«جنگ حق و باطل»
روز آزمون رسیده است
وقت اختلاف نیست
هیچکس
از مشارکت در امتحان معاف نیست
یک طرف قلمروی به وسعت جهان
یک طرف خرابهای به تنگی قفس
یک طرف هجوم بمبهای بیامان
یک طرف زنان و کودکان
یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه
یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه
شوخی مزخرفیست
اینکه عدهای حماس را
متهم به انتقام کور میکنند
از کنار غصب سرزمین و قتلعام ملتی ولی بهراحتی عبور میکنند
بس کنید!
حالتان از این دروغها به هم نخورد؟
رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت
بر گلویتان طناب دار میشود
شرمتان کجاست؟
این که در خرابههای غزه تار و مار میشود
لشکر حماس نیست
حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچههاست
جنگ، جنگ حق و باطل است
گوهر بشر در این نبرد
آشکار میشود
تو در این میان کدام جانب ایستادهای؟
جانب حسین!
یا یزید؟
انتخاب سومی نمانده است
این چکیدۀ تمام ماجراست:
غزّه، کربلاست...
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_اعتراض | #فلسطین | #غزه
شهید باش
یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش
هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش
حتی اگر تمام جهان غرق تیرگیست
چون ماه در سراسر شب روسفید باش..
یک لحظه از امید دلت را تهی مکن
اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش
چون سرو، سرفراز میان ستمگران
در خلوت و نماز ولی مثل بید باش..
بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم
بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش..
در ماتم حسین علی گریه کن ولی
در فکر محو این همه شمر و یزید باش
#افشین_علا
«جنگ حق و باطل»
روز آزمون رسیده است
وقت اختلاف نیست
هیچکس
از مشارکت در امتحان معاف نیست
یک طرف قلمروی به وسعت جهان
یک طرف خرابهای به تنگی قفس
یک طرف هجوم بمبهای بیامان
یک طرف زنان و کودکان
یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه
یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه
شوخی مزخرفیست
اینکه عدهای حماس را
متهم به انتقام کور میکنند
از کنار غصب سرزمین و قتلعام ملتی ولی بهراحتی عبور میکنند
بس کنید!
حالتان از این دروغها به هم نخورد؟
رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت
بر گلویتان طناب دار میشود
شرمتان کجاست؟
این که در خرابههای غزه تار و مار میشود
لشکر حماس نیست
حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچههاست
جنگ، جنگ حق و باطل است
گوهر بشر در این نبرد
آشکار میشود
تو در این میان کدام جانب ایستادهای؟
جانب حسین!
یا یزید؟
انتخاب سومی نمانده است
این چکیدۀ تمام ماجراست:
غزّه، کربلاست...
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_اعتراض | #فلسطین | #غزه
أین المنتقم
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
بازآ و با نسیم نگاه بهاریات
جانی دوباره بخش به ما ناامیدها
ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کردهایم
ای روز بازگشت تو آغاز عیدها
بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش
بازار پر فریب مراد و مریدها
برگرد تا زمین و زمان را رها کنند
چپها و راستها، و سیاه و سفیدها
بسیار دستهگل که برای تو چیدهایم
این خاک، غرقه است به خون شهیدها
خون حسین میچکد از نیزهها هنوز
برگرد و انتقام بگیر از یزیدها
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_انتظار | #شعر_عاشورایی
راه صدق
ز سنگ خاره، جواهر درست نتوان کرد
علاج پَستی دونان به پُست نتوان کرد
اساس ملک به عدل است و گر جز این باشد
به هیچ قاعده آن را درست نتوان کرد
اگر زمام سپردی به رهزنانِ طریق
سفر به آنچه که مقصود توست نتوان کرد..
طمع به چیدن ریحان ز مزرعی که در آن
به جای گل، علف هرزه رُست نتوان کرد
قسم به دامن پاکیزه، اتّکا به کسی
که از طهارت خود دست شست نتوان کرد
به راه صدق چو خواهی به انتها برسی
وفا به اهل ریا از نخست نتوان کرد
به راست یا که به چپ، هر طرف که بنشینی
بدان که تکیه به دیوار سست نتوان کرد
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #آداب_کشورداری
شور اربعین
بعد از هزار و سیصد و اندی سال
اهریمن از نگین تو میترسد
شمشیر کین هنوز به قربانگاه
از حلق نازنین تو میترسد
آن آتشی که خیمهگهت را سوخت
گرم است همچنان به خِرَدسوزی
چون کاهدان، بساط فریب اما
از آه آتشین تو میترسد
شیپور مکر و سفسطه و تحریف
امروز نیز در کف رندان است
بانگش رسیده تا به فلک اما
از منطق متین تو میترسد
تزویر از صراحت رفتارت،
زور و زر از تبلور ایثارت،
توجیه از فصاحت گفتارت،
تردید از یقین تو میترسد
خودکامهگان تجسم آن سنگاند
سنگی که خورده بود به پیشانیت
خونت هنوز مانده به دامانش
اما خود از جبین تو میترسد
آن نی که در سفر، سر خونینت
آیات وحی بر سر آن میخواند
در کوی و برزن است هنوز اما
از صوت دلنشین تو میترسد
امروز اگرچه مغرب ویرانگر
تسخیر کرده است ثریا را
با گنبد دفاعی پولادین
از عزم آهنین تو میترسد
تا نشنود بشر کلماتت را
اصحاب شر به هلهله مشغولاند
چون لشکر یزید، ولی دشمن
از بانگ پرطنین تو میترسد
بنگر که ساحران نوین از عجز
سر را بر آستان تو میسایند
ای وارث کلیم! هنوز آن مار
از جوف آستین تو میترسد
سوی تو آمدند پی پابوس
مردم ز شرق و غرب چو اقیانوس
زین رو سپاه سفسطه و سالوس
از شور اربعین تو میترسد
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_پایداری | #زیارت_اربعین
زمان محو طاغوت
امشب دلم انبار باروت است
آتشفشان داغ بیروت است
افتاده یکسو شاخهٔ زیتون
یکسو در آتش، ساقهٔ توت است
تور عروس شرق، گلدوزی
با دانههای سرخ یاقوت است
مانند قایقهای سرگردان
جاری به هرسو خیل تابوت است
ای خطهٔ زیبا! شکیبا باش
چشمان عالم بر تو مبهوت است
آیندهٔ لبنان و اسراییل
چون قصهٔ طالوت و جالوت است
این زخم چرکین، رو به نابودیست
این غدهٔ بدخیم، فرتوت است
طاقت بیاور باز هم لبنان!
دیگر زمان محو طاغوت است
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #مقاومت_اسلامی | #لبنان
«همرکاب منجی»
ای مسیح! ای همرکاب منجی عالم!
ما تو را یکشنبهها تنها نمیجوییم
چارده قرن است
در زیارتنامۀ پیغمبر خاتم
از تو میگوییم
از تو و نوح و خلیل و حضرت آدم
ما فقط در ابتدای سال
یاد میلادت نمیافتیم
چارده قرن است در خوشحالی و ماتم
از تو با تقویمها گفتیم
مهربانی در مرام ما به نام توست
پاکدامانی به نام مادرت مریم
اینک ای روح خدا! ای پاک!
سرزمینت را ببین آکنده از باروت
خون مظلومان نگر بر خاک
از یمن تا غزه تا بیروت
حاکمان با ظلم، همپیمان
حامی مظلوم، تنها ملت ایران
خود قضاوت کن مسیح، ای راوی انجیل!
رهروانت در تلآویوند یا تهران؟
فارس بر حق است،
یا سران غرب و اسرائیل؟
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #حضرت_مسیح علیهالسلام | #فلسطین | #غزه
«جنگ حق و باطل»
روز آزمون رسیده است
وقت اختلاف نیست
هیچکس
از مشارکت در امتحان معاف نیست
یک طرف قلمروی به وسعت جهان
یک طرف خرابهای به تنگی قفس
یک طرف هجوم بمبهای بیامان
یک طرف زنان و کودکان
یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه
یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه
شوخی مزخرفیست
اینکه عدهای حماس را
متهم به انتقام کور میکنند
از کنار غصب سرزمین و قتلعام ملتی ولی بهراحتی عبور میکنند
بس کنید!
حالتان از این دروغها به هم نخورد؟
رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت
بر گلویتان طناب دار میشود
شرمتان کجاست؟
این که در خرابههای غزه تار و مار میشود
لشکر حماس نیست
حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچههاست
جنگ، جنگ حق و باطل است
گوهر بشر در این نبرد
آشکار میشود
تو در این میان کدام جانب ایستادهای؟
جانب حسین!
