eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
284 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
292 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
شاعران معاصر🌹🌹🌹 علیرضا قزوه او در اول بهمن سال ۱۳۴۲ در گرمسار به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات را در همان جا گذراند. در سال ۱۳۶۹ مدرک کارشناسی حقوق را از دانشگاه حقوق مدرسه‌ی عالی قضایی قم گرفت و در سال ۱۳۷۶ مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را در تهران دریافت کرد. قزوه، اولین شعر خود را در سال ۱۳۶۰ سرود و سه سال بعد همکاری خود را با مجله‌ی امید انقلاب آغاز کرد و پس از آن، با روزنامه‌ها و مجله‌های دیگر نیز همکاری داشت. در طول دفاع مقدس، یک سال را در جبهه‌ها گذراند. مهم‌ترین آثار منتشر شده‌ی وی عبارتند از : از نخلستان تا خیابان، دو رکعت عشق، پرستو در قاف، یادهای سبز، شِبلی و آتش، عشق علیه‌السلام، غزل معاصر ایران، خورشیدهای گمشده (شاعران تاجیک)، دوبیتی‌های امروز تاجیکستان و ... . با تلخیص از خلوت انس، شرح احوال و آثار و مکاتبات ادبی تنی چند از شعرای معاصر، مشفق کاشانی و رضا اسماعیلی، ج ۳، ص ۴۱۴ و ۴۱۵.
کوچه‌ی آشتی‌کنان از سعید بیابانکی برج‌های طویل سیمانی محو کردند خانه‌هامان را کوچه‌های عریض طولانی دور کردند شانه‌هامان را خانه‌هایی که برکت نان داشت گر چه بی‌رنگ بود و خشتی بود خانه‌هایی پر از ترنج و انار میوه‌هایش، همه بهشتی بود... از تَهِ کوچه قهر می‌آید به گُمانم زنی جوان باشد نام این کوچه کاش مثل قدیم کوچه‌ی آشتی‌کنان باشد! سنگچین، بیابانکی، ص ۱۹ و ۲۰.
• زنگِ قیامت • یا رب چه بی‌کسانیم، در شهر هیچ کس‌ها ما را نفس بریده‌ست، از دست هم‌نفس‌ها شیپور می‌زند باد، یعنی به خود بیایید زنگ قیامت‌ست این هنگامه‌ی جرس‌ها پاسوز این غزل‌هاست عمر نرفته‌ی ما بگریز از این هواها، بگذر از این هوس‌ها پیچیده دور خویشند، چون تار عنکبوتان عنقا در این حوالی‌ست بازیچه‌ی مگس‌ها کی می‌دمد از آتش، ققنوس ناشکیبی آن مرغ آتشین بال، با شعله بر قفس‌ها فریاد پشت فریاد از دست کیست ما را؟! بیداد می‌کشیم از دستان دادرس‌ها موسی، بگو بگیرند «سلوی و من» از این قوم حکمت مخوان عبث بر این کشته‌ی عدس‌ها خرزهره‌های مسموم، بختک به جان باغند تا چند در هراسیم از موسم هرس‌ها دستی به پیش دارند، کز پشت سر نیفتند از چار گوشه بستند، تا راه پیش و پس‌ها بی‌پرده شیخ و مطرب، دستی به جام دارند آن جا که شبروانند هم خانه‌ی عسس‌ها دجال‌ها به هر سو اسبی سپید دارند با ذوالجناح برگرد «یا صاحب الفرس‌ها» این قاصدان کوفی، خون‌خواه کربلایند تیغی مگر بپیچد طومار این «شبث‌ها»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دفتر عاشورا سخت است اگرچه باور عاشورا اثبات شده سراسر عاشورا سوریه، یمن، غزه، فلسطین، لبنان باز است همیشه دفتر عاشورا محمدعلی جهاندیده امید.
ای یار جفا کرده پیوند بریده این بود وفاداری و عهد تو ندیده ؟ ‌‌ در کویِ تو معروفم و از رویِ تو محروم گرگِ دهن‌آلوده یوسف ندریده ‌ ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند افسانه مجنونِ به لیلی نرسیده ‌ در خواب گزیده لب شیرین گل اندام از خواب نباشد مگر انگشتِ گزیده ‌ بس در طلبت کوشش بی‌فایده کردیم چون طفلِ دوان در پی گنجشکِ پریده .. ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌
دکتر فاطمه نعنافروش ۲ مرداد سالمرگ احمد شاملو «شاملو: تلفیق عشق و سیاست و اجتماع» نجوایم کن دمی که من شعرِ عریانِ نفس‌های توام می‌خواهم صدایت را بپوشم.... جریان شعری سمبولیسم اجتماعی با شعار جامعه گرایی و تعهد در برابر اجتماع و هنر برای مردم، به رهبری نیما فردگرایی و رمانتیسم را به سمت شعری هدف‌دار سوق داد. این جریان پنج قله دارد که هرچند در قالب شعری به یک شیوه رفته‌اند رفتار، باورها و منش فکری و رویکردهای ادبی‌شان کاملاً متفاوت است. با بررسی سبک شخصی هر یک از این‌ قله‌ها این منش و رفتار قابل برداشت و ملموس است. یکی از قله‌ها معروف و صاحب نام این جریان «احمد شاملو» است که تا قبل از پیوستن به جریان شعر سمبولیسم اجتماعی در مجموعه شعری «آهنگ‌های فراموش شده» روشی کاملاً رمانتیک و رویایی دارد حضور شاملو در جریان شعر جامعه‌گرا با مجموعه شعری «قطعنامه» آغاز می‌شود. او در شعر «قطعنامه» به یک خودکشی فکری و ادبی اشاره می‌کند و چاپ مجموعه شعری «آهنگ‌های فراموش شده» را اشتباهی کودکانه تلقی می‌نماید. آبش نداده/ دعایی نخواندم/ خنجر به گلویش نهادم/ و در احتضاری طولانی او را کشتم/ و در زیر زمین خاطره‌ام دفنش کردم از اینجاست که شاملو در اشعار بعدی خود به مردم می‌پیوندد و حتی در جریان عشق اساطیری و فرازمینی‌اش به «آیدا» مجموعه‌های شعری عاشقانه‌ای مانند «آیدا در آینه» ، « درخت خنجر و خاطره » می سراید و در آنها نیز دامان شعر سیاسی و اجتماعی را رها نمی‌کند. این اشعار عاشقانه در اوج لطافتِ تغزل رفته رفته به حماسه تبدیل می‌شوند. شعر شاملو از آغاز تا آخرین روزهای شاعریش از وزن و ظاهر گرفته تا محتوا و معنا در حال تغییر و دگرگونی است. شعر کاملاً رمانتیک او ابتدا جامعه‌گرا، پس از درک عشق آیدا، عاشقانه، سپس ،عاشقانهٔ اجتماعی، و در طول زمان به سمت نوعی رمز و فلسفه گرایش پیدا می‌کند. در وزن و قالب هم از شعر نیمایی آغاز می‌کند و رفته رفته سبک مختص به خود را به وجود می‌آورد که آن را با شعر آزاد، سپید یا حتی شعر منثور می‌شناسیم که بعد از خود پیروانی هم پیدا می‌کند. وجود اختصاصی در شعر و در نظریات و باورهای شاملو ما را به این باور می‌رساند که این نظریات و اعتقادات مجوز ورود شاعرانی چون احمدرضا احمدی و یدالله رویایی را در نوع جدیدی از شعر که شعر حجم یا موج نو باشد، صادر می‌کند. از جمله این ویژگی‌ها سنت گریز و یا حتی سنت ستیز بودن که البته شامل نه فقط شعر سنتی که شعر نیمایی نیز می‌شود. این ویژگی یکی از ویژگی‌های بسیار بارز شعر حجم در ادامه می‌گردد، به نوعی که دکتر حسین پور در «جریان‌های شعری معاصر» شعر حجم را شعر تخریب و نه تعمیر ادبیات سنتی تلقی می‌کند. سنت گریزی شاملو تا جایی است که تعارض و تقابل بسیار واضح و آشکار با شاعری سنت‌گرا چون «،دکتر مهدی حمیدی شیرازی» دارد و بارها در مصاحبه‌های خود به بدترین شکل ممکن به وی می‌تازد و حتی در شعری تحت عنوان «برای خون و ماتیک» از مجموعه «آهن‌ها و احساس‌ها» از ماهیت بی دردانه شعر حمیدی انتقاد می‌کند و بعدها در شعری به نام «شعری که زندگیست» در مورد حمیدی اینگونه می‌گوید: و یک بار هم حمیدی شاعر را / در چند سال پیش/ بر دار شعر خود آونگ کردم البته سهراب سپهری هم که از دستهٔ همین جریان شعر سمبولیسم اجتماعی محسوب می‌شود، بارها مورد انتقاد شاملو قرار می‌گیرد. به هر روی شاملو با ایجاد سبک نوین شعری و ارتقاء نثر ادبی معاصر به واسطه سبک و سیاق شعریش و نیز به دلیل اشعار مردمی و نوع خاصی از ادبیات عاشقانه در اشعار عاشقانه‌ای که برای آیدا می‌سراید و نیز به دلیل کارهای تحقیقی مانند مجموعه کوچه که واژه نامه‌ایست از ضرب المثل‌ها و اصطلاحات زبان عامیانه در شعر و ادبیات معاصر حائز اهمیت است.
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲ امرداد سالروز درگذشت احمد شاملو (زاده ۲۱ آذر ۱۳۰۴ تهران – درگذشته ۲ امرداد ۱۳۷۹ تهران) شاعر، نویسنده و مترجم او متخلص به "الف. بامداد" یا الف. صبح. شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران پیش و پس از انقلاب بود. وی تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام می‌شد و از همین روی، خانواده‌اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ به‌سبب فعالیت‌های سیاسی، پایانِ همان تحصیلات نامرتب را رقم زد. شهرت اصلی او به‌ خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونه‌ای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی شناخته می‌شود. این یکی از مهم‌ترین قالب‌های شعری مورد استفاده به‌شمار می‌رود و تقلیدی از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور است. وی که هر شاعر آرمانگرا را در نهایت امر یک آنارشیست تام و تمام می‌انگاشت، در سال ۱۳۲۵ با نیمایوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به‌ شعر نیمایی روی آورد؛ اما نخستین بار در شعر «تا شکوفه سرخ یک پیراهن» که درسال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد، وزن را رها کرد و به‌ صورت پیشرو سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد. او علاوه بر شعر، فعالیت‌های مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمه‌هایی شناخته‌شده دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگ‌ترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران است. آثار او به زبان‌های: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی ترجمه شده‌ است. وی از سال ۱۳۳۱ به‌مدت دوسال، مشاور فرهنگی سفارت مجارستان بود. «نخستین شب شعر بزرگ ایران» در سال ۱۳۴۷ از سوی وابسته فرهنگی سفارت آلمان در تهران برای او ترتیب داده شد. آرامگاه وی در امامزاده طاهر کرج است.  سنگ مزار شاملو را چندین بار افراد ناشناسی شکسته‌اند.
دچار باید بود! و گرنه زمزمه ی حیات میان دو حرف، حرام خواهد شد. و عشق، سفر به روشنیِ اهترازِ خلوت اشیاست. و عشق، صدای فاصله‌هاست. صدای فاصله‌هایی که غرق ابهامند...