eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
آغاز بیداری‌ باشد بکش ما را! ولی این قصه تکراری‌ست باید بدانی مرگ ما آغاز بیداری‌ست فرعون و ضحاک و ابوسفیان یکی هستند سرتاسر دنیا پر از تکرار خونخواری‌ست هوهوی تیغ ذوالفقاریم و خدا را شکر تیغ علی هرجا برآید ضربه‌اش کاری‌ست اسطوره‌ها برگشته‌اند از شهر افسانه آرش کمان آورده، هنگام کمان‌داری‌ست از موج شالیزارها، تا مُشت زیتون‌ها از خاک ایران تا فلسطین، شهر بیداری‌ست این شهرِ قامت بسته از پا در نمی‌آید تا بر لب گلدسته‌ها صوت اذان جاری‌ست ✍🏻 🏷 | |
وَالتّینِ وَالزیتون... به پرواز پرستوهای «سُبحانَ الَّذی اَسری» به آواز قناری‌های سرخ مسجدالاقصی.. به بغض گریۀ گهوارۀ بی‌طفل و بی‌مادر به آن طفلی که مدفون است روی سینۀ بابا به بسم الله پروانه، کنار شعلۀ آخر به پرپرهای شمع سوخته در آخرین نجوا به گل‌های کفن‌پوش بنفشه در ردیف هم به لالایی بمب فسفری خواب اقاقی‌ها به متن برگ برگ آیۀ وَالتّین والزیتون به نَص سورۀ والطور و نور سینۀ سینا که قطره قطره خون بی‌گناهان نیل خواهد شد و فرعون زمانه غرق خواهد شد در این دریا ✍🏻 🏷 | |
اذان بگو، سَنُصَلّی؛ رجز بخوان، سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامیِ قاسم! ✍ *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس
دنیا کور نیست؟ سعدیا! دیگر بنی‌آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند عضوهای بی‌شماری را به درد آورده چرخ عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند کودک چشم‌آبی غرب و سیه‌چشم عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌اند تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌زمین مادران داغ کودک‌دیده مادر نیستند نزد آنانی که می‌گریند در سوگ سگان صحنه‌های قتل‌ انسان گریه‌آور نیستند کاش بی‌بی‌سی سوال از باربی‌سازان کند: این عروسک‌ها که می‌سوزند دختر نیستند؟ ای نتانیاهو اگر مردی تو با مردان بجنگ گرچه اسرائیلیان از دم مذکر نیستند بی‌مروت! کودک‌اند این‌ها نه مردان حماس خانه‌‌اند این‌ها که شد ویرانه، سنگر نیستند ‌ کودکان هرچند بسیارند در ویرانه‌ها ساقه‌های ترد ریحان‌اند لشکر نیستند خادمان کعبه سرگرم‌اند در کاباره‌‌ها؟ یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟ بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟ یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟ پشته‌ها از کشته‌ها پیداست، دنیا کور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌ها کر نیستند؟ تا به کی کودک‌کشی در غزه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟! ✍🏻 🏷 | |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نفر داد زد چرا ؟ نان ما واجب است یا غزه ؟ حاج قاسم بگو هدف ماییم خورده موشک بجای ما غزه همه کفر یکطرف هستند تک و تنهاست با خدا غزه.. بیطرفا همیشه بیشرفند ای شهید سکوتها غزه السلام علیک یا مظلوم السلام علیک یا غزه 👉
«جنگ حق و باطل» روز آزمون رسیده است وقت اختلاف نیست هیچ‌کس از مشارکت در امتحان معاف نیست یک طرف قلمروی به وسعت جهان یک طرف خرابه‌ای به تنگی قفس یک طرف هجوم بمب‌های بی‌امان یک طرف زنان و کودکان یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه شوخی مزخرفی‌ست این‌که عده‌ای حماس را متهم به انتقام کور می‌کنند از کنار غصب سرزمین و قتل‌عام ملتی ولی به‌راحتی عبور می‌کنند بس کنید! حالتان از این دروغ‌ها به هم نخورد؟ رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت بر گلویتان طناب دار می‌شود شرم‌تان کجاست؟ این که در خرابه‌های غزه تار و مار می‌شود لشکر حماس نیست حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچه‌هاست جنگ، جنگ حق و باطل است گوهر بشر در این نبرد آشکار می‌شود تو در این میان کدام جانب ایستاده‌ای؟ جانب حسین! یا یزید؟ انتخاب سومی نمانده است این چکیدۀ تمام ماجراست: غزّه، کربلاست... ✍🏻 🏷 | |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکوت کرده جهان اشک مادرانت را سکوت کرده شب و روز غم نشانت را به هیچ طرح و زبانی نمی‌زند فریاد صدای هق‌هق و اندوه کودکانت را چقدر سرو و صنوبر به خاکت افتاده است چقدر صبر کنم مردن جوانت را؟ آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین چگونه شعر کنم شرح داستانت را؟ چقدر هر وجبت روضه روضه عاشوراست چقدر مقتل ناخوانده روضه خوانت را...! چقدر تاخته‌اند اسب بر تنت غزه گرفته است هدف خیزران لبانت را کجاست حَمیّت قاسم سلیمانی که باز دست شود زیر بازوانت را...؟! آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین بگیر از دل شب جسم نیمه‌جانت را قسم به إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ غزه‌ی مظلوم بهار می‌شکفد باغِ در خزانت را
«داغ‌های بی‌شمار» چشم‌های مضطرب از سراسر جهان با تمام بهت دوخته سوی مردم رفح نیز خیمه‌های سوخته این جنازه‌ها جنازه نیستند این جنازه‌های سوخته گدازه‌اند داغ‌های بی‌شمار تا همیشه تازه‌اند بمب‌ها در تمام شب تنوره می‌کشند مثل نفرتی مذاب تازیانه‌های وحشت و عذاب خیمه‌های غزّه را در دهان کوره می‌کشند لیک خشم کورشان کاستی‌پذیر نیست گریه کن رفح! گریه کن که هیچ واقعیّتی مثل قصّه‌های کودکان تو راستی‌پذیر نیست! ✍🏻 🏷 | |
حقوق‌بشرهای سوخته خون می‌چکد ز داغ جگرهای سوخته در هر طرف رها شده پرهای سوخته خون گریه می‌کنند درختان بی‌ثمر بر شانه‌های شانه‌به‌سرهای سوخته آوار خانه‌های امید است و کوه غم بر دوش زخم‌خوردۀ درهای سوخته بر روی دست، نام خودش را نوشته بود نامی نمانده است به سرهای سوخته غزه میان بهت بشر شعله می‌کشد در حسرت حقوق‌بشرهای سوخته زینب تویی هنوز پرستار خستگان! نام تو مرهم است به پرهای سوخته... ✍🏻 🏷 | |
بشنو برادر سوز فریادِ رفح را در بین موج شعله ها دادِ رفح را بار دگر جلّاد ،بی‌رحمانه سوزانْد لبخندهای کودک شاد رفح را زین غم دل بی‌تاب هر جنبنده ای سوخت آورْد تا در خاطرش یاد رفح را دردا نمی گیرد کنون بر شانه ی خویش دنیا لوای سرخ امداد رفح را آهِ دل این قوم می گیرد به زودی؛ در موجی از خون، جان جلّاد رفح را ﴿وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ﴾ ۱۴۰۳/۳/۹
"به طرّاران خیابان حقوق بشر" "تو" فقط آدمی، تمدّن را، در میان وحوش جار بزن در خیالات خویش نقشه بکش، بر سرِ این و آن هوار بزن نطق کن، توی گوش پرده و مبل، در و دیوار پیروان تو اَند زنده کن یاد "شام آخر " را... جای نوشابه زهرِ مار بزن "تو" مسیحی و "اورشلیم" اینجاست، میخ: تیر و صلیب: اسلحه‌ات بسته‌بسته فشنگ را بردار! روی فرقت دو‌دسته خار، بزن "دین فقط دین توست" غیر از آن، دیگران کافرند و ملعونند سمتِ در "قربه ً الی الشیطان" برو و جیغِ زنگدار بزن * فرض کن در "کرایست چرچ"ی تو، مسجدی کنج شهر پیدا کن "تو" سفیدی و کافیَ است؛ این را_ همه‌جا با غرور جار بزن "تو" فقط آدمی و حق با توست، حقّ ثروت، حیات، آزادی به همین حق، خشاب را پر کن، ببرش روی تیربار، "بزن!" فکر کن بازی‌ای خوشایندست، امتیازت نگاه کن چند است؟ سِنت بر سنت امتیاز بگیر، آخرین سنت: شد دلار... بزن! مثل همجنس‌هات در غزه، مثل هم نسل‌هات در بوسنی چون پدرخوانده‌هات در کابل، با ترّحم تو را چکار؟ بزن! عقده‌های "ترامپ" را بشمار: در سرت درد چین و روسیه اَست به خودت زحمت حساب نده، هی به مغزت نده فشار، بزن * اولی غرق خون! چه تصویری!... دومی را نشانه می‌گیری بچکان زود! سومی در رفت، آفرین! آن یکی؟ "چهار" بزن! به نیاکان خود تمسّک کن، دیگران برده و تو اربابی فرض کن این تفنگ، شلاق است، برده برده است: چندبار بزن تو سفیدی و کافیَ است همین، در خیالت: جهان هیروشیماست ضامن بمب را فشار بده، بر زمین مُهر انفجار بزن تروریستند این مسلمانان، یک‌به‌یک را شبیه مرغ بکُش نانجیبند آسیایی‌ها، با قدم‌های استوار... بزن! به هواداری از حقوق بشر، ته قنداقه را فشار بده نوبل صلح سهم توست، بگیر، در خودت دور افتخار بزن خویش را لحظه‌ای تصور کن، در ویتنام بین هالوها خسته از بومیان آمریکا، با مسلسل کمی سه‌تار بزن آن یکی گیجِ مهر و سجاده است، این یکی روی فرش افتاده است سعی کن تیرها هدر نرود، نکند آن یکی فرار... بزن! فیلمی از قتلِ عام خویش بگیر، پیرمردی چپیده گوشه‌ی راه گل سرخی به یاد استالین، روی پیشانی‌اش بکار! بزن! بعد از آن هم به جرم این کشتار، در سوییتی سه‌خوابه حبس بکِش چند بی‌پول آفریقایی را، در خیال خودت به دار بزن * راستی! فخر سینما و هنر! از مسلمان‌کشی بگو چه خبر؟ عوضِ این به سوگ گربه‌ی خود، دو سه شب کنج خانه زار بزن https://eitaa.com/mmparvizan
صبح نزدیک است ای غزل تا می‌شود این روزها از خون بخوان تا حساب عشق دستت آید از مجنون بخوان زندگی را در سکوت دشت‌ها جریان بده از نوای کشته‌ای افتاده در هامون بخوان صبح نزدیک است، این را با سپاه شب بگو از کفن‌هایی که گشته چون فلق گلگون بخوان گرچه موسی رفته و این دور، دور سامری‌ست مژده‌های فتح را از چهرهٔ هارون بخوان خنده‌های حاج قاسم را ببین در جبهه‌ها ترس را از چهره‌های در هم صهیون بخوان بی‌گمان آزاد خواهد شد فلسطین اسیر مژده را از آیهٔ «وَ التِّينِ وَ الزَّيتُون» بخوان ✍🏻 🏷 | |
«جنگ حق و باطل» روز آزمون رسیده است وقت اختلاف نیست هیچ‌کس از مشارکت در امتحان معاف نیست یک طرف قلمروی به وسعت جهان یک طرف خرابه‌ای به تنگی قفس یک طرف هجوم بمب‌های بی‌امان یک طرف زنان و کودکان یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه شوخی مزخرفی‌ست این‌که عده‌ای حماس را متهم به انتقام کور می‌کنند از کنار غصب سرزمین و قتل‌عام ملتی ولی به‌راحتی عبور می‌کنند بس کنید! حالتان از این دروغ‌ها به هم نخورد؟ رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت بر گلویتان طناب دار می‌شود شرم‌تان کجاست؟ این که در خرابه‌های غزه تار و مار می‌شود لشکر حماس نیست حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچه‌هاست جنگ، جنگ حق و باطل است گوهر بشر در این نبرد آشکار می‌شود تو در این میان کدام جانب ایستاده‌ای؟ جانب حسین! یا یزید؟ انتخاب سومی نمانده است این چکیدۀ تمام ماجراست: غزّه، کربلاست... ✍🏻 🏷 | |
"سقا" در غزه، هزار طفل غمگین: تشنه‌است صد لاله و صدهزار نسرین: تشنه‌است برگرد و برای کودکان آب بیار! یا حضرتِ عباس! فلسطین تشنه‌است https://eitaa.com/mmparvizan
. «یک کربلا غزه» شمر و یزید و حرمله، هستند هر روز آری روز عاشوراست امروز هم یک کربلا غزه مثل حسین بن علی(ع) تنهاست!
