eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
284 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
290 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهان از ولوله اشکش درآمد تمام قافله اشکش درآمد رباب از داغ جوری ناله سرداد که حتی حرمله اشکش درآمد! غلامرضا کافی
1_12626314163.PDF
14.47M
"به بهانه‌ی سالروز درگذشت همایی" خاندان همای شیرازی، شاعر و خوشنویس و فرهنگور نامی شیراز در قرن سیزدهم، از تاثیرگذارترین خاندان‌های ادبی ایران در دوران قاجار بوده‌اند که جلال‌الدین همایی(ف۱۳۵۹)، ادیب و استاد دانشگاه، از نمونه‌های بارز حیات ادبی این خاندان است. همایی در مقدمه‌ی تصحیح دیوان طرب اصفهانی فرزند هما، شرحی مبسوط از جایگاه هما و برخی از نام‌آوران وابسته‌ به او ارائه کرده است که در شناخت خود او نیز یاری‌گر پژوهشگران خواهد بود. یادآوری این نکته لازم است که طرب(ف ۱۳۳۰ق)، از شاعران نامور مذهبی اواخر دوران قاجار است که در سیر تحول شعر شیعی جایگاهی موثر، اما کمتر شناخته‌شده دارد. https://eitaa.com/mmparvizan
بیست و نهم تیرماه، سالگرد درگذشت جلال‌الدین همایی (۱۲۷۸-۱۳۵۹) شاهنامۀ فردوسی از هر جهت حافظ و نگاهبان بنیان ملیت ایران است و اساس قومیت ایرانیان یعنی زبان فارسی و ادبیات و تاریخ ملی را فردوسی در نظم شاهنامه بر جایی استوار کرد که هنوز محکم و پابرجاست. منبع: «نمیرم از این پس که من زنده‌ام»، جلال‌الدین همایی، مجلۀ مهر، سال دوم، ۱۳۱۳، ص ۵۵۰
وقتی که سرها را جدا کردند فهمیدم قطعا مسیر پیش رو دلگیر و دشوار است از اتفاقاتی که می افتاد دانستم این تازه آغاز مرارت های بسیار است لرزی درون استخوان هایم هویدا بود دیوانه ام میکرد آخر این پریشانی یعنی کدامین سر‌به روی شانه‌ام میرفت... آرام می شد عاقبت این قلب طوفانی؟ کم کم گذشت و انتظارم رو به پایان رفت نزدیک آمد سرخ پوشی مست و خون آلود خورشید را بر شانه های خسته ام جا داد باور نمیکردم سرش بر دوش سردم بود باور نمیکردم میان این همه نیزه سهم من آشفته‌ی درمانده این باشد باور نمیکردم بیاید روزهایی که شهزاده‌ای بر شانه‌ی این کمترین باشد نزد سرش من سر به زیر از روسیاهی ها دنبال قدری آبرو بودم که خونین بود خونابه‌ای کز روی من میریخت تصدیقی... بر داغ رسوایی پس از این روز ننگین بود خورشید در خورشید روی شانه،میرفتیم اعجازِ صوتش را تمام کاروان دیدند زردیِ رو ، پیغامی از خواریشان می داد آنان که خود را فاتح این قصه می دیدند این همسفر همراه خود آرامشم را برد همپای خونش،صورتم از اشک بارانیست وقتی که سرها را جدا کردند فهمیدم این قلب ناآرام من ، تا مرگ طوفانیست تیرماه۱۴۰۳
🏴🏴حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین🏴🏴 🌿گرچه شیرین‌ دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمان است که خاتم با اوست... 🪐دورهم‌نشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس 🟪خانه شعر و ادبیات خاتم 🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری 📆دوشنبه اول مرداد ماه ۱۴۰۳ ⏳ساعت: ۱۷:۰۰ 📝باارشاد: دکتر محمد مرادی ✨موضوع: سبک‌شناسی شعر عصر سلجوقی وجایگاه شاعران سبک خراسانی در آغاز شعر عاشورایی 📍مکان: چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو 🔼ورود برای عموم علاقه‌مندان به شعر و ادبیات، آزاد است. |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
با سلام. پیرو فراخوان جایزه ملک الشعرا، از شما تقاضا می گردد طرح های خود را در سامانه پرس لاین به نشانی B2n.ir/w45309 حداکثر تا ۲ مرداد ۴۰۳ بارگذاری نمایید. (معاونت فرهنگی - فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس)
پنجمین جشنواره سراسری دانشجویی شعر باران 📢 فراخوان پنجمین جشنواره سراسری دانشجویی شعر باران 📚 بخش های جشنواره ۱- بخش زبان فارسی: شعر(سنتی/نو) ترانه، سرود، تصنیف ۲-بخش دیگر زبان ها شعر(انگلیسی/عربی) ترجمه(از فارسی به انگلیسی و عربی) 📜 موضوعات محوری جشنواره ۱-قرآن و اهل بیت(ع) ۲- آرمان خواهی توحیدی ۳- پایداری اسلامی و استکبارستیزی ۴- شهیدجمهور و شهدای خدمت ۵- مضامین آزاد موضوع ویژه: *حضرت شاهچراغ(ع)* 🌐 نشانی اینترنتی جشنواره: Roytab.ir/sherebaran5 کانال اطلاع رسانی در ایتا @Shere_baran_festival ⏳آخرین مهلت ارسال آثار: ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۳ 📠 ارتباط با دبیرخانه استان فارس، شهرستان شیراز بلوار زند- ابتدای خیابان شهید فقیهی-مجتمع شهید فقیهی جهاد دانشگاهی تلفن: ☎️ ۰۷۱-۳۲۳۰۰۷۱۶ 📮نحوه ارسال آثار: پیام رسان ایتا ۰۹۰۳۸۱۳۵۹۳۹ رایانامه 📧 cul.fr@acecr.ac.ir تارنما 🌐 Roytab.ir/Default/GenerateForm/419 دبیرخانه جشنواره سراسری دانشجویی شعرباران کانال خبرنامه شاعران در ایتا🔻 @khabarnameshaeranshiz عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن به لحظه لحظه‌ی پیش از شروع خاکستر به آستانه‌ی برخورد ناگهان دو چشم به لحظه‌های پس از صاعقه، پس از تندر به شب‌نشینی شبنم،به جشنواره‌ی اشک به میهمانی پر شور چشم و گونه‌ی تر به نبض آبی تبدار در شبی بی‌تاب به چشم روشن و بیدار خسته از بستر من از تو بالی بالا بلند می‌خواهم من از تو تنها بالی بلند و بالا پر من از تو یال سمندی، سهند مانندی بلند یالی از آشفتگی پریشان‌تر دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد مرا ببر به زمین و زمانه‌ای دگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣 «و نخوانیم کتابی که در آن، باد نمی‌آید.» این عبارت، پاره‌ای از منظومه‌ی بلند ِ «صدای پای آب» از هشت‌کتاب سهراب سپهری است. می‌خواهم این عبارت ِ شعری را به روشی کلاسی و مَدرسی، کالبدشکافی و تشریح کنم. برای کار، نخست باید دید چه گره ِ دستوری در کار است. اگر عبارت شعری، دستورمند بود و ارکان جمله، هریک در جای خود قرار یافته بودند، پا به مرحله‌ی دوم باید گذاشت؛ یعنی کندوکاو در واژه‌های کلیدی و یافتن ِ پیوندهای پیدا و پنهان آن‌ها با هم و با متن ِ گسترده‌ی عبارت و کل شعر. اکنون که عبارت شعری، متناسب با منطق نثر به پیش رفته است و نیازی به جابه‌جایی ارکان دستوری جمله نیست، واژه‌های کلیدی را می‌یابیم و از دریچه‌ی آن‌ها، به لایه‌های زیرین نفوذ می‌کنیم و با تأمل در رگه‌های پنهانی عبارت، خود را به خواست‌ ِ شاعر، نزدیک می‌کنیم و سپس دریافت‌های تأویلی خود را با عنایت به قراین و دلالت‌های متنی، مستدل عرضه می‌کنیم. ژرفاشناسی و زیباشناسی واژه‌های کلیدی: ۱- خواندن خواندن، مصدری است که وقتی به صورت فعل در زنجیره‌ی جمله و فعل مرکب بنشیند، معانی گونه‌گونی به نمایش می‌گذارد، مانند: آوازخواندن، کورکوری‌خواندن، آفرین‌خواندن، فروخواندن (قرائت‌کردن)و... . اما خواندن بدون حضور در ساختمان فعل مرکب، معانی دیگری دارد، مانند: صدازدن، دعوت‌کردن، فریادزدن، آوازخواندن، قرائت‌کردن، پذیرفتن، یادگرفتن، تعلیم‌دادن، شرح‌کردن و... . ۲- کتاب دین‌داران و متألهان، طبیعت و هستی را کتاب ِ مصوّر و سخنان ِ وحیانی را کتاب ِ خواندنی و مفصل می‌دانند که باید خوانده شود. کتاب ِ خواندنی ِ دیگر، انسان است که هم کتاب است و هم کتاب‌خوان. ۳- باد در نمادشناسی عرفانی، رمز الهام، عنایت الاهی، فیض خداوندگاری، یادآوری و تذکر و اشارات حیات‌بخش است و در نمادشناسی‌هایی که با روان‌کاوی در پیوند است، رمزی است از به‌هم‌خوردن تمرکز و از دست‌رفتن رابطه‌ی خودآگاه با ناخودآگاه. باد، در سمبولیسم اجتماعی، معانی دیگری دارد که این‌جا مجال بیانش نیست. ۴- آن ضمیر «آن»، در زنجیره‌ی این عبارت، معنای دومی هم می‌یابد که از آن به ایهام تبادر، یاد می‌کنیم. منظورمان از معنای ایهامی ِ «آن» در این‌جا معنای اسمی آن است؛ یعنی لحظه و زمانی ویژه و درک‌شدنی. معنای تأویلی عبارت: سپهری می‌گوید: کتابی را بخوانیم که در آن، باد می‌آید. کتابی را باید پذیرفت، دعوت کرد و تعلیم داد که بر سطرهای نوشته و نانوشته‌اش، باران رحمت و عنایت الاهی فرو باریده باشد و بی‌انقطاع ببارد. کتابی که واسطه‌ای باشد بین خدا و خلق، محتاج و مشتاق، عبد و معبود، عاشق و معشوق و سایه و آفتاب؛ کتابی که به نیروی نسیم فرح‌بخش ِ تذکر، دل‌ها را از خواب غفلت بیدار کند، سخنی تازه بدهد و نشاط ببخشد و بهاری‌مان گرداند. به قول خود سهراب: «واژه‌هایش، همه از جنس ِ بلور» باشد و کاغذش از جنس بهار.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا