eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
320 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
350 ویدیو
96 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خوش‌خبر بیا که نظرها عوض شود تا تلخــیِ تمـــــام خبـــــرها عوض شود اینجا مسافـــــران همه بیراهه می‌روند برگرد تا مسیــــر سفـــــرها عوض شود درها به بسته بودن خود خو گرفته‌اند جوری بیا که عــادت درها عوض شود پیداست‌ انقلاب عظیمی است پیش‌رو تا جای زیــــرها و زبـــرها عوض شود...
mp3.mp3
2.47M
ای آرزوترین بهار تنها امید روزگار آرامش دل های زار ماه شبای انتظار بیا برگرد ای مسافر خسته از غم تو گسسته تار و پود دل این دلشکسته ز هجر تو ابر دیده بهاره در فراق نگاره چشم پنجره ها در خون نشسته در رویای دیدار تو ام بی قرار تو ام مرغ غمزده حالم قوت پر و بالم وا بکن گره از این پای بسته بر روزگار بی حبیب جانا تویی تنها طبیب یارا در این شهر غریب عطری نداره بی تو سیب بیا برگرد ای ترانه ی لبها بهترین دعاها ای پناه سرشک بی کسی ها بزن بارون ای خزانه ی رحمت آسمان کرامت سوی تو به نیاز دست دنیا توی نجوای هر روز شبی فاطمی نسبی ای سلاله عصمت سر کن این شب غیبت ای امید زلال اشک غم ها اللهم عجل لولیک الفرج
این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت! این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت... هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت گفتند جمعه بوی تو می‌آورَد نسیم اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت خورشید هم هوای مرا تازه‌تر نکرد او هفت دفعه آمد و بی‌اعتنا گذشت عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعه‌ها تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت
ای چشمهٔ نور، انشعاباتت کو؟ ای خانه‌ات آباد، خراباتت کو؟ در شهر، نشانه‌ای ز تبلیغ تو نیست ای عشق! ستاد انتخاباتت کو؟
باران... در شب میلاد حضرت باران می آید وتازه می شود باز حیات می آید و می رسد به هستی برکات هرقدر در انتظار باران هستی بر مادر مهربان باران صلوات اللهم صل علی محمدا و آل محمد وعجل فرجهم
بیا، با اشک‌های ما وضو کن جهان را با نگاهی زیر و رو کن تو که سنگ صبور اهل دردی کمی بنشین و با ما گفت‌وگو کن جهان در انحصار بیش و کم‌ها شکستن‌ها، بریدن‌ها، ستم‌ها تو حتماً خوب می‌دانی که بی‌تو به روز ما چه آوردند غم‌ها؟ جهان ما جهان بی‌کسی‌ها خزان لاله‌ها و اطلسی‌ها اگر تو سایه‌سار ما نبودی چه می‌کردیم با دلواپسی‌ها؟ همه صبحیم، شب در بین ما نیست یکی بی‌تاب و تب در بین ما نیست به درد دوری تو خو گرفتیم دلی راحت‌طلب در بین ما نیست بهار تا ابد! زخم است با ما زمان تا می‌رود، زخم است با ما بیا تاریخ ما را منتشر کن هزار و چارصد زخم است با ما به ما ای کاش پاکی یاد می‌داد به غنچه، سینه‌چاکی یاد می‌داد زبان آسمان را انتظارت به آدم‌های خاکی یاد می‌داد! شب توفان، کسی باید بیاید بهار نورسی باید بیاید کسی که باعث آرامش ماست در این دلواپسی باید بیاید
نشسته هاله ی غم بر دلِ جهان بی تو وَ سخت می گذرد چرخه ی زمان بی تو فروغِ شعله ی خورشید، ناتوان باشد برای روشنیِ آسمانِ جان بی تو در انتظارِ تو ای آفتابِ عالمتاب گرفته خرمنی از غم در آسمان بی تو هزار کنگره ی شعر هر طرف برپاست ولی برای غمِ نام و آب و نان بی تو گذر به باغِ پُر از لاله کردم و دیدم که سرو، قامتِ او گشته چون کمان بی تو صراطِ غیرِ تو هستیم در عمل، لیکن مدام نام تو چرخد سرِ زبان بی تو بیا که غزّه در آتش ز مکرِ صهیون سوخت بیا که سوخت همه، مغزِ استخوان بی تو بیا که بی تو "محمّد" در این فراقِ عظیم چو بلبل است که نالَد ز جان، عیان بی تو کانال
