eitaa logo
مجله قلمــداران
4.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
332 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
بیست و سوم اسفند پنجاه و سه بود. سوز زمستان، سرمای سوله‌ی بازجویی را بیشتر می‌کرد. سرگرد سلماسی، نشست روی صندلی. به اسناد و مدارک روی میز نگاه کرد:« سومین بارته که دستگیر شدی. سرت درد می کنه واسه دردسر؟» متهم، کَت بسته نشسته بود روی صندلی. کیسه سیاهی را کشیده بودند روی سرش. سکوت کرد. سرگرد سلماسی به افسر ساواک اشاره کرد. کیسه را برداشت. صورت متهم جمع شد. افسر، یک سطل آب سرد و کثیف ریخت روی صورتش. نفسش بند آمد. _« اسم.» متهم، جوانی بود با لباس خاکستری. موهای خیس و سیاهش چسبیده بود به صورتش:« مگه تو اسنادتون ثبت نشده؟» سلماسی تسمه‌ی توی دستش را صدا داد:« اینجا فقط من سوال می‌پرسم. بنال. اسم؟» _«سید صادق ساعت ساز پسر سید روح‌الله.» سلماسی، سرش را روی اسناد و مدارک خم کرد:« پسر کی؟» _«پسر سید روح‌الله خمینی.» از روی صندلی بلند شد. رفت سمت صادق. لگد محکمی به صندلی زد. صادق افتاد روی زمین. سرش خورد به ستون. شکست. زمین خونی شد. سلماسی کراواتش را صاف کرد:« سگ‌مصب من مشروبامو با افسرای سیا و موساد می‌خورم. شخصاً دست اعلی حضرت رو بوسیدم. اون وقت توی توله سگ منو مسخره می کنی؟ خمینی باباته؟» افسر سرش را جلو آورد:«جسارتاً، سید اولاد پیغمبره قربان!» سلماسی با تسمه، ضربه‌ی سنگینی به ساق افسر زد:«خفه شو گوساله! تو افسر ساواکی یا مرثیه‌خون امامزاده؟» صورت افسر از درد سرخ شد. نمی‌توانست نفس بکشد. مکث کرد. با دست ساق پایش را ماساژ داد. بعد صاف ایستاد. رفت سمت صادق و بلندش کرد. سلماسی آهسته سرش را جلو آورد:« می دونی جاسوسی از انگلیسی‌ها چقدر حبس داره؟ از هستی ساقطت می کنم.» _«جاسوسی؟ من ساعت سازم. ساعت می‌سازم. این وصله‌ها بهم نمی چسبه.» سلماسی پوزخند زد:« ساعتا رو با کاغذایی که تو ساکت بود می ساختی؟ می تونم کاری کنم اسمتو یادت بره. مگه اینکه دوستاتو لو بدی.» صادق سربرگرداند:«جاسوسی از انگلیسی‌ها بده. ولی واسه اونا باشه خوبه؟» سر تکان داد. سلماسی با صدای بلند فریاد زد. به افسر اشاره کرد. افسر دست‌های صادق را باز کرد. خودش هم رفت سراغ انبردست. ✍زکیه مومنی https://eitaa.com/ghalamdaraan