کربلای غزه ...کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا صبح را تا مرز شب آورده‌ایم کربلا را تا حلب آورده‌ایم می‌کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب‌های مردم است غزه آه! این کربلای چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله‌ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطهٔ پایان اسراییل کن... ✍🏻 🏷 | |
تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟ دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم؟ یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم باید بت بزرگ هم این بار بشکند هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم
حقوق‌بشرهای سوخته خون می‌چکد ز داغ جگرهای سوخته در هر طرف رها شده پرهای سوخته خون گریه می‌کنند درختان بی‌ثمر بر شانه‌های شانه‌به‌سرهای سوخته آوار خانه‌های امید است و کوه غم بر دوش زخم‌خوردۀ درهای سوخته بر روی دست، نام خودش را نوشته بود نامی نمانده است به سرهای سوخته غزه میان بهت بشر شعله می‌کشد در حسرت حقوق‌بشرهای سوخته زینب تویی هنوز پرستار خستگان! نام تو مرهم است به پرهای سوخته... ✍🏻 🏷 |
"به طایفه‌ی صهیون" تو قوم برتری! آری: در آیینِ تبهکاری تو قوم برتری! در قتل و در کشتار و خونخواری تو قوم برتری! در سطرسطر "لاویان" خواندم که در هر صفحه‌ات گوساله‌های سامری داری * صدای جلجتای "بلعم" از نای تو می‌آید که نفرین بر تو ای معنای "باعورا"ی بی‌عاری خیالت چیست؟ تسخیر فرات و نینوا تا نیل؟ مگر این آرزوها را به خاک گور بسپاری بکُش مظلوم‌های پاکِ صبرا و شتیلا را بکش! ای منطقت تکرار جنگ و کودک‌آزاری بیفکن بمب‌هایت را که فردا "یومِ کیپور"* است که از هر بمب می‌روید هزاران موشکِ کاری زمان انتقام ای آل اسرائیل! نزدیک است که خون ارمیا در دشت‌های تو شده جاری تو! تار عنکبوت و غزه طوفان‌های اَلاقصی است که در اقصی‌نقاطتت پرچم مرگ است انگاری بخواب و خواب‌های خوش ببین در "تیه"ِ خرگوشی جواب خواب کابوس است و شب‌تا‌صبح بیداری تورا داوود حزب‌اللهیان با سنگ خواهد کشت به لشکر خوش مباش ای زاده‌ی جالوت طراری * من اینک با غم و زاری غزل‌خوان فلسطینم به زلف و دود خوش باشند شاعرهای بازاری زیارتگاه من قدس است، شعر اوست در بارم اگر دلبسته‌ی خوکند** ناظم‌های درباری * غم غزه شروع داستان غزوه‌های ماست به خیبر می‌رسد این بدرهای غرق دشواری مگر ده‌سال دیگر نقش ننگ نقشه‌ها باشی بگو تا چند بشمارم؟ بگو تا چند بشماری تو فرعون و عصای موسوی در دست‌های ماست به زودی بر سرت آن را فرو می‌آوریم آری... * عید کیپور، عید بزرگ یهود، روز توبه و بازگشت؛ یوم الغفران. ** ناصر خسرو: من آنم که در پای خوکان نریزم مر این گوهری درّ لفظ دری را https://eitaa.com/mmparvizan
پاییز مرگ‌ها و بهار مقاومت آلاله‌های سرخ دیار مقاومت سید حسن، حجازی و یاسین و مغنیه جانم فدای ایل و تبار مقاومت از باغ‌های غم‌زده سرریز می‌شود دردانه ‌های صبر انار مقاومت ای انعکاس روشن جولان زندگی زنده است کوه دامنه دار مقاومت گل بوته‌های زخمی و اسلیمی امید آمیزه‌های نقش و نگار مقاومت بار امانتی است که بر شانه‌های ماست بر دوش ماست قرعه‌ی کار مقاوت تا انتهای جاده‌ی تاریخ می‌رویم از ابتدای راه کنار مقاومت عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان سر زنده ایم بر سر دار مقاومت
«لشکر بدون مرز» زیر آسمان زیر بارشی وسیع، از هجوم بمب‌ها زیر بار سقف خانه‌ها زیر بارها شکنجۀ فجیع؛ زیر چکمه‌های سنگدل‌ترینِ سنگ‌ها؛ روبه‌روی چشم‌های کور این جهان لحظه‌های شاد کودکانه را قتل عام می‌کنند... سمت دیگر زمین غربِ غرق در غروبِ غیرت و شرف در کنار نقشه‌های شوم؛ سال‌هاست، مثل یک مترسک اسیر پیر و ناتوان نشسته است نه! به خوابِ مرگ رفته است؛ ای جهان! ما اگرچه روبه‌روی تیربارهای پیشرفته‌ایم لحظه‌ای زیر بارِ تیربارها نرفته‌ایم پیش رفته‌ایم... ما لشکر بدون مرز در کنار غزۀ همیشه سبز پشت این نوار زنده و غیور هوشیار پُر امید و پرتوان مثل کوه استوار ایستاده‌ایم... ✍🏻 🏷 | |
نشسته هاله ی غم بر دلِ جهان بی تو وَ سخت می گذرد چرخه ی زمان بی تو فروغِ شعله ی خورشید، ناتوان باشد برای روشنیِ آسمانِ جان بی تو در انتظارِ تو ای آفتابِ عالمتاب گرفته خرمنی از غم در آسمان بی تو هزار کنگره ی شعر هر طرف برپاست ولی برای غمِ نام و آب و نان بی تو گذر به باغِ پُر از لاله کردم و دیدم که سرو، قامتِ او گشته چون کمان بی تو صراطِ غیرِ تو هستیم در عمل، لیکن مدام نام تو چرخد سرِ زبان بی تو بیا که غزّه در آتش ز مکرِ صهیون سوخت بیا که سوخت همه، مغزِ استخوان بی تو بیا که بی تو "محمّد" در این فراقِ عظیم چو بلبل است که نالَد ز جان، عیان بی تو کانال