رباعی شهر آينه‌دار می‌شود با يک گل پروانه‌تبار می‌شود با يک گل گفتند نمی‌شود ولی می‌بینند يک روز بهار می‌شود با يک گل
سلام بر دامان پاک حضرت نرجس و فرزند موعودش... انجیل های باکره ی پاک سربراه در خواب دیده اند زنی پا به پای ماه می آید و تداوم ایل است دامنش لبریز مژده های اصیل است دامنش آیات ناشنیده ی دیرین می آورد بذر بهارهای نخستین می آورد با حرزی از تنفس سبز بهارها رد می شود شبیه نسیم از حصارها با حرزی از توسل سبز مناره ها رد می شود به کوری دارالاماره ها در بقچه اش ملاحت یک دشت مریم است یک عطر آشناست اگر چند مبهم است در دامنش شکوفه به تایید می رسد چشمش به نسل چارم خورشید می رسد ۱ "نرگس" شده که بین گل و برف پل شود نام شناسنامه ایِ هر چه گل شود "صیقل" شده که آینه باشد برای نور چشم بد از تلالو آیینه اش به دور! در بقچه اش تلاقی باران و گندم است فرقی نمی کند که ز اقلیم چندم است "نان"و "شفا"ست ارثیه ی خانواده اش۲ لبریز معجزه ست پَر شال ساده اش آنک به شوق روی عزیزی رسیده است با رخت ناشناس کنیزی رسیده است با یک بهار "سوسن" او سبز می شود! اردیبهشتِ دامن او سبز می شود! تقویم های منتظر از نسل "انتباه" در خواب دیده اند زنی را که پابه ماه خود را میان هاله ای از راز می کشد شب را به آستانه ی اعجاز می کشد ناگاه فصل روشن تقدیر می رسد موعودِ جاده های نفس گیر می رسد آنک به رغم شکِّ افق های بی طرف باران شبانه می رسد ای کاسه ها به صف! آیات رستخیز! از اینجا گذر کنید! شور شکفتن است زمین را خبر کنید! گهواره های جازده! ایمان بیاورید! قنداقه های دغدغه! انسان بیاورید! ای بادهای گمشده در ازدحام دیو فصل رسیدن است سلیمان بیاورید! در ذکر لای لای، شمایان که مادرید! هر بیت، شَرزگانِ رجزخوان بیاورید! مرغان پرسه در گذرِ خاکروبه، نه "مرغان پرگشوده ی طوفان" بیاورید! ۳ بازارهای رد شده در هر "مکاسبی"۴ در دکه های خویش مسلمان بیاورید! ای دشت های در قرق گرگ،باز هم پیغمبری به هیات چوپان بیاورید! مرداب ها به ساحتتان طعنه می زنند ای رودهای یخ زده "طغیان" بیاورید! باور نمی کنند گر اعجاز غنچه را آیاتی از مسیح به برهان بیاورید! ای تیغ و تیر! مژده ی صبح ظهور را چاووش از دیار شهیدان بیاورید! ایمان بیاورید! مجال درنگ نیست ما خواب و آن "نرفته" بیاید، قشنگ نیست ایمان بیاورید که بر خواب های ماه تعبیر رفته است کسی می رسد ز راه... ۱- اشاره به جایگاه حضرت مسیح در آسمان چهارم، جایگاه خورشید ۲- اشاره به معجزه ی نان و شفا در انجیل متّی ۳- تعبیری از شاعر بزرگ، شفیعی کدکنی ۴- کتابی از شیخ مرتضی انصاری حاوی مباحث اجتهادی فقهی در به ویژه در بخش معاملات. ( نرگس،صیقل و سوسن نام هایی ست که برای مادر امام زمان سلام الله علیهما نقل شده است). ............................. کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
«تا بهارها» ما خسته‌ایم، خسته از این انتظارها فکری بکن برای دل بی‌قرارها دل‌هایمان شکسته، نداریم چاره‌ای دل نازکیم جان خودت ما دچارها از جبر روزگار گریزان و هر نفس شرمنده از گناه و تبِ اختیارها ما را ببخش بَد شده و پیش روی غیر نام تو را صدا زده بینِ شعارها با پاکی و خلوص وجودت چُنان نسیم از قلب‌هایمان بتکان این غبارها بی روی تو شکوفه نداده‌ست شاخه‌ای خورشید پشتِ ابر بیا محضِ نارها پاییز آمده ست بماند تمام سال تقویم عمر را برسان تا بهارها برهان تویی که مسئله‌ها با تو حل شود ای حجت و دلیل همه اعتبارها ما را ببر به دیدن صبح پس از ظهور ای عشق، ای بهانه‌ی شب زنده دارها (عج) @parvin_javidnia1359