eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
276 دنبال‌کننده
2هزار عکس
260 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ تحلیل و زيبایی‌شناسی شعر سپید «حکایت دریاست زندگی » سروده شمس لنگرودی شاعر توانای معاصر آرام باش عزیز من، آرام باش حکایت دریاست زندگی گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی گاهی هم فرو می‌رویم، چشم‌های‌مان را می‌بندیم همه جا تاریکی است آرام باش عزیز من، آرام باش دوباره سر از آب بیرون می‌آوریم و تلألو آفتاب را می‌بینیم زیر بوته‌ای از برف که این دفعه درست از جایی که تو دوست داری، طالع می شود محمد شمس لنگرودی، شاعر، پژوهشگر، بازیگر، خواننده و مورخ ادبی معاصر در ۲۶ آبان ۱۳۲۹ شمسی در شهر فرهنگی لنگرود متولّد شد. در سال ۱۳۴۶ اولین سروده اش در هفته‌نامه امید ایران چاپ شد. وی نخستین دفتر شعرش را با عنوان « رفتار تشنگی» در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. به دنبال آن تا کنون آثاری چون: در مهتابی دنیا ، خاکستر و بانو ، قصیده لبخند چاک چاک، نت هایی برای بلبل چوبی، ملاح خیابان ها ، لب خوانی های قزل آلای من، حکایت دریاست زندگی و ... در موضوع شعر از وی انتشار یافته است. شمس لنگرودی آثاری در قالب رُمان و قصّه برای کودکان دارد و چند اثر پژوهشی نیز در کارنامه پُربار ادبی وی خودنمایی می کند. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» هم اثری متمایز و شاخص از این نویسنده است که در چهار جلد تدوین شده است. این کتاب تاریخ جامعه‌شناختی یک دوره از شعر نو ایران است که طی سال‌ها کار پژوهشی نگاشته شده است. محمد شمس لنگرودی در ابتدای راه شاعری تحت تأثیر شاعرانی چون فریدون توللی، فریدون مشیری و به ویژه نادر نادرپور بود. وی با حضور در جریانات سیاسی و تحت تأثیر شرایط زمانه به شعر سیاوش کسرایی و در نهایت احمد شاملو متمایل می‌شود و می‌توان بخش بزرگی از اشعار او را متأثر از زبان شاملو دانست. وی در نهایت پس از کتاب قصیده لبخند چاک چاک از تحت تأثیر دیگران بودن فاصله گرفت. زبان‌ساده، کوتاه نویسی، طنز، پرداختن به زندگی روزمره و پر رنگ بودن عشق از ویژگی‌های اصلی شعرهای شمس لنگرودی است. شعر« حکایت دریاست زندگی» در قالب سپید است و عنوانِ یکی از گزینه اشعار این شاعر توانای معاصر را در برمی گیرد. شمس لنگرودی در این سروده زیبا همچون ناصحی، سعدی وار، تجربیات و آموزه های زندگی خود را به خواننده عرضه می کند. وی برای اینکه آموزه ی تعلیمی اش تأثیر لازم را بر مخاطب بگذارد، از لحن عاطفی و صادقانه « عزیز من » بهره می گیرد. تکرار بجا و شایسته ی مصراع « آرام باش عزیز من، آرام باش» در این شعر، علاوه بر اینکه تأکید را می رساند، آدمی را به بردباری و آرامش خاطر دعوت می نماید. کل شعر تحت تأثیر تشبیه زیبا و هوشمندانه ای است که شاعر از آن بهره گرفته است. او ماجرای زندگی انسان ها را مانند حکایت دریا می داند. زمانی که آدمی سرش را در آب بالا نگه می دارد و در چنین حالتی زندگی امیدوارانه و با شکوه همراه با درخشش پرتو آفتاب و بوی شورِ حاصل از نمک دریا و شادمانی حاصل از تراوش آب ادامه دارد. زمانی هم سرمان را زیر آب فرو می بریم و ناخودآگاه چشم هایمان را می بندیم. در این حالت همه جا را تاریکی فرا می گیرد و این همان روی دوم سکه یعنی ناگواری های زندگی است. زندگی مانند دریا دارای دو روی سکه یعنی یک روی آن، خوشی ها و امیدها و روی دیگر آن، ناخوشی ها و ناگواری ها است. شاعر در بند پایانی سروده خود، امید را به خواننده برمی گرداند. به دنبال هر سر فرو بردنی در آب دریا، سر از آب بیرون آوردنی را شاهد هستیم. او اعتقاد دارد که در پس هر