🌹شعری برای مردم غزه با الهام از سروده «باز باران با ترانه»
♦️مسعود شهیدی شاعر و روزنامهنگار با الهام از شعر« باز باران» گلچین گیلانی شعری بلند با مطلع«باز باران، باز بارانِ گلوله» برای مردم غزه سرود.
باز باران
باز بارانِ گلوله
موشک و بمب فراوان
میخورد بربام غزه
یادم آرد دیر یاسین
روستایی در فلسطین
ناگهان فرمان آتش
حمله آن دیو صهیون
مست و مجنون
چون سگ زنجیری غرب ستمگر
توی آن هنگامه خون
کودکی ده ساله بودم
زار و نالان
چشمِ گریان
میدویدم سوی خانه
هر طرف گلهای پرپر
خانه ویران
نالهها را میشنیدم
با دو دست کودکانه
خاکها، آوارها را
میزدم این سو و آن سو
مادرم در خاک و در خون
آن طرفتر
خواهر شش ماههام بی جان
کاش من در خانه بودم
کاش من هم مرده بودم
در میان دود و آتش
میدویدم
در میان گریههای نا امیدی
میشنیدم یک ندای آسمانی
مژده روز رهایی
مژده روز رهایی
غزه اکنون
گشته همچون دیر یاسین
همچو قانا
همچو صبرا و شتیلا
چه غمناک است باران گلوله
موشک، خمپاره، فریاد و ناله
میدوم این سو و آن سو
کودکانی غرقه در خون
مادرانی زار و دلخون
باز هم آن دیو صهیون
دست خود را کرده درخون
غزه اما نیست همچون دیر یاسین
روستایی ناتوان با دست خالی
غزه چون شیر است چون شیران لبنان
حمله اش طوفان و سیلاب خروشان
دشمنش لرزان، هراسان
میرمد از خیل شیران
حمله آرد سوی طفلان
اینک ای فرزند من
فرزند اردوگاه سینا
خوب بنگر
غزه را
غزه بیدار پر آوازه را
در پی شبهای تار بیکسی
در پی آوارگی
گر بود حریٌت و آزادگی
هست صبح روشن بالندگی
میرود این دیو صهیون سوی گور
قدس میگردد، رها با صد غرور
بشنو از من
کودک من
رازهای زندگانی
پندهای جاودانی
گر طلای ناب خواهی
آتشی میبایدت
در رهایی از ستمگر
هفت خوان میبایدت
گر ضعیف و سست باشی
در جهان
طعمه گرگی و سهم کرکسان
گر قوی باشی
ز خاک خود حفاظت میکنی
ملتت را میر و مهتر میکنی
کودک من
گویدت قرآن پاک
در پی جهد و جهاد
هست فتح و نصرت پروردگار
بشنو از من کودک من
این فلسطین خانه و خاک تو است
بحر تا نهرش سزاوار تو است
باز گیر این خانه را از سارقان
باز گردان بی پناه، آوارگان
بشنو از من کودک من
مذهب ما مذهب صلح و صفا است
از پس سرکوب دشمن
از پس آزادی قدس شریف
نوبت صلح است و سازش با رفیق
کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی در فلسطین
در کنار رهروان راه موسیٰ
رهروان راه عیسیٰ
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا
بنده یک انقلابی ریزم
از غم انقلاب لبریزم
میتپد بهر حفظ ارزشها
قلب بنده، به ویژه دهلیزم!
بس كه زبر و زرنگم و زبلم
بس كه جذابم و دل انگيزم
در فراز و فرود دولتها
هرگز از من جدا نشد ميزم
من مدیری خدوم و پرکارم
دکتر بنده کرده تجویزم:
نکنم کار تا مهیا نیست
جوجه و شیشلیک شاندیزم
من نجوم و حقوق میخوانم
عاشق لحظههای واریزم
تا برانم خر مرادم را
من مجهز به شصت مهمیزم
از قضا ریش هم کمی دارم
کرده شش پر شوید، تجهیزم
گرچه قصدم برادری بوده
منشیام رفته گفته من هیزم
در همه چیز صاحبِ نظرم
من ملقب به شیخ پرویزم
میکنم هی جهاد فرهنگی
واقعاً افتخار آمیزم
فیالمثل توی واردات رژ و
دستگاه الکترولیزم
بس که کردم در اقتصاد، جهاد
یک شبه شد پرادو، ماتیزم
من برای گرفتن حقم
روز و شب با همه گلاویزم
ولی از دست قاضی و قانون
مثل ماهی مدام میلیزم
الغرض مخلص کلام این است:
بنده یک انقلابی تیزم
سفرهی انقلاب تا پهن است
از سر سفره برنمیخیزم!
#شیخ_غیرمفید
#شعر طنز
به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است
جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است
هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است
پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق
کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است
به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد
چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است
بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است
ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
کبوتری که زیادی بلند پرواز است
#سعید_بیابانکی
گلی از شاخه اگر می چینیم،
برگ برگش نکنیم
و به بادش ندهیم...!
لااقل
لای کتاب دلمان بگذاریم
معطر بشویم
شاید
از باغچهی کوچکِ اندیشه مان گل روید ...!!
#سهراب_سپهری
﷽
• دیدار تو حلّ مشکلات است
• صبر از تو خلاف ممکنات است
• آخر نگهی به سوی ما کن
• کاین دولت حسن را زکات است
[شیخ اجل سعدی]
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
|⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن
۴ تا ۶ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۲/۰۸/۱۹
فرهنگسرای طاووسیه
(بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
انجمن شعر سعدی
اسلام فهندژ
[ @sheresaadi ]
4_956330822720293004.pdf
حجم:
3.33M
"نقد نیما: عبدالعلی دستغیب"
عبدالعلی دستغیب، متولد ۱۸ آبان ۱۳۱۰ شیراز، از شاعران و نویسندگان و منتقدان و مترجمان روزگار ماست که بیش از همه به دلیل نقدهایش در حوزههای گوناگون ادبیات معاصر و کهن شناخته شده است.
بسیاری او را به همراه براهنی و شفیعی کدکنی، سه منتقد نامی شعر معاصر فارسی در عصر پهلوی میدانند. کتاب نقد و بررسی آثار نیمایوشیج یکی از آثار اوست.
#منتقدان_معاصر
#شعر_معاصر
#عبدالعلی_دستغیب
https://eitaa.com/mmparvizan
دمی جستجو کن، که در دفتر من
بیابی مرا، ای گل خاطر من
به هر سطر: از پای اندوه نقشی
به هر گام آواز چشم تر من
مرا دستها پر شد از طول باران
بلند است از بخت خوش اختر من
چه شد سِحرِ یشمین باد بهاران
که سبزه بهخوابست در باور من؟
سحر جامه از نام من کرده بر تن
چرا شب کشیدهست سر از بر من؟
من آن بوتۀ بیپناه کویرم
که خاک تبآلود شد بستر من
زمستان سردیست در سینه پنهان
گرانبار دردیست بر پیکر من
مرا آتشی هست در جان، که ترسم
به دریاچۀ باد ریزد پر من
مرا بی من ای دوست آنگه شناسی
که در دست باد است خاکستر من
#شعر
#سپیده_کاشانی