#کرونا_ویروس
#coronavirus
استثنائا مخاطب این نوشته صرفا خداباوران هستند!
قصد داشتم که از "کرونا" نه بنویسم نه حرفی بزنم چون آنقدر این روزها "کلیدواژه" شده است
که گویی تکرار هزاران بارهاش فقط رنجی مضاعف میگذارد و باری برنمیدارد
اما رنج و فشاری که دوستان واطرافیانم تحمل میکنند باعث شد
این صفحات نیز آلوده ی کرونا شوند.
این روزها از آن روزهایی ست که دلت می خواهد گوش خودت را بگیری و بکشی و فریاد بزنی
کجاست اندوخته های سالهای عمرت که به ظن خودت در باور خداپرستی وتوحید گذشته است!
کجاست تکیه گاه هایی که در روزهای آرام و بی تنش از آنها سخن میگفتیم!
کجاست قلب های مطمئنه ای که مدعی داشتن آنها بودیم
کجاست خدایی که یک عمر از بودنش و داشتنش سخن گفتیم
کجاست تجلی" ایمان"...این واژه نورانی که همه ی عمر تصور میکردیم وجودمان را پر کرده است!
آیا این روزها همان بزنگاه های امتحان وآزمایش ما مدعیان نیست؟
آیا وقت محک زدن معرفت های نداشته مان فرا نرسیده است؟
آیا وقتش نرسیده که درآزمون دوگزینه ای "یقین" و "تردید" رصد شویم؟
این همه ترسی که به جانمان افتاده از کجا آمده است؟
وقتی ما را راهی این دنیا کردند کی وکجا تضمین کردند که درد و رنج و بیماری نخواهیم داشت؟
کی و کجا تضمین کردند که همه چیز در آسایش و راحتی خواهد گذشت؟
این همه بی قراری و انتظار برای داشتن روزهای آرام و بی دغدغه بر کدام مبنا استوار است؟
مگر نفرموده بود « َلقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ»...
ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم
چرا باورش نکردیم؟ چرا این سالها در سطح باورهایمان ماندیم و کاری برای باورهای قلبی نکردیم؟!
امروز فارغ از شعار...فارغ از حرف های قشنگ و کلیشه های تریبونی...ترمز کنیم
لطفا ترمز کنیم ...این حرکت پرشتاب غافلانه را متوقف کنیم...ایست کنیم...
تکرار کنیم و با این تکرار اندیشه کنیم
با آرامش بدون شتاب:
من خالقی دارم که بیش از من دغدغه سرنوشت من را دارد
من خالقی دارم که به من امید دارد به حرکت هایم به عکس العمل هایم
به تپش های آرام یا مضطربانه قلبم...به نقشی که در هر صحنه ایفا میکنم
به شکل عبورم از تک تک مراحل زندگی ام...
او هنوز به من امید دارد تا با ترس هایم مقابله کنم و یادم نرود که او هست
با قدرت ،با رحمت، با مهربانی، بی منت!
او امید دارد به این موجود رشدنکرده ی پرادعا که سالها فرصت حرف زدن داشته
و امروز که باید آزمونش را بدهد ،
جا زده و آرام و قرار ندارد
او امید دارد که همین روزها...
در همین ناآرامی ها و اضطرارها ،
من...منی که متوجه کوچکی هایم شده ام برگردم به سوی خودش و اعتراف کنم
که هنوز مهیا نیستم
و این تویی که باید دستم را بگیری و بزرگم کنی
خیلی بزرگتر ازین روزهایی که به خطا بزرگ
می بینمشان...
و او خدایی کند و آرام کند
اینهمه بیتابی را
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#کرونا_ویروس
هر روز که آیت الکرسی و حمد میخوانیم
یادمان نرود که عده ای در خط مقدم
مشغول کارند
معبر می گشایند و ویروس خنثی میکنند تا راه همواره باز بماند،
در طول تاریخ بشر،
همیشه عده ای تخریب چی بوده اند
قدردان بوده ایم یا نبوده ایم
علی ایحال دعایشان کنیم...
@ghalamzann
@ghalamzann
#کرونا_ویروس
#بهترین_مردم_دنیا
روزی که فراخوان زدیم میدانستیم که آدمهای این دیار همین قدر خوب هستند،
درست روز بعثت رسول مهربانی بود
متوسل شدیم و درخواست کمک را منتشر کردیم
اصلا نپرسیدید ما که هستیم و چه اعتباری داریم
یکی یکی آمدید و شانه زیر بار دادید و شدید شریک خیر،
آنقدر که دیگر ما هیچ کاره شدیم و شما همه کاره،
آن قدر که کم کم دیگر نه رسید بانکی میفرستید و نه خودتان را معرفی میکنید،
همه شما فرشتگانی شدید که از جانب خداوند کار را به دست گرفتید
چه شمایی که پنج هزارتومان واریز کردید و چه شمایی که یک میلیون تومان،
چه شمایی که گفتید خارج از کشور هستید و ناشناس کمک کردید،
چه شمایی که وقتی پیام دادید که واریز کردید و خواستیم نامتان را بگویید، گفتید مهم نیست، چه فرقی میکند،
راست گفتید اصلا چه فرقی میکند
مگر ما در این عالم چه کاره ایم...
مگر بی عنایت او میتوان حتی یک لیوان آب به دست مضطری رساند؟!
آمده اید وسط میدان، بی آنکه دیده شوید
به قدر بضاعت تان دستگیری میکنید و میروید
دست مریزاد به همت همه شمایانی که نامتان را نمیدانیم اما مرید مرامتان هستیم،
این روزها به سفارش بیمارستان هایی که میزبان بیماران کرونایی هستند، میوه و آبمیوه تهیه میشود و برایشان ارسال میگردد،
از طرف همه ی شما هنگام کار،
حمد میخوانیم به نیت شفای بیماران...
این "رود" برای آنکه متوقف نشود همچنان به جاری کمک های شما وابسته است.
حق دستگیرتان!
ف. حاجی وثوق
پی نوشت : سپاس از حمایت و همراهی آقای دکتر رحیمی دبیر کمیته اطلاع رسانی ویروس کرونا و مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
#کرونا_ویروس
#نوجوانی
#شهید_حسین_محرابی
عزمشان را جزم کردند که برای عید غدیر
کاری کنند کارستان،
چند دختر نوجوان که بضاعت شان
به قدر خودشان بود
با یک فراخوان ساده شروع کردند
که میخواهیم برای کادر درمان کرونا
گل و گلدان بگیریم و اهدا کنیم
آنها که فرصت هارا جدی میگیرند
بچه های گروه را جدی گرفتند
هرکسی دستی رسانید
و بضاعت شان به اندازه کادر درمانِ
یکی از بخش های کرونا رسید
هدایا را با شوق زیاد آماده کردند و فرستادند
تا خداقوتی باشد برای مدافعان سلامت...
اینهارا نوشتم تا از نام گروهشان بگویم
گروه جهادی شهید محرابی
شهید مدافع حرمی
که نامش و حضور روحانی اش
حرکت و پویایی و غیرت در وجود این
دخترکان نوجوان دمیده است
و چه کسی جز خدا میدانست
که وجود روحانیِ کسی
چهارسال بعداز شهادتش
تکریم کننده ی کادر درمانِ یک بیماریِ
ناخوانده ی مدرن باشد.
پ. ن:
مپندارید که آنان مرده اند
بل احیاء عند ربهم یرزقون...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann