eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
271 دنبال‌کننده
2هزار عکس
258 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باد می‌آید و از قافیه‌ها می‌گذرد از غزل‌های من زخم‌نما می‌گذرد باد یک آه بلند است که گاهی دم عصر نرم می‌آید و از پلک خدا می‌گذرد بوی آویشن کوهی است که می‌آید یا باد از خرمن موهای رها می‌گذرد؟ زنده رودی است پریشان وسط پیچ و خمش شب جدا می گذرد، شعر جدا می‌گذرد چند قرن است که یلدای من کهنه چنار به غزلخوانی چشمان شما می‌گذرد باد می‌آید و «رخساره برافروخته است» شاید «از کوچه معشوقهٔ ما می‌گذرد»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زهرِ دوری باعث شيرينيِ ديدارهاست آب را گرمای تابستان، گوارا می كند!
از همدمی گرگ و شبان در عجبم از دزد رفیق پاسبان در عجبم وقتی که میان جمع بی غش باشی از زخم زبان این و آن در عجبم
ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ. حتّی همان چیزی را که شما در ادبیات و هنرها و ادیان و اسطوره‌ها «مضمون» و «معنی» یا «پیام» یا «محتوی» می‌خوانید، وقتی شناخت عمیقی از آن به دست آوردید متوجه می‌شوید که چیزی جز صورت و ساختار و فرم نمی‌تواند باشد. اگر در بحث از «هنرِ» سعدی شما نتوانید به مسائل «فرمِ» شعر او بپردازید، راهی نخواهید داشت جز اینکه «شعر»‌های سعدی را تبدیل به «نثر» کنید و عبارات مبتذل و مکرّر خودتان را جانشینِ بلاغت شگفت‌آورِ او سازید. در حوزهٔ عرفان و دین نیز همین است و در قلمرو اسطوره نیز چنین است و در موسیقی و نقّاشی و تئاتر و سینما هم همین است. هر چه در قلمروِ این هنرها گفته شود و بیرون از بحث دربارهٔ «فرم»های این هنرها و تحوّل این فرم‌ها یا کم و کسر این فرم‌ها یا کمال این فرم‌ها یا مشابهتِ این فرم‌ها با فرم‌های دیگر و یا تأثیر‌پذیری این فرم‌ها از یکدیگر بگویید «انشا‌نویسیِ» توخالی و فریبنده است و می‌تواند ساعاتی از وقت خوانندهٔ بی‌خبر را به هدر بدهد و دیگر هیچ. محمدرضا شفیعی کدکنی مطالعهٔ بیشتر: رستاخیز کلمات، بخشِ «صورت» تنها میدانِ تحقیق ادبی صص ۲۱۲–۲۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها تویی که از لب من شعر می‌شوی هرکس که لایق غزل عاشقانه نیست!
چشمان تابستانی‌ات را دوست دارم شب‌های نورافشانی‌ات را دوست دارم حلاج و شمس و حافظ و عطار در توست شخصیت عرفانی‌ات را دوست دارم با "قل هو الله احد" همراه هستی هویت قرآنی‌ات را دوست دارم باشد! کلاس عشق را تعطیل کن باز آموزش جبرانی‌ات را دوست دارم خندیدی و زخم مرا مخدوش کردی این شیوۀ درمانی‌ات را دوست دارم سوزانی مرداد و شهریور نه! اما چشمان تابستانی‌ات را دوست دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوب است که فکر ضرر عشق کنیم دور از سر خود دردسر عشق کنیم از این همه عشق وعاشقی خسته شدیم ای کاش که خاکی به سر عشق کنیم
تمامی اهالی سرزمین شعر که مایل‌اند در زمان ضبط برنامهٔ سرزمین شعر به‌عنوان تماشاگر حضور داشته باشند، می‌توانند نام و نام‌خانوادگی و شماره تماس خود را از طریق راه‌های ارتباطی زیر اعلام فرمایند: شماره پیامکی ۳۰۰۰۰۴۳ دایرکت اینستاگرام sarzaminesher کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
ستاد مردمی شب های شعر اهل بیت( ع) برگزار می نماید: *خلوت اشک* *🏴 هشتمین شب شعر عاشورایی 🏴* با حضور و نغمه سرایی شاعران کشوری: ۰۱استاد احمد علوی از قم ۰۲دکتر ابوالفضل شربیانی مداح از تهران ۰۳مهندس محمد رضا اسلامی از یزد ۰۴روح الله گائینی از قم ۰۵پدرام اکبری از شیراز ۰۶و چند تن از شاعران نی ریز زمان: جمعه ۱۴۰۳/۵/۱۲ ساعت ۸ شب مکان: سالن آمفی تئاتر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی
وقت مردن تیشه با فرهاد گفت عشق را نتوان شمردن سرسری بین که غارت کرده دل‎ها را به ناز خسته شد چشمانت از غارتگری هم نگاهت رشک آهوی خُتَن هم خرامت غیرت کبکِ دری هم به سیرت از ملک پاکیزه‌تر هم به صورت از پری زیباتری…
خون پاک «هَنیّه» می گوید کارزاری به روز شد آغاز گرچه باور نمی کنید امّا جریان نفوذ شد آغاز!! غلامرضا کافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ انالله و انا الیه راجعون تسلیت به امت مقاومت
مرد میدان در غزه مردی می‌شناسم کوه ایمان است مردی که از هر منظری مثل شهیدان است مردی که مثل حاج قاسم، مثل مغنیه عمری‌ست در جنگ است، عمری مرد میدان است مردی که اسرائیل را از پا در آورده مردی که نام دیگرش در قدس طوفان است قربان حق کرده‌ست اسماعیل‌هایش را او که تمام روزهایش عید قربان است داغ جوان دیده‌ست اما قامتش خم نیست داغ جوان دیده‌ست او یعقوب دوران است او در شجاعت کفر صهیون را در آورده در استقامت چون بلندی‌های جولان است نامش هنیه است و نشانش صبح آزادی‌ست مردی که از هر منظری مثل شهیدان است ✍🏻 🏷
ما را بُکُش... ما را بُکُش لب تشنه ی شرب مدامیم فکرِ میِ ساغر به ساغر،جام جامیم در مرگ ما رازِ حیاتی جاودانه ست با خون مان سِرِّ بقایِ این قیامیم درپیکری دیگر مُصمم تر ،قوی تر وقتِ وداعِ سرخ، گویایِ سلامیم قاسم ،هنیه،صادق،ابراهیم،محسن، عمریست داری می کُشی، ما ناتمامیم بر دشمنان دینِ حق کابوسِ مرگیم تا بر ستیغِ خاکریزی می خرامیم بیگانه با خاکیم و این آرام ماندن سیمرغِ قافِ آسمانِ نیل فامیم پایان اسراییل نزدیک است ،عمری است در صیقلِ مادامِ تیغِ انتقامیم تعطیل خواهد شد بساطِ ظلم یک روز مشتاقِ فریادِ ظهور آن امامیم
خون پاک «هَنیّه» می گوید کارزاری به روز شد آغاز گرچه باور نمی کنید امّا جریان نفوذ شد آغاز!! غلامرضا کافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«رهروان این شب دراز» در جهان ما روزنامه‌ها روزنامه نیستند هیچ‌گاه‌نامه‌اند راویان قصّه‌های خسته از ادامه‌اند شاعران سال‌هاست جز سکوت شعر تازه‌ای نگفته‌اند راویانشان چون مگس در میان تارهای عنکبوت خفته‌اند سال‌هاست باوجود جنگ‌ها و قتل عام‌ها اتّفاق تازه‌ای که روزگار را تکان دهد یا به خفتگان غارهای مرگ جان دهد رخ نداده است ساعت زمان در غبار غفلت قرون ایستاده است گوش مردم جهان پر شده‌ست از طنین طبل‌های مرگ بارش گلوله‌ها مثل بارش تگرگ چشم مردم زمان پر شده‌ست از به ریشه خوردن تبر گریه‌های بی‌ثمر آه‌های بی‌اثر از سقوط بی‌شمار برگ... فیلسوف‌ها قرن‌هاست قصّه‌گوی خواب‌های غفلت‌اند؛ گرچه آدمی هیچ‌گاه خواب راحتی نداشته‌ست رنج برده است و استراحتی نداشته‌ست آن‌که در میان انفجارهای هولناک مرگ‌های دردناک خفته است خفته نیست مرده است و در میان این مغاک جان سپرده است! صور رستخیز هم، به هم نمی‌زند خواب مردگان خفته در غبار را آن‌که خویش را به خواب می‌زند چشم بسته است تا نبیند احتضار را مرگِ چشمه در غروب شوره‌زار را... در جهانِ خفتگانِ شب‌زده مردگان تب‌زده چشم‌ها همیشه بسته‌ است غیر چشم‌ مرگ تا رصد کند چشم‌های باز را رهروان هوشیار این شب دراز را... باید ایستاد باید ایستاد و پاک کرد خاک را از عفونت تجاوز و دروغ باید ایستاند چرخ داغ‌های بی‌رویّه را داغ «حاج محسن» و «هنیّه» را باید این قبیلۀ تجاوز و فریب را به جای خود نشاند! ✍🏻 🏷 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسماعیل که گفته قصۀ ما رو به پایان است اسماعیل؟ همین‌ جا نقطۀ آغاز دوران است اسماعیل سر از دریای خون بردار، علم را بر زمین مگذار که گاه شروه‌خوانی، گاه طوفان است اسماعیل هنوز آیینه‌ها در قتلگاه غزه زیر تیغ... و زینب بر بلندی‌های جولان است اسماعیل بخوان با حلق پر خونت، بگو با روی گلگونت که عالم حجله‌گاه سربه‌داران است اسماعیل شهادت نقطۀ وصل «ابوالعبد» است با معبود مبادا جا بمانی، عید قربان است اسماعیل ✍🏻 🏷
گزارش تصویری سی و نهمین شب شعر عاشورا با حضور شاعران ممتاز آیینی سراسر کشور شب اول :تالار حافظ شیراز