ناملایماتی، خوشی های زندگی طالع خواهد شد؛ درست به همان گونه که آرزوی آدمی است. در این سروده کوتاه، بهره گیری از عناصر خیال چشمگیر است. تشبیه زندگی به دریا در مصراع یا سطر دوم کاملاً برجسته است. شاعر ادات تشبیه را ذکر نکرده است و وجه شبه در ادامه شعر تشریح می شود. تضاد زیبایی بین « فرو می بریم» و « بیرون می آوریم» و همچنین درخشش آفتاب و تاریکی برقرار است. تناسب در واژگان دریا، آب، برف، آفتاب، درخشش و ... چشم نواز است. در ضمن در مصراع پایانی واج آرایی در صامت های « د» و « ت» خودنمایی می کند که موسیقی درونی شعر را افزون نموده است. سخن پایانی اینکه شمس لنگرودی شاعر توانای معاصر در این شعر سپید کوتاه با زبانی ساده و روان توانسته است مفهومی ارزشمند را از آموزه های زندگی با بهره گیری از تشبیهی هوشمندانه و عناصر دیگر خیال به مخاطب خود عرضه نماید و خواننده را از آغاز تا پایان شعر همراه سازد و تأثیر کافی و لازم را بر او بگذارد.  C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
🔰دومین جشنواره بزرگ حافظ خوانی کشور (به مناسبت نکوداشت روز حافظ) 👌با حضور شعرا، پژوهشگران و اساتید برتر کشوری در حوزه حافظ شناسی ⏳تاریخ: پنج شنبه 19 مهرماه 1403، ساعت 14 الی 20 📌مکان: پردیس سینمایی امین تارخ ( واقع در میدان کوزه گری شیراز) ✔️سازمان بسیج هنرمندان فارس ✔️موسسه فرتاک ایرانیان ✔️حوزه هنری فارس ✔️شرکت سینمایی طه فیلم شیراز ✔️کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فارس ✔️اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟ زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌‏شناسیدم؟ با شما طی‌‏ کرده‌‏ام راه درازی را خسته هستم خسته آیا می‌‏شناسیدم؟ راه ششصد ساله‌‏ای از دفتر حافظ تا غزل‌‏های شما، ها، می‌‏شناسیدم؟ این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده‌است من همان خورشیدم اما، می‌‏شناسیدم پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟ می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را همچنانی که شماها می‌‏شناسیدم اینچنین بیگانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم! من همان دریایتان ای رهروان عشق رودهای رو به دریا! می‌شناسیدم اصل من بودم, بهانه بود و فرعی بود عشق قیس و حسن لیلا می‌‏شناسیدم؟ در کف فرهاد تیشه من نهادم، من! من بریدم بیستون را می‌شناسیدم مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایام با همین دیوار حتی می‌‏شناسیدم من همانم، مهربان سال‌‏های دور رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهراب سپهری شاعر، نویسنده و نقاش ایرانی بود که در سال 1307 در کاشان به دنیا آمد.او از مهمترین شاعران معاصرایران است و شعرهایش به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده است. سهراب ابتدا به سبک نیمایی شعر میگفت ولی بعد های رویه خود را شناخت و به سبک مخصوص به خود شعر میگفت. سبک حجم سبز شکل تکامل یافته سبک سهراب سپهری میباشد. هشت کتاب سهراب سپهری یکی از کتاب های شعر معروف او است 🎧📚i 📚🎧
هشت کتاب - سهراب سپهری.pdf
4.59M
📚هشت کتاب 🌱 سهراب سپهری 🎧📚 📚🎧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢شعرخوانی آقای علیرضا قزوه در رثای شهید سید حسن نصرالله ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد کی شبروان کویت آرند ره به سویت عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد ما با خیال رویت، منزل در آب دیده کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد گر با تو بر سر و زر، دارد کسی نزاعی من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟ در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان باید که در میانه، غیر از نظر نباشد چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد ازچشم خود ندارد سلمان طمع که چشمش آبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است 🟦 آرایه: واج‌آرایی: تکرار صامت های /خ/ و /ز/ 🟪 وزن: مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف (مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن) 🟪 در بیت، وزن همسان و‌ ناهمسان «هر دو» یافت می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهرِ عدالت «خدا کند ورقِ روزگار برگردد» ز جاده‌های سحر، آن سوار برگردد زمین بلرزد و دیوار شب فرو ریزد زمان بچرخد و آیینه‌دار برگردد دوباره مهرِ عدالت بتابد از مشرق به دست‌های علی، ذوالفقار برگردد خدا کند که فلسطین، ز غم شود آزاد رها شود ز غم و از حصار برگردد دوباره خنده به لب‌های غزه بنشیند به قلب مُضطربِ او، قرار برگردد خدا کند برسد سیب سرخ لبنان باز به این دیار مبارک، بهار برگردد خدا کند که به پایان رسد شب هجران ز جاده‌های سحر، آن سوار برگردد ✍🏻 🏷 | |
جـهـان، بـه مـجـلـسِ مـســتـانِ بـی‌خِــرَد مـانَـد که در شکنجه بُوَد هر کسی که هُشیار است
بیگم دختر هاتف، متخلص به رشحه (۱۱۹۸ قمری - ؟) شاعر ایرانی در دوران قاجار بود. پدر بیگم (هاتف اصفهانی)، شوهرش (میرزا علی اکبر، متخلص به «نظیری»)، پسرش (میرزا احمد متخلص به «کشته») و برادرش (سید محمد متخلص به «سحاب») نیز همگی شاعر بودند. مقام شعری بیگم از برادرش «سحاب» بلندتر بود. او از سادات بود و مدح بعضی از دختران و پسران فتحعلی شاه قاجار می‌گفت. محمودمیرزا در تذکره نقل مجلس می‌نویسد رشحه شاعری بسیار توانا بود و «با لاله خاتون و مهری هروی و مهستی گنجوی که مهتر و بهتر شعرای نسوان می‌باشند همسر و برابر است.» دیوان شعر بیگم به گفته محمودمیرزا سه هزار بیت شعر داشت که از بهترین و بزرگترین دیوان‌های یک زن شاعر ایرانی بود ولی متاسفانه در دست نیست. در تذکره نقل مجلس صدبیت از شعرهای او و ضمیمه دیوان هاتف هفتاد و پنج بیت آمده است. تاریخ دقیق مرگ وی مشخص نیست ولی تا سال ۱۲۳۱ ق رشحه هنوز زنده بود.
13.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢شعر طوفانی احمد بابایی در بزرگداشت شهید نصرالله گفتی این زخم‌ها پر و بال است شیعه اوجش میان گودال است تو خودت گفتی امر امر ولی است یاد دادی که عشق سیدعلی است ‌
احمد نیک‌طلب مشهور به یاور همدانی در ۲ اردیبهشت ۱۳۱۳ متولد شد. وی شاعر، ترانه‌سرا،نویسنده، خوشنویس، گوینده رادیو و پژوهشگر اهل ایران بود. او در طول عمر خود از اعضای هیئت مدیره انجمن‌های مختلف ادبی از جمله انجمن ادبی ایران و دبیر انجمن ادبی حافظ بود. همچنین بعضی از اشعار او در رادیو خوانده شده‌است. او از معدود شاعران اهل همدان بود که به گویش همدانی شعر نیز سروده‌است. اشعار احمد نیک‌طلب را به سبک‌های هندی و عراقی می‌دانستند. قالب بیشتر سروده‌های او غزل و ترانه و قصیده است که اغلب با مضامین عاطفی و اجتماعی به طبع رسیده‌است.نام دیوان اشعار او سایه سار الوند است.او کارشناس رشتهٔ روابط عمومی و روزنامه‌نگاری از دانشکدهٔ علوم و ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران بود. نخستین مقاله او در مجله ارمغان به چاپ رسید. احمد نیک طلب پس از سال ها فعالیت در حوزه ادب و زبان فارسی سرانجام در ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ خورشیدی بر اثر بیماری چشم از جهان فروبست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تک بیت پاییزی شاعران مثل فصل پاییزند دفتر شعرشان پریشانی ست ! -کیوانی ،بهار شاعران...
؛‌ ‌‌ ‌ پرسه در کوی غزل بی‌تو عجب دلگیر است دلم از رهگذرانش، ز غروبش سیر است ‌ امشب این کوچه ز تنهایی من می‌گوید دل بیچاره که در وسوسه‌ات تسخیر است ‌ بین اوزان‌و قوافی شده‌ام زندانی فکرم هر ثانیه با قافیه‌ها درگیر است ‌ من شبگرد غزل سوخته از خود نالم که دلم در قفس خاطره‌ها زنجیر است ‌ من‌و این کوچه‌ی بن بست تو را کم داریم ترسم آن لحظه بیایی که جوانت پیر است ‌ منم‌و عکس تو در قاب‌و نگاهی خسته چشم من سوی لب بسته‌ی یک تصویر است ‌ تو ثریای منی آمدنت شیرین است من نگویم که چرا آمده‌ای‌و دیر است ‌ شهریارم که بسی خون جگرها خوردم چه بگویم که قلم ناطق بی تزویر است ؛‌ ‌ ‌ 🎧i 📚🎧
4_5765041512299632032.opus
3.3M
نقد شعر دکتر سید حسن حسینی دکتر داودرضا کاظمی کانال گروه ادبیات دانشگاه چالوس
عطر صبح از شیشه هستی پراکنده شده بلبل از شادی پراز سرمستی و خنده شده گل لبانش تر شده از شبنم عشق پگاه آسمان ازصورت خورشید زیبنده شده ک_قالینی_نژاد_افروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـــــــــــــــــــــــ صدها رباعی ناسروده ابوسعید ابوالخیر تنها سه بیت از خود سروده است و بس! ▪️در میان «شاعرانِ بزرگی که صاحبِ دیوان‌های مشهورند ولی هرگز شعر نگفته‌اند» یعنی امثال خواجه عبدالله انصاری و حلاج (منظور دیوان فارسی اوست) و بابا‌کوهی، ابوسعید در صدر قرار دارد. بوسعید دو رباعی و در حقیقت یک رباعی و نیم سروده است. برای بسیاری از مردم، دشوار است پذیرفتن این حقیقت که ابوسعید جز یک رباعی و نیم، شعر دیگری نسروده باشد اما چه می‌توان کرد که مؤلفان زندگینامهٔ او که از خاندان او و نزدیک عصر او بوده‌اند، همه تصریح دارند براینکه وی جز دو رباعی شعری دیگر نسروده است و معاصران و نزدیکان به عصر وی که به زندگینامهٔ او پرداخته‌اند و همهٔ فضایل او را از علم و کرامت یادآور شده‌اند، اشاره‌ای به شاعری او ندارند نه صاحب تاریخ نیشابور و نه سمعانی و نه رافعی هیچ کدام اشاره‌ای در این باب نکرده‌اند تنها هُجویری از قدما شعری عربی را به نام او آورده که اتفاقاً از او نیست و ما در جای خود در باب آن شعر بحث کرده‌ایم. ▪️پس چه‌گونه است که وی شعر ناگفته، در صدر شاعران زبان فارسی و در شمار محبوب‌ترین گویندگان تاریخ ادب ما قرار دارد؟ هیچ تردیدی نیست که وی با همان یک رباعی و نیم نشان داده است که استعدادی شگرف در سرودن شعر داشته ولی عامل اصلی شهرت او به شاعری نه این استعداد شعر سرودن، بلکه، استعداد بسیار بسیار عجیبِ با شعر زیستن و در شعر نَفَس کشیدن است. از همان سن پنج‌شش سالگی زندگی او با شعر آغاز می‌شود و آن رباعی «این عشق بلی عطای درویشان است» زمزمهٔ او می‌شود تا آخرین کلامش در بستر مرگ، به روایت رافعی، پس از گفتن الحمدلله این رباعی است: آزادی و عشق چون به هم نامدراست بنده شدم و نهادم از هرسو خواست زین پس چونان که خواهدم دوست رواست گفتار و خصومت از میانه برخاست و پس از این چشم از جهان فرومی‌بندد و برای همیشه خاموش می‌شود. ▪️آن دو رباعی که بوسعید مسلماً آنها را سروده عبارتند از بیتی که در پاسخ رقعهٔ درویشی به نام حمزة‌التُّراب نوشته و دیگری رباعی «جانا به زمین خابران خاری نیست» اینک به عین تصریح محمد بن منور توجه کنید: «روزی [حمزةالتّراب] به شیخ ما رقعه‌ای نبشت، و بر سر رقعه، تواضع را، بنوشت که «ترابُ قَدَمِه» شیخ ما قدس الله روحهُ العَزیز، بر ظَهرِ [پشت] رقعه نوشت جواب آن این یک بیت و بدو فرستاد، بیت: یک: چون خاک شدی خاک تراخاک شدم چون خاک تراخاک شدم پاک شدم ادامه از محمد بن منور: «جماعتی را گمان افتاد که بیت‌هایی که در میان سخن بر زفان مبارک شیخ ما می‌رفته است او گفته است و نه چنان است. در همه عمر او الّا این یک بیت که بر پشت رقعهٔ حمزه نوشت و این دو بیت که شیخ فرمود، دو: جانا به زمین خابران خاری نیست کش با من و روزگار من کاری نیست با لطف و نوازش جمال تو مرا در دادن صد‌هزار جان عاری نیست بیش از این، او، نگفته است. دیگر هرچه بر زفان او رفته است همه آن بوده است که از پیران خویش یاد داشته است.» و زندگی‌نامه‌نویس دیگر بوسعید که قبل از مؤلف اسرار‌التوحید زیسته و نزدیکتر به عصر بوسعید است در دنبال داستانِ بوحمزةالتّراب و نامه و جواب شیخ، می‌گوید: « پس [شیخ] روی به جمع کرد و گفت ما هرگز شعر نگفته‌ایم آنچ بر زبان ما رود گفتهٔ عزیزان بود و بیشتر از آن پیر ابلقسم بشر بود.» ▪️اجتهاد در مقابل این دو نصّ قدیمی، و از سوی دیگر، نبودن کوچکترین اشاره‌ای به شاعری بوسعید در اسناد کهن زندگی او، از قبیل گفتار سمعانی و عبدالغافر و رافعی بسیار دشوار است؛ به‌خصوص که کسی بخواهد مانند مرحوم استاد سعید نفیسی از تعبیر بیت گفتن، استفادهٔ شعر سرودن کند و معتقد شود که در تعبیر این مؤلفان هرجا آمده است که «شیخ این بیت گفت» یعنی این بیت را سرود با اینکه متون فارسی سرشار است از تعبیر بیت گفتن به معنی خواندن و قرائت کردن. به خصوص که مؤلف اسرارالتوحید فصلی را که اختصاص به این شعر‌ها ذارد تحت عنوان «آنچه بر زفان شیخ رفته» آورده است و نه «آنچه سروده». آنچه استاد سعید نفیسی تحت عنوان سخنان منظوم ابوسعید ابی‌الخیر چاپ و منتشر کرده است است، شعرهایی است که به لحاظ سبک‌شناسی و تحولات معنی و صورت در شعر فارسی نه تنها به ابوسعید که به چند قرن بعد از او نیز غیرقابل انتساب است. محمدرضا شفیعی کدکنی برای مطالعهٔ بیشتر رجوع کنید به: اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید [ابوالخیر]، مقدمهٔ مصحّح، صفحات صد‌و‌پنج تا صدو‌پانزده
در کتاب مصور «قلم و تاج»، نوشته‌‌ی ابراهیم حسن‌بیگی، نوجوانان روایاتی از هوشمندی‌ها و منش و روش وزیران بزرگ ایرانی - از دوران باستان تا زمان امیرکبیر- را می‌خوانند. این کتاب از تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. از 🎧📚
15.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کتاب با روایتی از زندگی بزرگمهر، وزیر انوشیروان، آغاز می‌شود و تا قتل امیرکبیر ادامه می‌یابد تا مخاطبان بدانند که تاریخ تنها روایت جنگ‌ها و کشورگشایی‌ها نیست. i 📚🎧