#خوبیها_را_باید_گفت
#روزنوشت
قرار شد اتاق کار را تغییر دکور بدهیم و وسایل اضافه را خارج کنیم و یک اتاقتکانی با تغییر و تحول و نظافت اساسی اتفاق بیفتد.
نیازمند خارج کردن چندوسیله بودیم که باید با هماهنگی آقای مدیر انجام میشد و همچنین دریافت چندوسیله که آن هم این هماهنگی را میطلبید.
صبح خدمت آقای مدیر موارد را گفتم و حقیقتا انتظار نداشتم که به این زودی اتفاقی بیفتد.
اول اینکه خیلی زیاد استقبال کردند آنقدر که انگیزه مضاعف ایجاد شد، بعد از دقایقی با دو جعبه کازیو وارد اتاق شدند که البته وظیفه ایشان نبود.
وقتی دیدند ساعت دیواری روی کمد است، صندلی گذاشتند و روی آن رفتند و ساعت را روی دیوار نصب کردند که باز هم وظیفه ایشان نبود.
بعد همکار خدماتی را خواستند و برای بردن وسایل اضافهی اتاق، ایشان را توجیه کردند.
بعد از آن به جلسه رفتند و از داخل جلسه چندین بار پیام فرستادند و پیگیر بودند که آیا نیروهای خدمات، کارهای اتاق مارا انجام دادهاند یا خیر، وقتی پاسخ دادم که
"خیر، هنوز نیامدند" از همان داخل جلسه باز از خدماتیها پیگیری کردند که البته میشد همهی این کارها را به روز بعد موکول کنند و اصلا عجله و ضرورتی در کار نبود.
القصه بیان این اتفاقات صرفا برای این است که ما همانطور که نسبت به اشکالات و نقائص حساس هستیم، نسبت به بیان محاسن و خوبیها هم مکلف و موظفیم، امروز آقای مدیر میتوانست هیچکدام از اینها را انجام ندهد، مثل خیلیهای دیگر،
اما متواضعانه و مجدانه انجام داد.
خداوند به ایشان خیر ببخشد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann