"کاریکلماتور"
*"شاه بیت "شعرم را در بالای دفترم می نشانم.
*خیلی چشمش را درویش می کرد ،خانقاه بر پا کرد.
*چشمش آلبالو گیلاس می چید ،برای چیدن میوه استخدامش کردند.
*خیالش تخت بود ، روی زمین نمی خوابید.
*دلم را که دزدید ، به پلیس زنگ زدم.
*نجار بیسواد ، خط میخی بلد بود!
*سکوت...نقطه چین آدمهاست.
* همیشه دمپایی می پوشید ، تا پا توی کفشش نکنند.
*ماهی ها که می میرند ،آب از آب تکان نمی خورد.
*همسرم دست بزن دارد، توی ارکستر کار می کند.
کبری بهپور
😍😍😍تمدید جشنواره مسیح عصر 😍😍😍
📌جشنواره مسیح عصر تا ۱۰ دی ماه ۱۴۰۲ تمدید شد
شما میتوانید با ارسال آثار خود به
📨ایمیل:
masih.asr1402@gmail.com
و 📞یا شماره تماس :
۰۹۱۳۶۶۹۲۱۰۸
ارسال کنید 📥
#جشنواره_مسیح_عصر
#تنها_نیستی
#کانون_مهدویت_دانشگاه_علوم_پزشکی_شیراز
20.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧡⭐️مسیح عصر⭐️🧡
🎥گفت و گو با استاد کافی دبیر و داور جشنواره😍
🕊گوش مروتی کو کز ما نظر نپوشد
🕊دست غریق یعنی فریاد بی صداییم
🎬قسمت اول
آثار خودتون رو به ایمیل
ارسال کنید 📥
#مسیح_عصر #جشنواره #کانون_مهدویت_دانشگاه_علوم_پزشکی_شیراز
#تنها_نیستی
"به بهانهی آغاز زمستان"
در ادبیات فارسی، از دیرباز به فصلها و جلوههای آنها بسیار توجه شده است. شاعران سنتی، بیش از همه به تصویر بهار رنگارنگ و گلهای آن پرداختهاند و پس از آن، فصل پاییز(خزان) به دلیل پیوندش با مهرگان و یادکرد از انگور بهویژه در اشعار مدحی و خمریات، بازنمودی فراوان در ادب کهن داشته است.
زمستان(دی) از منظر انعکاس وصفی، کمتر مطمح نظر شاعران بوده و در آثار سدههای چهارم تا آغاز هفتم، گاه در وصف آتش و جشن سده و گاه در تصویر آبگیرها و فضای یخزده یا برفی به آن اشاره شده است.
زمستان در شعر عراقی، بیش از بازنمود عینی، انعکاسگر جهان درون شاعران است و فقر انسان را در برابر خداوند نمایندگی میکند؛ چنانکه در اشعار مولوی و سعدی میتوان دید یا یادآور اندوه روزگار فراق از معشوق یا دشواری حوادث روزگار است.
در شعر معاصر، برخی شاعران با نگاهی تغزلی و رمانتیک به زمستان نگریستهاند. این زاویه را نخستبار در چارپارهی "زمستان" از جعفر خامنهای میتوان رد گرفت؛ اما زمستان و فضای سرد و بورانیاش در اشعار نیما چون "در شب سرد زمستانی"، رنگی چندلایه یافته و سرآغاز
تلقیای متمایز از آن شده است.
زمستان در شعر نیما، مولّد نمادهایی پیکرهای و اندامواره است؛ اما بهمرور در شعر پیروانش، کاربردی واضحتر یافته است؛ تجربهای که اشعاری چون: زمستان اخوان و ایمان بیاوریم فروغ و آرش کمانگیر کسرایی و... آن را نمایندگی میکند.
پ.ن. تصویر جنگ گنجبخش پاکستان، حدود سال۷۰۰، فصل ۱۳ در وصف زمستان.
#زمستان
#وصف
#شعر
https://eitaa.com/mmparvizan
"یادی از رودکی"
اگر در نظري كلي اشعار رودكي را از زاویهی انواع ادبي واكاوي كنيم، خواهيم ديد كه وصف و اندرز و مدحهاي ساده (غير اغراقي و باورپذير) و تغزل ومرثيه و شكوه و داستانهاي منظوم و در كنار آن خمریه، زيرشاخههاي اصلي شعر رودكي را تشكيل ميدهد.
رودكي همانگونه كه ويژگي ديگر شاعران اين دوره نيز هست، به خردورزي و عقلگرايي در اشعارش توجهي ويژه دارد و چون اين جهان را گذرا و فاني ميداند، مخاطب را به بهرهگيري از لذت حيات تا پيش از رسيدن زمان مرگ دعوت ميكند و ميكوشد با استمداد از آموختههاي ايراني و اسلامي، اين مفهوم را به نحوی نیکو به مخاطب منتقل کند. نگاه رودكي را به جهان، ميتوان از سويي مقدمهي دیدگاه دهري و دمغنیمتشمار خيام دانست؛ و از سویی دیگر مقدمهای بر خردگرايي شاعراني چون ناصرخسرو به شمار آورد؛ شايد همين تفاوت نگرش رودكي به جهان در مقايسه با خيام و وجه نيمهمذهبي شعر او باشد که او را با دیگر شاعران بزرگ کهن متمایز کرده است:
مهتران جهان همه مردند
مرگ را سر همه فرو کردند
(رودكي، 498:1341)
نگاه اندرزي و اخلاقي رودكي و همچنين ديدگاه خاصي كه دربارهي جهان دارد، يكي از زمينههاي روي آوردن او را به مفاهيم و اشارات ديني و حكمي فراهم ساخته است. انديشهي اندرزمدار او را بهوضوح در رعايت زمينههاي معتدل مدحها ميبينيم. او همچنين در توجهي كه به نظم حكايتهاي اخلاقي به¬ويژه در «كليله و دمنه» دارد، اين تمايل را آشکارا نشان داده است.
رودكي خلاف ديگر شاعران عصر ساماني كه هجو را يكي از ويژگيهاي سبكي در اشعار خود میدانند، به اين نوع ادبي بيتوجه بوده است (دست کم بر اساس ابیات باقی مانده) و اين نكته نيز با زمينههاي اخلاقي و شايد ديني در شعر او سازگار است.
اخلاقي بودن او به اندازهاي واضح است كه شاعران خردگرا و عرفانمدار بيش از ديگران از مفاهيم اشعار او بهره بردهاند و تاثير شعر او را در سدههاي بعد بر اشعار فردوسي،كسايي، ناصر خسرو، سنايي، سعدي و مولوي ميبينيم. حتي ناصرخسرو كه با شاعران مداح ميانهای ندارد، شايد به سبب همين پيوند اخلاقي و خردمندانه، از او به نيكي ياد ميكند و او را شاعر روشنبين ميخواند:
اشعار پند و زهد بسي گفته است
اين تيرهچشم شاعر روشنبين
(ناصر خسرو،90:1368)
احتمالا گرايش نزديك به شيعيان اسماعيلي يكي از زمينههاي بهرهگيري رودكي از مفاهيم ديني را فراهم ساخته و اين نكته را در برخی از ابيات منسوب به او ميتوان ديد. گويي در دیوان رودكي پيش از دوران تعصبهاي ديني، آنقدر ابيات شيعي و ديني بوده كه ناصرخسرو او را شاعري منقبگو دانسته و با حسّان مقایسه کرده است:
جان را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودكي و گاهي حسّان كنم
(همان:372)
#چهارم_دی
#رودکی
#شعر_کهن
https://eitaa.com/mmparvizan
زاده نخستین روز مهر ۱۳۲۵ در زنجان. منزوی که از جمله شاعران غزلسرای معاصر کشورمان است، در سرودن شعر سپید و نیمایی هم چیرهدست بود. تأثیر حسین منزوی در حیات دوبارهی غزل در دورهی معاصر را میتوان تأثیری اساسی و مثالزدنی دانست. منزوی ترانهسرا نیز بود و ترانهها و غزلهای او را خوانندگانی چون همایون شجریان، علیرضا افتخاری و... خواندهاند. حنجره زخمی تغزل نخستین دفتر شعر اوست که در سال ۱۳۵۰، انتشارات بامداد آن را منتشر کرد. منزوی با انتشار این دفتر شعر، در همان سال، عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ را از آن خود کرد. همکاری با رادیو تلویزیون ملی ایران مرحله بعدی زندگی این شاعر بود که در آنجا در کنار نادر نادرپور به کار مشغول بود. محمد علی بهمنی معتقد است که او ادامهدهندهی راهی است که از هوشنگ ابتهاج شروع شده و با منوچهر نیستانی ادامه مییابد و در نهایت بسیاری را دنبالهرو خود میکند. همچنان از عشق، با عشق تاب میآورم، اما تو را ای عاشق انسان کسی نشناخت و تیغ و ترمه و تغزل از جمله دفترهای شعری چاپ شدهی حسین منزوی در جهان ادب پارسی است.
حسین منزوی در سال ۱۳۸۳ پس از مدتها رنج از بیماری قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت.
#معرفی_شاعر #حسین_منزوی
4 دی ماه #زادروز
#رودکی_شاعربزرگ_ایران
آرامگاه رودکی تاجیکستان
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
✨✨✨✨
بی روی تو خورشید جهانسوز مباد
هم بیتو چراغ عالم افروز مباد
با وصل تو کس چو من بد آموز مباد
روزی که ترا نبینم آن روز مباد
✨✨✨✨✨✨✨
گر بر سر نفس خود امیری مردی
گر بر دگری خرده نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی
✨✨✨✨✨
از کعبه کلیسیا نشینم کردی
آخر در کفر بیقرینم کردی
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق، چه بیگانه ز دینم کردی!