eitaa logo
قلمزن
526 دنبال‌کننده
729 عکس
138 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد کم بودن و کوچک بودن و نگاهِ محدود داشتن را به روی همه آورد! همچون یک سیلی گوش نواز که به صورت آدم خواب مانده ای نواخته شود! «کسی با مردم بیمار و مضطر چین همدردی کرده است؟کسی رنج آنها را دیده است؟....» کسی ندیده بود و همدردی نکرده بود... در محدوده ی محدود نگاه های ما گاهی دو قدم آن طرفتر هم وجود ندارد چه رسد به چین، خاور دور، جایی که مردمانش با هر دین و آیین و مسلکی، این روزها در اضطرار و فشار و رنج به سر میبرند برایشان هشتگ زده ایم؟ نقاشی کشیده ایم؟ دعا کرده ایم؟ دعا کردن که خرجی ندارد چرا یادمان رفته است؟!... پی نوشت: جستجوهایم برای یافتن ابراز همدردی با مردم چین فقط به "مجیدمجیدی" رسید که برای آنها نامه نوشته است و از رنجش برای کودکان چینی گفته است و وعده داده است که برایشان فیلمی خواهد ساخت...دم ایشان گرم. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
استثنائا مخاطب این نوشته صرفا خداباوران هستند! قصد داشتم که از "کرونا" نه بنویسم نه حرفی بزنم چون آنقدر این روزها "کلیدواژه" شده است که گویی تکرار هزاران باره‌اش فقط رنجی مضاعف می‌گذارد و باری برنمی‌دارد اما رنج و فشاری که دوستان واطرافیانم تحمل میکنند باعث شد این صفحات نیز آلوده ی کرونا شوند. این روزها از آن روزهایی ست که دلت می خواهد گوش خودت را بگیری و بکشی و فریاد بزنی کجاست اندوخته های سالهای عمرت که به ظن خودت در باور خداپرستی وتوحید گذشته است! کجاست تکیه گاه هایی که در روزهای آرام و بی تنش از آنها سخن میگفتیم! کجاست قلب های مطمئنه ای که مدعی داشتن آنها بودیم کجاست خدایی که یک عمر از بودنش و داشتنش سخن گفتیم کجاست تجلی" ایمان"...این واژه نورانی که همه ی عمر تصور میکردیم وجودمان را پر کرده است! آیا این روزها همان بزنگاه های امتحان وآزمایش ما مدعیان نیست؟ آیا وقت محک زدن معرفت های نداشته مان فرا نرسیده است؟ آیا وقتش نرسیده که درآزمون دوگزینه ای "یقین" و "تردید" رصد شویم؟ این همه ترسی که به جانمان افتاده از کجا آمده است؟ وقتی ما را راهی این دنیا کردند کی وکجا تضمین کردند که درد و رنج و بیماری نخواهیم داشت؟ کی و کجا تضمین کردند که همه چیز در آسایش و راحتی خواهد گذشت؟ این همه بی قراری و انتظار برای داشتن روزهای آرام و بی دغدغه بر کدام مبنا استوار است؟ مگر نفرموده بود « َلقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ»... ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم چرا باورش نکردیم؟ چرا این سالها در سطح باورهایمان ماندیم و کاری برای باورهای قلبی نکردیم؟! امروز فارغ از شعار...فارغ از حرف های قشنگ و کلیشه های تریبونی...ترمز کنیم لطفا ترمز کنیم ...این حرکت پرشتاب غافلانه را متوقف کنیم...ایست کنیم... تکرار کنیم و با این تکرار اندیشه کنیم با آرامش بدون شتاب: من خالقی دارم که بیش از من دغدغه سرنوشت من را دارد من خالقی دارم که به من امید دارد به حرکت هایم به عکس العمل هایم به تپش های آرام یا مضطربانه قلبم...به نقشی که در هر صحنه ایفا میکنم به شکل عبورم از تک تک مراحل زندگی ام... او هنوز به من امید دارد تا با ترس هایم مقابله کنم و یادم نرود که او هست با قدرت ،با رحمت، با مهربانی، بی منت! او امید دارد به این موجود رشدنکرده ی پرادعا که سالها فرصت حرف زدن داشته و امروز که باید آزمونش را بدهد ، جا زده و آرام و قرار ندارد او امید دارد که همین روزها... در همین ناآرامی ها و اضطرارها ، من...منی که متوجه کوچکی هایم شده ام برگردم به سوی خودش و اعتراف کنم که هنوز مهیا نیستم و این تویی که باید دستم را بگیری و بزرگم کنی خیلی بزرگتر ازین روزهایی که به خطا بزرگ می بینمشان... و او خدایی کند و آرام کند اینهمه بی‌تابی را ف. حاجی وثوق @ghalamzann