مباهله
همـان دقیقه کـه ابلیس داستـان می گفت
به گوش آدم و حــوا، نبــی اذان می گفت
نبی تولـــد عیسـی مسـیح، خـــاتم بود
نبی به حضرت مریم از آسمــان می گفت
نبی؟ کــدام نبــی؟ نــام احمــد انجیــل...
محمد است ...! ، علی از نهان و جان می گفت
بـه راه رفـتـن و عـطـر و تـبســم آرام
علـی، رمـوز نبـوت به راهبـان می گفـت
نــه اینکــه ملت اسلام را بــه تنهــایی
علی فضیلت وحدت به کهکشان می گفت
در آن مقــال که آواز کــرد بلبــل مســت
چگونه زاغچه ی لال ، داستان می گفت ؟
چه جــای بیــرق بی رونــق مباهلــه بــود؟
در آن مجـال که جبریل، توأمان میگفت: _
محمد آمـــده با ســـروران ارض و سمـــا
محمد آمــده بود و چنین عیــان می گفت:
که جمله عالمیــان در پنــاه فاطمه انـد
فرشتگــان مقــرّب، سپــاه فاطمه انــد
که با حســن به کرامت رســیده عالم خاک
که با حسـین به معراج رفته خوشـه ی تاک
چه جای ضامن و سوگندنامه است دگـــر؟
به پنجگانــه بیــا، چــون اقامه است دگــر
به طبل خجلت نجــرانیان نواختــه شــد
چنین گذشت که عیــد بزرگ ساخته شــد
بیا کــه عید فرحبخش جان، مباهلــه است
بساط بهجت مــا شیعیــان مباهلــه اسـت
سجاد حیدری قیری
✅طغیان شاعرانه علیه جمهوری رضاخانی
🔹پایه گذاران ادبیات مشروطه یعنی کسانی مثل ملک الشعرای بهار، فرخی یزدی، عارف قزوینی، ایرج میرزا و میرزاده عشقی، به دنبال ایجاد پل ارتباطی بین توده مردم و روشنفکران بودند تا از این طریق بتوانند تجدد را در ایران آن روزگاران و در میان عموم مردم ایران نهادینه کنند.
🔹میرزاده عشقی از متجددین حامی مشروطه است و حب وطن و ایمان به ارزش های تجدد در اشعارش موج می زند اما در برابر مانور جمهوری رضاخانی طغیان می کند و با سرودن منظومه بلند بالای "جمهوری نامه" انزجار خود را از این نوع جمهوری در شرایط اعلام می دارد.
🔹عشقی را در کنار کسانی نظیر مرحوم آیت الله سید حسن مدرس، در زمره مخالفان جمهوریت قرار داد اما مخالفت عشقی با جمهوری رضا خانی از جنس دیگری است؛ چرا که او انقلاب مشروطه را انقلابی نارس میداند و معتقد است در جامعهای که مردم هنوز معنای مشروطه را به طور کامل درک نکردهاند نمیتوان به یکباره سخن از جمهوریت به میان آورد.
🔹عشقی از جمله حامیان شعر نو در زمانی است که این نحله ادبی تازه در حال پا گرفتن در بین ادیبان ایران بوده است. در میان آثار منظوم وی "سه تابلوی مریم" بیش از هر اثری در بردارنده جنبه نوگرایی است. روزنامه "قرن بیستم" عشقی بیش از هر روزنامه دیگری حامی هواداران شعر نو بود به نحوی که نیما یوشیج، اولین آثار خود را در این روزنامه به چاپ رساند.
🔹میرزاده عشقی از جمله شاعران وطن پرستی است که آزادگی خویش را هرگز قربانی مطامع دنیوی حکام آن روز ایران نکرد. هم با استبداد پهلوی اول و هم با پادشاهی ولنگار قاجار در اواخر عصر احمدشاهی به مخالفت برخاست. او را باید شاعری در قله ادبیات روشنفکری و نوگرا دانست.
🌐 نور نیوز
۱۲ تیر سالروز درگذشت میرزاده عشقی
(زاده ۲۰ آذر ۱۲۷۳ همدان -- درگذشته ۱۲ تیر ۱۳۰۳ تهران) شاعر، نویسنده و روزنامه نگار
او از هفت سالگی در مدرسههای الفت و الیانس تهران بهتحصیل پرداخت و زبان فارسی و فرانسه را بهخوبی آموخت و پیش از فراغت از تحصیل بهسمت مترجمی نزد یک بازرگان فرانسوی مشغول بهکار شد.
در اوایل جنگ جهانی اول با دیگر مردان سیاسی به استانبول مهاجرت کرد و نخستین آثار شاعرانهاش مانند نوروزینامه و اپرای رستاخیز شهریاران ایران را پدید آورد.
پس از بازگشت با گروهی از نویسندگان ارتباط پیدا کرد و در صف طرفداران حزب سوسیالیست و همکاران اقلیت مجلس بهمبارزه پرداخت. در این مبارزه و کوشش سیاسی نیش قلمش بیش از همه متوجه وثوقالدوله نخستوزیر بود.
سخنرانیهای تند و مقالات و اشعار آتشین او برضد قرارداد ۱۹۱۹ باعث شد که وثوقالدوله دستور دستگیری وی را صادر کند و او را روانه زندان کنند. مبارزات سیاسی و مقالات انتقادی شاعر جوان که مجرد میزیست تا پایان زندگی کوتاهش ادامه داشت.
در سال ۱۳۰۲ که نغمه جمهوری ساز شد، عشقی با وجود روشنفکر بودن با آن ساز مخالفت گذاشت و در مقالهای بهعنوان جمهوری قلابی، مخالفت خود را نشان داد و در نخستین شماره روزنامه کاریکاتور قرنبیستم که در همان سال دایر کرده بود، چندین کاریکاتور و شعر تند، مبنی بر هزل بودن جمهوری و جمهوریخواهان درج کرد.
میزان مخالفت او به آنجا رسید که شهربانی وقت دستور توقیف روزنامه را صادر و تمامی نسخههای آن را از سطح شهر جمعآوری کرد. وی در خانهاش به دست دوتن ناشناس هدف گلوله قرار گرفت و در بیمارستان شهربانی جان سپرد.
این شعر معروف بر سنگ قبرش حک شده است:
خاکم بهسر، ز غصه بهسر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی بهسر کنم؟
كه استقبالى است از غزل معروف حافظ با مطلع
عشقت نه سرسرىست كه از سر بهدر شود
مهرت نه عارضىست كه جاى دگر شود