سالها قبل که دوره شرح نهجالبلاغه حاج آقا نظافت در یکی از کوچههای خیابان قرنی برگزار میشد با کلاس درس ایشان آشنا شدم، این اولین بار بود که نهجالبلاغه را راحت دستم میگرفتم و با مداد خط میکشیدم و شرح استاد را مینوشتم و آن دوره برای من شد فتح باب آشناییهای خوب و دوستیهای ماندگار
با آدمخوبهای زندگیام...
آنچه مرا به آن روزهای خوب برد، حضور ارزشمند حاج آقا نظافت این شبها در برنامه سحرگاهی شبکه استانی است،
نشستهام و گوش میکنم و دلم نمیخواهد تمام شود و دلم نمیخواهد کارگردان اشارهای کند،
این مباحث فوق شیرین که از دل نهجالبلاغه مهجور بیرون کشیده میشوند و با لحن و بیان نافذ حاج آقا به جان مخاطب مینشینند،
تا بحال کجای رسانه بودند؟!
شاید چندشبی که حاج آقا مهمان برنامه #ماه_من شبکه سه شدند،متولیان متوجه شدند که جای این ظرفیت بزرگ استانی در شبکه خالی است!
علیایحال حیف است و خسارتبار است اگر این حضور به همین شبها محدود شود و برای درس نهجالبلاغه ایشان در کنار تفسیر روتین شبکه استانی که سالهاست ثابت مانده است،جایی باز نشود.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#روستانوشت
#تلویزیون #تصمیم_کبری
دارم برنامه صبح تلویزیون را نگاه میکنم که مجری میگوید خانم #کبری از روستای "ک" پیام دادند و گفتند...
یاد کبری میافتم دختر 20 ساله و مظلوم روستا که اهل کار است و چندسال قبل عقدش کردهاند اما دل داماد را دخترکی شهری برده است و کبری چندسال است نشسته تا یا مردش سربراه شود و برگردد یا طلاقش را بدهد که هنوز از هیچکدام خبری نیست،
نکند همین کبرای خودمان است، شمارهاش را لحظه آخر گرفته بودم، پیام میدهم کبری جان شما پیام دادی به برنامه صبح؟ میگوید بله...
میگویم پیامت را الان خواندند، نمیدانستم برنامه صبح را میبینی،
خوشحال میشود و جواب میدهد که هرروز فقط اولش را میبینم بعد باید بروم و به گوسفندها برسم، بعد میپرسد شما هم میبینید؟ نمیگویم بخاطر کارم، میگویم بله من هم میبینم
میگوید چه خوب... و نمیدانم چرا این را میگوید!
به مجری برنامه میگویم این خانم در یک روستای محروم زندگی میکند و یک دختر زحمتکش است، از شرایط روستا میگویم و مجری میگوید او همیشه پیام میدهد!
روزهای بعد هم باز مجری پیامش را میخواند خصوصا امروز که پیام داده بود "تصمیم دارم کاری را انجام دهم تابحال به تاخیرش انداختهام، اما فردا حتما انجامش میدهم، قول میدهم..."
این که #تصمیم_کبری چه بود، نمیدانم اما اینکه برنامهسازان بدانند که مخاطبان پا به جفتشان چه کسانی هستند و کجاها زندگی میکنند،
خدا کند کمک کند به اینکه تدبیر کنند که چه نگویند و چه نشان ندهند و دوربینشان را فقط خیابانهای بالای شهر نبرند...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#دهه_هشتادیها
#سینمای_دفاع_مقدس
#فیلم_افق
سالها از جنگ #تحمیلی گذشته است و نسلهای تازه کمتر از آن تاریخ میدانند. این روزها که به مناسبت هفته دفاع مقدس، #تلویزیون فیلمهای سینمایی آن سالها را پخش میکند، این فرصت را از دست ندهید، اگرچه حتما تولید فیلم در ۴٠ سال قبل با امروز کاملا متفاوت بوده و رنگ و لعاب و بازی و تکنولوژی امروز را ندارد، اما به شکل عجیبی حال و هوای متفاوتی دارد، حال و هوایی که در بهترین فیلمهای اخیر دفاع مقدس هم دیده نمیشود و این حیرتانگیز است. گویی که روح معنایی آن سالها بر همه چیز تاثیر خودش را میگذاشته است.
دیروز فیلم سینمایی #افق را دیدم، برای چندمین بار؟ نمیدانم، محصول سال 67 است، به کارگردانی رسول ملاقلیپور، بعید میدانم دهه هشتادیها دیده باشند. آنقدر این فیلم حس و حال روحانی و مصفایی دارد و آنقدر خوب فضا و موسیقی و شخصیتها در جانش نشستهاند و آنقدر همه چیز باورپذیر است که نابازیگری و صداگذاری
و حتی کاهش کیفیت فیلم بعد از این همه سال، اذیتت نمیکند.
محصولات سینمایی آن سالها به شکل عجیبی روح شهادت و معنویت را در خودشان دارند. این روزها دوباره و چندباره تجربه کنیم 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann