eitaa logo
غلط ننویسیم
13.9هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
474 ویدیو
5 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
#📗کتاب 📚 کتاب ۱.کتاب [عربی] (اسم) مجموعه‌ای از نوشته‌ها یا تصاویر بر‌روی ورق‌های نازک، به‌صورت خطی یا چاپی، صحافی‌شده، و دارای جلد. ۲. مجاز از قرآن ۳. نوشته؛ مکتوب ۴. در ادیان نامۀ اعمال: کارهای چپ و بلایه مکن/ که به دست چپت دهند کتاب. 1⃣ کتاب آسمانی 2⃣ کتاب درسی 3⃣ کتاب دیدن مجاز از تحصیل کردن؛ درس خواندن 4⃣ کتاب کردن (ساختن) مجاز تألیف کردن کتاب 5⃣ کتاب محکم 6⃣ کتاب مسطور در ادیان لوحی که تقدیر الاهی بر آن نوشته شده‌است. 7⃣ کتاب مقدس 8⃣ کتاب‌آرایی 9⃣ کتاب‌الله 0⃣1⃣کتاب باز: آن‌که بیش‌ازاندازه به کتاب علاقه دارد؛ کتاب‌دوست. 1⃣1⃣ کتا‌ب‌باز: امتحان کتا‌ب‌باز 2⃣1⃣ کتاب‌ببن: مجاز از فال‌گیر 3⃣1⃣ کتابت: عمل نوشتن؛ تحریر؛ نویسندگی؛ نگارش؛ کاتبی؛ شغل کتابت؛ نامه؛ خط. 4⃣1⃣ کتاب شدن: نوشته شدن 5⃣1⃣ کتاب کردن: نوشتن 6⃣1⃣ کتاب‌چه 7⃣1⃣ کتاب‌خانه 8⃣1⃣ کتاب‌خوانی 9⃣1⃣ کتاب‌دار 0⃣2⃣ کتاب‌دارباشی: رئیس کتاب‌داران 1⃣2⃣ کتاب‌داری 2⃣2⃣ کتاب‌دوست 3⃣2⃣ کتاب‌سازی 4⃣2⃣ کتاب‌شناس 5⃣2⃣ کتاب‌شناسی 6⃣2⃣ کتاب‌فروش 7⃣2⃣ کتاب‌فروشی 8⃣2⃣ کتاب نامه: فهرستی از منابع و مآخذی که در تهیه و تألیف کتاب یا رساله‌ای از آن‌ها استفاده می‌شود و معمولاً در پایان کتاب یا رساله درج می‌گردد؛ فهرست منابع 9⃣2⃣ کتاب‌نگاری 0⃣3⃣ کتاب‌نویس 1⃣3⃣ کتاب‌نویسی 2⃣3⃣ کتابه: کتیبه 3⃣3⃣ کتابی 4⃣3⃣ کتابی حرف زدن در گفتگو به شیوۀ نوشتاری حرف زدن. 5⃣3⃣ کتابی زدن: مجاز از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی؛ کتابی همیشه جیب بغلش بود و مشروب می‌خورد. 6⃣3⃣ کتا‌ب‌‌یار: غش‌گیر ✅ فرهنگ بزرگ سخن، ج۶. ✅ جمعه، ۷اردیبهشت۱۴۰۳ 🖊@ghalatnanevisim
#📗کتاب 📚 کتاب ۱.کتاب [عربی] (اسم) مجموعه‌ای از نوشته‌ها یا تصاویر بر‌روی ورق‌های نازک، به‌صورت خطی یا چاپی، صحافی‌شده، و دارای جلد. ۲. مجاز از قرآن ۳. نوشته؛ مکتوب ۴. در ادیان نامۀ اعمال: کارهای چپ و بلایه مکن/ که به دست چپت دهند کتاب. 1⃣ کتاب آسمانی 2⃣ کتاب درسی 3⃣ کتاب دیدن مجاز از تحصیل کردن؛ درس خواندن 4⃣ کتاب کردن (ساختن) مجاز تألیف کردن کتاب 5⃣ کتاب محکم 6⃣ کتاب مسطور در ادیان لوحی که تقدیر الاهی بر آن نوشته شده‌است. 7⃣ کتاب مقدس 8⃣ کتاب‌آرایی 9⃣ کتاب‌الله 0⃣1⃣کتاب باز: آن‌که بیش‌ازاندازه به کتاب علاقه دارد؛ کتاب‌دوست. 1⃣1⃣ کتا‌ب‌باز: امتحان کتا‌ب‌باز 2⃣1⃣ کتاب‌ببن: مجاز از فال‌گیر 3⃣1⃣ کتابت: عمل نوشتن؛ تحریر؛ نویسندگی؛ نگارش؛ کاتبی؛ شغل کتابت؛ نامه؛ خط. 4⃣1⃣ کتاب شدن: نوشته شدن 5⃣1⃣ کتاب کردن: نوشتن 6⃣1⃣ کتاب‌چه 7⃣1⃣ کتاب‌خانه 8⃣1⃣ کتاب‌خوانی 9⃣1⃣ کتاب‌دار 0⃣2⃣ کتاب‌دارباشی: رئیس کتاب‌داران 1⃣2⃣ کتاب‌داری 2⃣2⃣ کتاب‌دوست 3⃣2⃣ کتاب‌سازی 4⃣2⃣ کتاب‌شناس 5⃣2⃣ کتاب‌شناسی 6⃣2⃣ کتاب‌فروش 7⃣2⃣ کتاب‌فروشی 8⃣2⃣ کتاب نامه: فهرستی از منابع و مآخذی که در تهیه و تألیف کتاب یا رساله‌ای از آن‌ها استفاده می‌شود و معمولاً در پایان کتاب یا رساله درج می‌گردد؛ فهرست منابع 9⃣2⃣ کتاب‌نگاری 0⃣3⃣ کتاب‌نویس 1⃣3⃣ کتاب‌نویسی 2⃣3⃣ کتابه: کتیبه 3⃣3⃣ کتابی 4⃣3⃣ کتابی حرف زدن در گفتگو به شیوۀ نوشتاری حرف زدن. 5⃣3⃣ کتابی زدن: مجاز از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی؛ کتابی همیشه جیب بغلش بود و مشروب می‌خورد. 6⃣3⃣ کتا‌ب‌‌یار: غش‌گیر ✅ فرهنگ بزرگ سخن، ج۶. 🖊@ghalatnanevisim
🟢 موسیقی musiqi [عر.: موسیقی، معر. از یو.] ۱. هنر مرتب کردن اصوات با قواعد معیّن ازنظر ریتم، ملودی و هارمونی، در قالب گروهی از اصوات و آهنگی مستقل ازنظر سبک و شیوه؛ موزیک. ۲. اصوات آهنگین که برپایۀ این هنر ساخته می‌شود. 🟢 انواع موسیقی با ترکیبات آن: 1⃣ موسیقی آله آتوری؛ 2⃣ موسیقی آوازی؛ 3⃣ موسیقی ارکستری؛ 4⃣ موسیقی الکترونیک؛ 5⃣ موسیقی برنامه‌ای؛ 6⃣ موسیقی بومی؛ 7⃣ موسیقی بی‌کلام؛ 8⃣ موسیقی پاپ؛ 9⃣ موسیقی تفریحی؛ 0⃣1⃣ موسیقی جاز؛ 1⃣1⃣ موسیقی جدّی؛ 2⃣1⃣ موسیقی چندصدایی؛ 3⃣1⃣ موسیقی دستگاهی؛ 4⃣1⃣ موسیقی دوازده صدایی؛ 5⃣1⃣ موسیقی راک؛ 6⃣1⃣ موسیقی رقص؛ 7⃣1⃣ موسیقی زمینه؛ 8⃣1⃣ موسیقی سازی؛ 9⃣1⃣ موسیقی سبک؛ 0⃣2⃣ موسیقی سرگرم‌کننده؛ 1⃣2⃣ موسیقی سنتی؛ 2⃣2⃣ موسیقی صحنه؛ 3⃣2⃣ موسیقی عزا؛ 4⃣2⃣ موسیقی فولکلور (محلی)؛ 5⃣2⃣ موسیقی فیلم؛ 6⃣2⃣ موسیقی کارکردی؛ 7⃣2⃣ موسیقی کُر؛ 8⃣2⃣ موسیقی کلاسیک؛ 9⃣2⃣ موسیقی کلام (شعر)؛ 0⃣3⃣ موسیقی کلیسایی؛ 1⃣3⃣ موسیقی مارش؛ 2⃣3⃣ موسیقی متن (زمینه)؛ 3⃣3⃣ موسیقی مجلسی؛ 4⃣3⃣ موسیقی محلی (بومی)؛ 5⃣3⃣ موسیقی مدرن (نو)؛ 6⃣3⃣ موسیقی مذهبی؛ 7⃣3⃣ موسیقی معاصر؛ 8⃣3⃣ موسیقی نظام؛ 9⃣3⃣ موسیقی نو؛ 0⃣4⃣ موسیقی یک‌چهارم پرده؛ 1⃣4⃣ موسیقی یک‌صدایی؛ 🟢 موسیقی‌تراپی 🟢 موسیقی‌دان 🟢 موسیقی‌درمانی 🟢 موسیقی‌شناسی 🟢 موسیقی‌‌نگار ✅ فرهنگ سخن، ج۷، ص۷۴۸۰ تا ۷۴۸۲ ✅ فریده آرامیده 🖊@ghalatnanevisim
🟢 نوروز no[w]-ruz بزرگ‌ترین جشن ملی اقوام ایرانی که از نخستین لحظات سال نو آغاز می‌شود: این همان پهلوان است که هر سال جامۀ رنگ‌رنگ نوروز می‌پوشد و به یاد روزگار جوانی شادی می‌کند. (خانلری۳۳۷) چنین گویند که رسم ملکان عالم عجم چنان بوده است که روز مهرگان و نوروز پادشاه مرعامه را بار دادی و هیچ‌کس را بازداشت نبودی. (نظام‌الملک۲ ۸۶) به نوروز چون برنشستی به تخت به نزدیک او موبد نیک‌بخت. (فردوسی۳ ۲۴۴۹) 🟢 نوروز خاصه جشنی که در ایران قدیم از روز ششم فروردین به‌بعد در دنبالۀ نوروز عامه برپا می‌داشتند. 🟢 نوروز عامه جشن پنج روز اول ماه فروردین در ایران قدیم. 🟢 نوروز بزرگ از الحان قدیم ایرانی: نوروز بزرگم بزن ای مطرب، امروز زیراکه بُوَد نوبت نوروز به نوروز. (منوچهری۱ ۱۷۴) 🟢 نوروز جلالی جشن نوروز که در زمان جلال‌الدین ملک‌شاه طبق محاسبات گاه‌شماری در آغاز برج حَمَل تثبیت شده است: می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش که بخشد جرعۀ جامت جهان را ساز نوروزی (حافظ۱ ۳۱۸) 🟢 نوروز خارا ۱. گوشه ای در دستگاه همایون. ۲. از شعبه‌های بیست‌وچهارگانۀ موسیقی ایرانی. 🟢 نوروز صبا گوشه‌ای در دستگاه همایون. 🟢 نوروز کیقبادی از الحان‌ قدیمی ایرانی: دستان‌های چنگش سبزۀ بهار شد نوروز کیقبادی آزادوار باشد (منوچهری۱ ۲۲) 🟢 نوروز معرب ۱. گوشه‌ای در دستگاه همایون. ۲. از شعبه‌های بیست‌و‌چهارگانۀ موسیقی ایرانی. ✅ فرهنگ بزرگ سخن، ج۸، ذیل واژۀ نوروز، ۸۰۲۴). ✅ فریده آرامیده 🖊@ghalatnanevisim
مثل نوروز نو مبارک. معانی واژۀ نو نو no[w] (صفت). 🟢 آنچه از پیدایش، ساخته شدن، یا به کار رفتنش زمانی نگذشته باشد؛ تازه؛ جدید. 🟢 تر و تازه؛ شاداب. 🟢 یگانه؛ گزیده؛ برجسته؛ شاخص. 🟢 براق؛ تابناک. 🟢 مجاز جوان. 🟢 مجاز تازه‌کار؛ ناوارد. 🟢 به‌تازگی؛ به‌صورت تازه. نوبه‌نو، نو و نالون (تازه، کاملاً نو)، به نو، نوآشنا، نوآفرین، نوآمد، نوآمده، نوآموز، نوآموزی، نوآور، نوآورده، نوآوری، نوآیین، نواختر، نوافلاطونی، نواندیش، نوبار، نوباف، نوبالغ، نوباوگی، نوباوه، نوبر، نوبرانه، نوبرده (غلام نوخریده)، نوبهار، نوبهاران، نوبهاری، نوبیوگ (تازه عروس)، نوپا، نوپر، نوپرداز، نوپردازی (شعر نو سرودن)، نوپرواز، نوپیشه، نوجو، نوجوان، نوجوانی، نوجویی، نوچه (ورزش‌کار جوانی که به‌عنوان شاگرد نزد پهلوان یا پیش‌کسوتی تعلیم می‌بیند)، نوچه پهلوان، نوچه پهلوانی، نوخاسته (نوجوان)، نوخانه، نوخر (مجاز از آن‌که طالب کارهای و چیزهای نو است)، نوخریده، نوخسروانی (قطعات موزونِ شعر نو با استفاده از شکل خسروانی قدیم)، نوخط (پسر تازه بالغ‌شده)، نوخواه، نوخواهی، نوخیز (تازه)، نوداماد، نودمیده، نودندان، نودوز، نودولت، نودولتی، نوراه، نورس، نورسته، نورسی، نورسید، نورسیده، نورفتار، نوروز، نوروز بزرگ، نوروز جلالی، نوروز خارا، نوروز خاصه، نوروز صبا، نوروز عامه، نوروز کردن، نوروز کیقبادی، نوروز معرب، نوروزماه، نوروزمه، نوروزی، نوزاد، نوزاده، نوزادی، نوزایی، نوزخمه (مجاز از تاره‌کار، مبتدی)، نوزین، نوساخته (مجاز از تازه‌به‌دوران‌رسیده)، نوساز، نوسازی، نوسازی شدن، نوسازی کردن، نوسال، نوسبق (نوآموز)، نوسخن، نوسخنی، نوسده (روز پیش‌از جشن سده)، نوسفر، نوسنگی، نوسواد، نوسوادی، نوسوار، نوشراب، نوشکفته، نوطلب، نوظهور، نوعروس، نوعهد، نوفروش، نوقدم، نوقلم، نوکار، نوکیسگی (مجاز از تازه‌به‌دوران‌رسیده بودن)، نوکیسه، نوگرا، نوگرایی، نوگرفت، نوگل، نوماه، نومحل، نومسلمان، نونشانده (مجاز از تازه منصوب‌شده)، نونشست، نونوار (تازه‌دوخته‌شده، تازه‌ساخته‌شده)، نونوار شدن، نونوار کردن، نونهال، نونیاز، نویافته. ✅ فرهنگ بزرگ سخن، ج۸، ذیل واژۀ نو. ✅ فریده آرامیده 🖊@ghalatnanevisim
🟢 موسیقی musiqi [عر.: موسیقی، معر. از یو.] ۱. هنر مرتب کردن اصوات با قواعد معیّن ازنظر ریتم، ملودی و هارمونی، در قالب گروهی از اصوات و آهنگی مستقل ازنظر سبک و شیوه؛ موزیک. ۲. اصوات آهنگین که برپایۀ این هنر ساخته می‌شود. 🟢 انواع موسیقی با ترکیبات آن: 1⃣ موسیقی آله آتوری؛ 2⃣ موسیقی آوازی؛ 3⃣ موسیقی ارکستری؛ 4⃣ موسیقی الکترونیک؛ 5⃣ موسیقی برنامه‌ای؛ 6⃣ موسیقی بومی؛ 7⃣ موسیقی بی‌کلام؛ 8⃣ موسیقی پاپ؛ 9⃣ موسیقی تفریحی؛ 0⃣1⃣ موسیقی جاز؛ 1⃣1⃣ موسیقی جدّی؛ 2⃣1⃣ موسیقی چندصدایی؛ 3⃣1⃣ موسیقی دستگاهی؛ 4⃣1⃣ موسیقی دوازده صدایی؛ 5⃣1⃣ موسیقی راک؛ 6⃣1⃣ موسیقی رقص؛ 7⃣1⃣ موسیقی زمینه؛ 8⃣1⃣ موسیقی سازی؛ 9⃣1⃣ موسیقی سبک؛ 0⃣2⃣ موسیقی سرگرم‌کننده؛ 1⃣2⃣ موسیقی سنتی؛ 2⃣2⃣ موسیقی صحنه؛ 3⃣2⃣ موسیقی عزا؛ 4⃣2⃣ موسیقی فولکلور (محلی)؛ 5⃣2⃣ موسیقی فیلم؛ 6⃣2⃣ موسیقی کارکردی؛ 7⃣2⃣ موسیقی کُر؛ 8⃣2⃣ موسیقی کلاسیک؛ 9⃣2⃣ موسیقی کلام (شعر)؛ 0⃣3⃣ موسیقی کلیسایی؛ 1⃣3⃣ موسیقی مارش؛ 2⃣3⃣ موسیقی متن (زمینه)؛ 3⃣3⃣ موسیقی مجلسی؛ 4⃣3⃣ موسیقی محلی (بومی)؛ 5⃣3⃣ موسیقی مدرن (نو)؛ 6⃣3⃣ موسیقی مذهبی؛ 7⃣3⃣ موسیقی معاصر؛ 8⃣3⃣ موسیقی نظام؛ 9⃣3⃣ موسیقی نو؛ 0⃣4⃣ موسیقی یک‌چهارم پرده؛ 1⃣4⃣ موسیقی یک‌صدایی؛ 🟢 موسیقی‌تراپی 🟢 موسیقی‌دان 🟢 موسیقی‌درمانی 🟢 موسیقی‌شناسی 🟢 موسیقی‌‌نگار ✅ فرهنگ سخن، ج۷، ص۷۴۸۰ تا ۷۴۸۲ ✅ فریده آرامیده 🖊@ghalatnanevisim