تزریق:
محمّدعلی تربیت درباره شعر تزریق میگوید:
«تزریق صنعتی است از صنایع بدیعی که در عهد صفویه رواج گرفته... تزریقی اردبیلی پیشوای این سبک سبُک بوده و پیش از همه در این میدان اسب خود به جولان آورده است.» (دانشمندان آذربایجان؛ ص ۸۵)
عبدالحسین زرینکوب در بخش شعر عامیانه و نمایش تزریق را از انواع شعرهای عامیانه و سرگرم کننده برمیشمارد و مینویسد:
«یک نوع آن عبارت است از شعر بیمعنی که در واقع شعر نیست با این همه چنان در آنها گوینده قیافۀ جدی دارد و با چنان صلابتی سنّتهای وزن و قافیه را رعایت میکنند که یک لحظه انسان میتواند شوخی بودنش را فراموش کند.» (شعر بیدروغ شعر بینقاب؛ ۱۳۷۲؛ ص ۱۷۱-۱۷۲)
نیکو بخت معتقد است:
«تزریق گویی که از نمونههای نقیضه در شعر فارسی و از مصطلحات شاعران عصر صفوی است، با توجه به نوع اشعاری که در تذکرهها تحت عنوان تزریق یاد شده میتوان شعر تزریقی را چنین تعریف کرد: تزریق در اصطلاح شعر به نوعی تقلید مسخره آمیز و مضحک "نقیضه" اطلاق میشود که در آن شاعر با بهکار گرفتن کلمات با معنی ابیاتی موزون و مقفّی امّا به کلی فاقد معنا به استقبال اشعار جدّ متقدّمان یا معاصران در همان سبک قالب و وزن میسازد. تزریق در تذکرهها با عناوین دیگری مانند: "مسلوبالمعانی" "سهوالّلسان" "تزریقگویی" و "تزریقخوانی" آمده است.» (هجو در شعر فارسی؛ ۱۳۸۰؛ ص ۱۰۹)
نمونه تزریق در دو بیت زیر:
روزی که ز عشق میزدم لاف
اردکبچه میفروخت علّاف
یا
میمون برهنه عار دارد
در مدرسه اعتبار دارد
(ساممیرزا صفوی؛ تذکرۀ تحفۀ سامی)
یکی از مهمترین ویژگیهای تزریق هنجارگریزی در ترکیبات زبانیاست، بهگونهای که شاعر تزریقگو میکوشد با این کار میان واژگان بیمناسبت پیوند برقرار سازد: شیر وزغ، دلّال مگس، کُلَهخود باران، دراعهای ز بادنجان، پشم وزغ. این خصیصه بر پایه ایجاد رابطه میان واژگان بیتناسب استوار است.
گاه در این نوع اشعار ابیاتی وجود دارد که به زحمت میتوان برای آنها معنایی در نظر گرفت امّا این معنی در ارتباط با سایر ابیات رنگ میبازد، مانند بیت دوم از سه بیت زیر:
تو کیستی و قبیلهات چیست
سی و سه کشید غایتش بیست
بابای تو یازده نخود داشت
نِی میزد و اسفناج میکاشت
دندان چپ دریچه کور است
آدینۀ کهنه بیحضور است
(شفیعیون؛ هیاهوی هیچ؛ ۱۳۸۹؛ ص ۲۴)
میدانیم دوره صفوی که عصر پیدایش تزریق است دوره رواج بازار شاعری است و مردم در هر سن و شغلی به سرودن روی آوردهاند قطعاً در بین خیل کثیر این شاعران کم نیستند افرادی که در حوزه ادب و شعر سررشته نداشتند.
میتوان آثار تزریقی را نوعی واکنش طنزآمیز نسبت به اشعار دشوار دوره صفوی دانست. در میان آثار شاعران سبک هندی کم نیستند ابیاتی که از شدت باریکی خیال و پیچیدگی مضمون معنای روشنی ندارند. در چنین شرایطی میتوان یکی از زمینههای پدید آمدن تزریق را مبارزه با طرز تفکر این دست از شاعران دانست.
📃مقاله: تزریق در شعر عصر صفوی
🖊نگارندگان: رقیه فراهانی، علیرضا فولادی
حامد عسکری ۱۰ خرداد ۱۳۶۱ در بم متولد شد. او فارغالتحصیل لیسانس رشتۀ حقوق قضایی است و همزمان با تحصیلات کلاسیک، سابقۀ چند سال تحصیل در حوزه را نیز در پرونده دارد. بعد از زلزلۀ بم به دلیل شرایط نامساعد روحی به تهران انتقالی گرفت. او همچنان حسرت شاعرانی را میخورد که در این اتفاق تلخ زیر خاک مدفون شدند. عسکری که نوشتن را با شعر آغاز کرده بود به مرور به عرصۀ نویسندگی نیز ورود پیداکرد و به مقبولیت چشمگیری رسید. وی با روزنامۀ «جامجم» همکاری دارد. «خانمی که شما باشید»، «سرمهای»، «پریدخت» و «خال سیاه عربی» از آثار نظم و نثر این شاعر است.
#معرفی_شاعر #حامد_عسکری
گرمی لبخند از آواز بنان برداشته
چشم از فیروزههای اصفهان برداشته
حس معصوم نگاه غرق در اعجاز را
از دعاهای مفاتیح الجنان برداشته
بعدها هرکس بخواند نقلی از زیباییش
از غزلهای من آتش به جان برداشته
عشق مدتهاست این روح سراسر درد را
برده بر بام جنون و نردبان برداشته
فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد
جفت معصوم تو را از آشیان برداشته
بشکند دستش گلم هرکس تو را از من گرفت
کیسه باروت از ستارخان برداشته
#حامد_عسکری #شعر
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سجاد حیدری قیری
شاعر خوب شیرازی
در برنامه سرزمین شعر
امیر سلیمانی ۸ خرداد ۱۳۷۲ در زنجان متولد شد. تحصیلات او در رشتۀ حقوق بینالملل بوده و موفق به اخذ مدرک کارشناسیارشد این رشته شده است. سلیمانی در حوزه شعر آئینی و نوحه فعالیتی جدی دارد و اشعار او توسط مداحان کشوری اجرا میشود. از او تا کنون اثر مستقلی به چاپ نرسیده است.
#امیر_سلیمانی #معرفی_شاعر
علی تنهاست
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
نفاق ما به مرور زمانه محکم شد
بُرندهتر ز دم تیغ ابن ملجم شد
تمام روز فرو برده سر به زاویهایم
ولی چو شب رسد آلودۀ معاویهایم
خدای من! چه شد آن عهدها و پیمانها
چرا هنوز سرِ نیزههاست قرآنها؟
هنوز در دل این کوچهها علی تنهاست
هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست
من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم
امید جاه نبود از علی، ولی بودیم
هر آسمان ز بدنهای پارهپاره نبود
در آن میانه نیازی به استخاره نبود
چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟
اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟
نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت
به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت
میان معرکه سردرگمیم، ای مردم!
چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم!
علی ز همسفر نیمهراه میگوید
علی شکایت ما را به چاه میگوید
«بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم
ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم»
چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟
که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟
رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم
میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم
به ما که مرد خداییم، کفر چیرهتر است
قلوب خلق ز «لیلالمبیت» تیرهتر است
در این میانه یکی پاک و رستگار نماند
به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند
مکن شفاعت آنان که رستگارانند
«که مستحق کرامت، گناهکارانند»
به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟
سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟
نشانی خَتَمَاللهمان مجازی نیست
به نقش مُهر جبینهایمان نیازی نیست
خدا گواست که من بوی یار میشنوم
صدای صیقلِ بر ذوالفقار میشنوم
میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟
مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند
میان سینۀ ما قلب بیوفا، افسوس
برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس
علی علیست به لبهایمان ولی پیداست
هنوز در شب دلهایمان علی تنهاست
✍🏻 #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
🏷 #شعر_علوی | #شعر_اعتراض
"نکتهای در قافیهگزینی"
اساس تعریف قالبهای شعر سنتی بر کارکرد وزن و قافیه در آنهاست. نوع قرار گرفتن قافیه (بهاجبار) و ردیف(بهاختیار) است که مرز قالبهای غزل و رباعی و قصیده و مسمط و غیره را مشخص میکند.
اهمیت قافیه در شعر کهن بهاندازهای است که برخی از منتقدان شعر را صرفا سخن "موزون و مقفّی" دانستهاند و قافیهمندی را حتی مقدّم بر مخیّلبودن شعر تشخیص دادهاند.
هرچند کارکرد قافیه در شعرهای کهن و نو، سبکهای مختلف و شعر رسمی یا عامیانه، تفاوتهایی دارد؛ برخی اصول موجود در قافیه گزینی است که شاعران، عمدتا به آن توجه دارند یا دست کم بر اساس علم قافیه به آن آگاهند.
یکی از اصول قافیهگزینی، ضرورت تفکیک بین حروف اصلی و الحاقی قافیه است. به کلمات زیر توجه کنید:
جنبش، کوشش، پویش، جوشش، آزمایش، نمایش، گزارش، تنش، پیچش، پوزش، کشش، سوزش، گرایش، بارش، پرسش، نرمش، پرش و هزاران واژهی مشابه که از ترکیب
"بن فعل و ِش" ساخته شده است.
بسیاری از شاعران معاصر و برخی شاعران پس از سدهی نهم، به دلیل همسانی پایان این کلمات، از همهی این ساختها به یک صورت در قافیه استفاده کردهاند؛ حال آنکه "ش" در تمام نمونهها "حرف الحاقی" است و در زمان قافیهگزینی، اساس قرار نمیگیرند.
از این زاویه، در نمونههای بالا پویش و جوشش را نمیتوان همقافیه کرد و نمونهگزینی صحیح قافیهها به صورت زیر است:
_ کوشش/ جوشش/پوشش و ... .
_گرمایش/ نمایش/ گشایش/ نیایش و... .
_سوزش/ پوزش/ فروزش و... .
_پویش/ رویش/ گویش و ... .
_گزارش/ بارش/ نگارش و ... .
ادامه دارد
#کارگاه_شعر
#نقد
#قافیه
#حروف_الحاقی
https://eitaa.com/mmparvizan
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک نفر داد زد چرا #غزه ؟
نان ما واجب است یا غزه ؟
حاج قاسم بگو هدف ماییم
خورده موشک بجای ما غزه
همه کفر یکطرف هستند
تک و تنهاست با خدا غزه..
بیطرفا همیشه بیشرفند
ای شهید سکوتها غزه
السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا غزه
👉