یا یزید؟
انتخاب سومی نمانده است
این چکیدۀ تمام ماجراست:
غزّه، کربلاست...
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_اعتراض | #فلسطین | #غزه
🇮🇷
🔰مذاکره میکنیم، اما...
👌افشین علا شاعر متعهد کشورمان در تازهترین سروده خود به تهدیدهای ادامهدار ترامپ علیه ایران در آستانه مذاکرات غیرمستقیم دو کشور در عمان پرداخت:
خاموش باش مردک گستاخ و گوش کن
کمتر میان معرکه جوش و خروش کن
وقتی که از مذاکره دم میزنی، دو روز
اصوات زشت و انکر خود را خموش کن
خواهی اگر در آینهی ما نظر کنی
پیشانی چروک نیاور، اتوش کن!
هم شیوهی سخنوری آموز در رجز
هم رنگ موی و گونهی خود را رتوش کن
این نکته را که ملت ایران دلاورند
در سر اگرچه فاقد مغزی، فروش کن!
کم پارس کن که پارس ز روئینتنان پر است
ترک مصاف لشکر پولادپوش کن
در باورت چگونه بگنجد که گویمت
ای بیخرد! که گوش به بانگ سروش کن
جام جم است در کف ایرانیان، بفهم!
تاریخ را بخوان و کمی کسب هوش کن
این سرو را سکندر و چنگیز خم نکرد
چندی جنون تو نیز چو اسب چموش کن
با ناوهای خویش نه از ما که قبض روح
از گاوهای شیرده خودفروش کن
اینجا حجاز نیست که شیر شتر خوری
خواهی اگر شرنگ، بفرما و نوش کن
این پنبهدانه است که لفلف جویدهای
کمتر در این خیال عبث، حرص و جوش کن
غارتگر خزانهی تو موش صهیون است
با شیر در نيفت، ز خود دفع موش کن!
نزدیک شد زوال تلآویو طفلکش
فکری به حال عاقبت این وحوش کن
#افشین_علا
چمران
سال شصت ای خوب من! ایران نمیدانی چه بود
حال ما از جبهه تا تهران نمیدانی چه بود
میرسید از جبههها هر روز تابوت شهید
ازدحام لاله و ریحان نمیدانی چه بود
سوخت هم جان بهشتی ناگهان، هم باهنر
هم رجایی، این غم سوزان نمیدانی چه بود
جسم پیران غرق خون شد در دل محرابها
شور و حال خطبۀ آنان نمیدانی چه بود
متحد بودند اما اهل شهر و روستا
طعم یکرنگی، صفا، ایمان نمیدانی چه بود
لذت همسایگی در کوچه و بنبستها
با وجود جنگ و بمباران نمیدانی چه بود
انتخابات، آن زمان مثل عبادت بود و رأی،
داشت عطر صفحۀ قرآن، نمیدانی چه بود
در همین پایان خرداد از قضا در سال شصت
کشته شد مردی که در عرفان نمیدانی چه بود
در ظرافت گرچه روحی داشت نازکتر ز گل
کارزارش با صف شیطان نمیدانی چه بود
عزم او در مجلس شورا مدارا بود و عشق
رزمش اما در دل میدان نمیدانی چه بود
سوی ما ایرانیان انگار او برگشته بود
از دل تاریخ چون سلمان، نمیدانی چه بود
وای من! از او فقط نام خیابان مانده است
آه فرزندم! ولی چمران نمیدانی چه بود!
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شهدا | #شهید_مصطفی_چمران
🗓 ۳۱ خرداد؛ سالروز شهادت شهید مصطفی چمران [سال۱۳۶۰]
🇮🇷
شهید باش
یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش
هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش
حتی اگر تمام جهان غرق تیرگیست
چون ماه در سراسر شب روسفید باش..
یک لحظه از امید دلت را تهی مکن
اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش
چون سرو، سرفراز میان ستمگران
در خلوت و نماز ولی مثل بید باش..
بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم
بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش..
در ماتم حسین علی گریه کن ولی
در فکر محو این همه شمر و یزید باش
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_پایداری
🇮🇷