eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
348 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
552 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
کاریکلماتور *همسرم از دانشگاه مادرش دکترای زبان گرفت! *تقی به توقی خورد شکست! *هیچ مکانیکی نمی توانست چرخ زندگیش را تعمیر کند. *دوغ فروش ، دوغ آب درست می کرد تا خانه اش را بسازد! *اهل قلم بود و بی ادعا،هفته ای چند بار به قصابی می رفت. *آه نداشت با ناله سودا کند، از معامله انصراف داد. * در معامله غش کرد ، او را به هوش آوردند! *قلم فهمید بهای حرف زدن سر دادن است. *عجب سورمه ای به چشمش می آمد! *زمستان بر سر همه کلاه می گذارد! کبری بهپور
اذان بگو، سَنُصَلّی؛ رجز بخوان، سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامیِ قاسم! ✍ *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس
آفرینش های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان فارس تقدیم می کند نشست ادبی دو پنجره با حضور شاعر مطرح کشوری آقای میلاد عرفان پور و با همراهی جناب آقای دکتر حیدر منصوری از تمامی علاقمندان دعوت می شود در این جلسه با ما همراه شوند شایان ذکر است ساعت و تاریخ برگزاری جلسه در پوستر درج شده است این برنامه برای مخاطبین نونگاه و نوجوان شاعری که علاقمند به شرکت هستند شرایط ویژه ای در نظر دارد.
"کاریکلماتور" *از بس شتر دیدم و ندیدم ، توهم گرفتم! *با "ارز" معذرت ، تورم خیلی بالاست! *خدایا "یاران" را اگر خواستی از ما بگیر ولی "یارانه" را نه!! *ممنوع التصویر که شد ،آینه هم بهش محل نمی گذاشت! *برق از سرم پرید، وقتی قبض آب را دیدم. *جیب برها ، به جرم کسادی کار از مردم شکایت کردند. *دهنش بو می داد ، از بس بد دهن بود. *نمی خواست چشمش روز بد ببیند ، روزها می خوابید! *همیشه موی دماغش بود ، لیزرش کرد!! *می خواست زندگیش دوام پیدا کند ، وام گرفت! کبری بهپور
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود ز دام خال سیاهش کسی رها نشود خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار به نزد یار چو ما پَست و بی بها نشود جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر" خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده خدا کند که به اخراج ما رضا نشود مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست خدا کند که مریضیِ من دَوا نشود ز روزگار غریبم گشته است معلوم شفای ما به قیامت بجز رضا نشود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روی تو به یک صبح دل انگیـز شبیه است شور تو به مرغان سحرخیـز شبیه است جو گندمی موی تـو در اوج جوانی انگار بهار است و به پاییـز شبیه است عاشق کش بالفطره ای ، ای شوق دمادم چشم تو از این حیث به چنگیز شبیه است من مست می حافظم و باده ی صائب شیراز تو از بس که به تبریز شبیه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خداوند نان آفرین و دندان و نان توأمان آفرین خداوند اقشار شاسّی بلند! و بیچاره‌ها را ژیان آفرین از این خاک سهمی به ما داده است خداوند آبونمان آفرین خداوند لبخند و شوخی و طنز خداوند شیرین بیان آفرین نوابخش موسیقی سنّتی سراج، افتخاری، بنان آفرین حسین علیزاده و ذوالفنون و کامبیز روشن روان آفرین و خواننده‌ی آن‌ور آب را به اصرار نسل جوان آفرین برای بز و گوسفندان، شبان برای شتر، ساربان آفرین برای بشر، سازمان ملل رییسی چو کوفی عنان آفرین خداوند ژول ورن، کافکا، چخوف فهمیه رحیمی... رمان آفرین! نبوده بغیر از نویسنده‌ها برای کسی داستان آفرین و شاعر هم البته شاعر شده به لطف خدای دخان آفرین نه! البته سعدی نبود اهل دود لذا با چه شد بوستان آفرین؟! خداوند همسر دِهِ مهربان برای سمن، ارغوان، آفرین چرا کاکتوسش رسیده به من خداوند سرو چمان آفرین؟ چه زخمی از این بدتر آیا بُوَد که زخمت زند پانسمان آفرین؟ فلان طرح ناقص شده افتتاح به نام خدای روبان آفرین خدایی که در سایه‌اش می‌شوند همه دین‌فروشان دکان آفرین علی رغم تحریم‌های شدید خدا می‌شود راندمان آفرین سر کوچه‌ای گوجه‌ها را گران سر کوچه‌ای رایگان آفرین و تحت فشار تورّم مرا بسی قابل زایمان آفرین برای سفرهای استانیِ فلان شخص هم ارمغان آفرین برای مدیران این مملکت مدیریتی بی‌کران آفرین و عمری زیاد و دراز و طویل بلاانقضا، جاوادن آفرین چه سرویس‌ها شد در این زندگی دهانم! خدای دهان آفرین اگر زهر شرط است ما خورده‌ایم به جان تو ای استکان آفرین ولی باز با این تفاسیر شکر... تشکّر خداوند جان آفرین هزار آفرین! صد هزار آفرین! همین‌طور، هی همچنان آفرین! طنز
محفل شعر قند پارسی
به نام خداوند نان آفرین و دندان و نان توأمان آفرین خداوند اقشار شاسّی بلند! و بیچاره‌ها را ژیان آفر
‌ به استقبال از شعر مذکور : «آفرین!» به نام خداوند جان‌آفرین و دندان و نان را گران‌آفرین خداوند ما قشر اسنپ‌سوار و اما شما را مگان‌آفرین برای یکی زندگی را را گران برای یکی رایگان‌آفرین برای یکی شُر شُر و سیل‌وار برای یکی چک‌چکان آفرین خداوند ماشین، خیابان و باغ به نام خدای مکان‌آفرین! به ما گفته پهناور است این زمین خداوند آپارتمان‌آفرین برای زنان، خانه‌ی شوهر و ‏برای پسر، پادگان‌آفرین ‏ ‏خداوند تقوا و پرهیز و صبر ‏و لب‌های چشمک‌زنان آفرین ‏ ‏از آن ور غذاهای کافور دار ‏از این ور شما را چنان‌آفرین! ‏‌ ‏بلوند و طلایی شده نسلمان ‏به اذن تو ای اکسیدان‌آفرین! ‏ ‏یکی پانزده‌ساله‌ای سالمند ‏چهل‌ساله‌ای را جوان‌آفرین ‏ ‏خدا کرد در نوجوانی‌شان ‏همهْ دختران را رمان‌آفرین ‏ ‏و جنس پسر را به دنبال او ‏پر از گنده‌گویی، چاخان‌آفرین ‏ ‏خداوند معشوقه‌های زیاد ‏رل و جاست و فاب، همزمان‌آفرین ‏ ‏تشکر که گرمای مهرت رسید ‏خداوند گازِ متان‌آفرین! ‏ ‏کنون، قصه کوتاه باید مرا ‏شما را ولی کف زنان! آفرین! ‌اردیبهشت ۱۴۰۱ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با مزه طنز ای دوست بیا این همه کلآش نباشیم یک روز عدس روز دگر ماش نباشیم بی رنگ تر از آینه باشیم همیشه شاید نخود پخته ی هر آش نباشیم کیوانی طنزیمات