#مادربزرگ جایی بر بلندیهای شاه البرز زندگی میکند،
کوهستانهای مرتفع
که در تابستان هم برف برآنها خودنمایی میکند و سرمای مطبوعش همیشه هست
با طبیعتی به غایت زیبا و چشمنواز
با درههایی عمیق و کمنظیر
و رودخانههایی پرآب
و باغها و مزارعی حاصلخیز...
مادربزرگ فرزند کوهستان است
و همانقدر محکم و مغرور و خستگیناپذیر
آنقدر که در اواخر 92 سالگی
هنوز پادشاه خانه است
و هنوز باغ و باغچه و خانه تحت فرمان او هستند.
همیشه همه چیز باید مرتب و منظم و برقرار میبود،
سبزیها به موقع جمع شوند،
گل محمدی به وقتش چیده شود،
میوهها به موقع تکانده شوند،
آلبالوها و گیلاسها و آلوها یا مربا شوند یا روی پشتبام برای خشکشدن پهن شوند،
گردوها و فندقها جایگاهشان همیشه متفاوت بود، با دفت بیشتری چیده میشدند و تکلیفشان معلوم میشد،
و مادربزرگ بر دانه به دانهی همهچیز نظارت میکرد،
گلگاوزبانش را میچید و برای طول سالش خشک میکرد و سبزیهای معطر باغچهاش که تا مشهد میآمدند،
و عطر غذای آتشیاش که وقتی از کوه و گردش برمیگشتی تمام باغ را پر کرده بود،
مادربزرگ همان مادربزرگ است اما اندکی تکیده و کمتوان،
جسمش دیگر یاری نمیکند اما روح پرتوانش همچنان در تلاش است.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#مادربزرگ جایی بر بلندیهای شاه البرز زندگی میکند، کوهستانهای مرتفع که در تابستان هم برف برآنها خو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادربزرگ
مادر کوهستان،
بانوی قدرتمند و بااستقامت واهل تلاش
که هرگز افتادگیاش را ندیده بودیم،
زمینگیر بیماری شده
و این روزها اسیر بیمارستان است،
جایی که هیچوقت دوستش نداشت
جسمش نحیف شده و در مقابلِ روح بلند و وسیعش کم آورده است،
مادربزرگ گنجینه است،
یک گنجینه 92 ساله
سرشار از خاطرات و تجربیات ناب زندگی،
درست مانند همهی مادربزرگهای این نسل،
نسلی که تکرار نمیشوند...
کاش برایمان بمانند!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#مادربزرگ جایی بر بلندیهای شاه البرز زندگی میکند، کوهستانهای مرتفع که در تابستان هم برف برآنها خو
#مادربزرگ رفت
و ما وجود نازنینش را از دست دادیم...
لطفا در آخرین شب سال
همه رفتگان را به فاتحهای مهمان کنیم
آمبولانس مه جاده کوهستانی را میشکافد و پیش میرود و ماشینها پشت سرش به خط شدهاند،
جاده پیچ در پیچ است و کاروان عزا گردنههای کوهستان البرز را یکی یکی پشت سر میگذارند
#مادربزرگ بچهها و نوههایش را از سراسر ایران جمع کرده است و هیچوقت اینقدر همه با هم نیامده بودند،
آمبولانس جلو میرود و مادربزرگ همچنان با حرمت و عزت، جلودار خانواده است،
مه آنقدر غلیظ است که آسمان را از بالای کوههای بلند به کف دره متصل کرده و یک نمای سینمایی عجیب را رقم زده است،
آمبولانس مادربزرگ را میبرد و بچهها به دنبال او، برخلاف همیشه که بچهها میرفتند و مادربزرگ آن بالا سرِ چشمه میآمد استقبال و عطر صدایش که پیوسته میگفت "تی قربان برم" نور و گرما میبخشید به عمق جانت،
اما این بار همه به صف شدهاند تا به قربانش بروند به قربان او که خانهاش خانهی امید بود...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#نقل_مکان
کاروان به بالاترین روستای منطقه میرسد و در قبرستان توقف میکند،
اهالی قبر را آماده کردهاند و ایستادهاند تا تشییع و تدفین را برقرار کنند،
(اینجا همه کارها به دست خود مردم انجام میشود و متولی خاصی ندارد)
جمعیت تابوت را روی دوش میگیرند و با شتاب روی سطح شیبدار تپه به سمت امامزاده میروند،
یکی فریاد میزند آرامتر... بگذارید پیرترها هم برسند، جمعیت سرعتش را کم میکند،
#مادربزرگ روی دستها به سمت امامزاده میرود،
جایی که همیشه با پای خودش میرفته است،
بلند بگو لاالهالاالله... جمعیت لاالهالاالله گویان حرکت میکند، طواف را انجام میدهند و نماز و نوبت تحویل امانت فرا میرسد، یکی میگوید محارمش بیایند،
محارم میآیند، ، یک پارچه ترمه بزرگ روی قبر نگه میدارند تا وقتی صورتش را باز میکنند حریمش را حفظ کرده باشند،یکی از دامادها پایین میرود و تلقین را شروع میکند، شانهاش را تکان میدهد و آرام آرام تلقین میگوید و چه شکوهی دارد این بخش ماجرا،
حالا نوبت گذاشتن لحد است، دوتا از نوهها پایین میروند، سنگها را میچینند، یکی با بیل خاک میریزد و خانه جدید مادربزرگ مهیا میشود،
تاج گل را روی خانه میگذارند روضهای خوانده میشود،
#احمد_آقا لنگلنگان با دو عصا خودش را کنار تل خاک میرساند و با همان صدای لرزانش میگوید این خانم به گردنم حق دارد و شروع به خواندن روضه کربلا میکند،
بساط روضه که جمع میشود جمعیت یکی یکی میروند، دوسهنفر میمانیم که تنها نباشد و با شرایط جدیدش انس بگیرد،
چقدر ملک و الرحمن میخوانیم، نمیدانم،
اصلا نمیدانم حالا دیگر مادربزرگ حالش خوب است یا نه...
عصر گذشته است که او را با خانه جدیدش تنها میگذاریم،
حالا دیگر مه به روی قبرها رسیده است و چندساعت بعد برف سنگین تمام قبرستان را میپوشاند،
مادر کوهستان در مه و باران و برف در دل کوهستان آرمیده است،
خدا کند خانهاش نورانی باشد...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#نقل_مکان کاروان به بالاترین روستای منطقه میرسد و در قبرستان توقف میکند، اهالی قبر را آماده کرده
#مادربزرگ
السلام علی اهل لااله الاالله...
@ghalamzann
#مادربزرگ همیشه میگفت پیری که زمستان را رد کند، زنده میماند.
زمستان را رد کرد و درست آخرین روز سال گذشته، یعنی 29 اسفند، بهار تازهای را در مسیر حرکتش آغاز کرد.
روحش شاد و خانه آخرتش نورانی✨
@ghalamzann