#مَن_عَشَقَ_فَعَفَّ_ماتَ_شَهیدا
هنوز میان فراز و نشیب قصه #یوسف_خدا ماندهایم، آنجا که چیزی شبیه #عشق اتفاق میافتد و زنی که برای این تجربهی تازه همان شیوهی اجتماع خودش را میداند و پیش میبرد.
برگ دشواری از ماجراست آنقدر که گفتنش و حتی چگونه گفتنش تأمل میخواهد.
این بار #معصومه آیات را میخواند و #حلما ترجمهاش را -و کاش ترجمهها میتوانستند دقیقا همان چیزی را بگویند که خداوند فرموده است- ما حالا به #سرگشتگی زلیخا رسیدهایم و #معصومیت و #محجوبیت یوسف و قصهای که اگرچه به شنیدنش عادت کردهایم و از آن گذاشتهایم، اما سوگند میخورم که زیباترین گواه تاریخ است بر قدرت بینظیر انسان در مهارکردن نفسانیاتش آن هم در نوعی از امتحان که شیطان با تمام قوا ورود کرده و هرچه اغواکننده است به میدان آورده!
#زلیخا عاشق است و عشق در تمدن شیطانی مصر همیشه سرانجامش معلوم بوده است، اما این بار یک سر عشق، نبی خداست و اوست که بازی زلیخا را به سمت و سوی دیگری میبرد. به تمامیتخواهی زلیخا که رسیدیم، پای #غیرت به میان آمد و با بچهها از #غیرزدایی غیرت در محبتهای زمینی حرف زدیم، اتفاقی که در محبت الهی رقم نمیخورد و محب دلش میخواهد
محبوبش، محبوب همهی عالم باشد.
احسنالقصص خدا را باید طور دیگری خواند و مزمزه کرد. ما با یوسف عزیز خدا قرار است طور دیگری آشنا شویم.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann