#معنیشناسی
✍ باهمآیی
«در زبان فارسی، صفاتی نظیر «پیر»، «قدیمی»، «کهنه»، «کهنسال» و جز آن، با توجه به موصوف همنشینشان انتخاب میشوند. برای نمونه، صورتهایی نظیر «مرد پیر»، «کتاب کهنه»، «کتاب قدیمی»، «درخت کهنسال»، «چراغ قدیمی» یا «اسب پیر» در فارسی مصطلح است در حالی که «مرد کهنه»، «کتاب کهنسال»، «چراغ پیر» و جز آن کاربرد ندارد.
«لیسزدن» در فارسی صرفاً با «زبان» همنشین میشود و «لنگیدن» برای «پا» به کار میرود. «کره»ی فاسد، «تند» میشود و «شیر» فاسد «ترش» میگردد. «سبزی» صرفاً «میگندد» و «گوشت» فاسد میشود؛ بنابراین «لیسزدن» و «زبان» یا «شیر» و «ترششدن» نوعی باهمآیی است.»
✅ کورش صفوی، درآمدی بر معنیشناسی، چ۶، تهران: انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۹ش.
فریده آرامیده
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#معنیشناسی
✍ باهمآیی
🟠 باهمآیی همنشینی
🔴 باهمآیی متداعی
🟠 باهمآیی همنشینی
«وقوع واژههایی با ویژگیهای بنیادین مشترک بر روی محور همنشینی به نوعی باهمآیی منجر میشود که آن را باهمآیی همنشینی نامیدیم. در این گونه از باهمآیی، فعلی یا صفتی بر روی محور همنشینی در کنار اسمی ظاهر میشود که برای اهل زبان از پیش تعیین شده است. [...] آنچه میتواند «گاز بگیرد» یا «گاز بزند»، «دندان» است و آنچه میتوان «لیس بزند»، «زبان» است.
در چنین شرایطی «لیسیدن» و «مکیدن» و «لب» و جز آن در باهمآیی همنشینی با یکدیگرند.
آنچه در نگاه نخست دربارۀ باهمآیی همنشینی به چشم میخورد، نسبیبودن وقوع واژهها در همنشینی با یکدیگر است. برای نمونه، به نظر میرسد صفاتی نظیر «خوب» یا «بد» نسبتبه صفاتی چون «فرتوت»، «فاسد» یا «کمرنگ» از بسامد وقوع بسیار بالاتری در همنشینی با موصوفهای مختلف برخوردارند.
از سوی دیگر، در باهمآیی فعل و اسم، «مشتزدن» تنها با «دست» و «لگدزدن» تنها با «پا» همنشین میشود ولی باهمآیی «ضربهزدن» صرفاً به «دست» یا «پا» محدود نمیشود. به این ترتیب، باهمآیی همنشینی واژهها میتواند از نهایت محدودیت باهمآیی تا نهایت عدم محدودیت باهمآیی طبقهبندی شود و بر روی پیوستاری این چنین جایابی شود.
✅ کورش صفوی، درآمدی بر معنیشناسی، چ۶، تهران: انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۹ش، ص۱۹۷ و ۱۹۸.
فریده آرامیده
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim