eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
347 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
552 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــــــــــــــ چند کتاب مفید دربارهٔ حافظ ۱– در مرحلهٔ اول اهمیت، از کوچهٔ رندانِ دکتر عبدالحسین زرین‌کوب را برایتان توصیه می‌کنم که حتما بخوانید. این کتاب از نوعی اجتهاد و تحقیق در مورد حافظ برخوردار است و استاد زرین‌کوب که در زمینه‌های مختلف اعم از نقد ادبی، مسائل اجتماعی، تاریخی، عرفانی و... صاحب‌نظر هستند یک‌تنه کار بسیار وسیعی انجام داده‌اند. خیلی مفید است و حتما بخوانید. ۲– بحث در احوال و افکار حافظ از دکتر غنی که به عنوان مدخل کار مهم است و جلد اولش در مسائل تاریخی _ اجتماعی عصر حافظ است. ۳– مقدمه ای بر حافظ‌شناسی از دکتر منوچهر مرتضوی استاد دانشگاه تبریز کتاب بسیار خوبی است که آمیخته ای از جنبه های عرفانی و ادبی است. ۴– فرهنگ اشعار حافظ ، تزِ دکتری دکتر احمدعلی رجایی است. در این کتاب مقداری اصطلاحات عرفانی را بررسی کرده است. ۵– نقشی از حافظ، اثر علی دشتی. به جنبه‌های سیاسی نویسنده اصلاً کاری نداریم، اما ذوق پختهٔ درخشانی داشت که به خصوص برای مبتدیان خوب است و خسته هم نمی‌کند. برای حل مشکلات ابیات حافظ از قدما: ۱– لطيفهٔ غیبی، شاه محمد دارابی، هرچند همهٔ معانی که کرده خوب نیست. ۲– جلال الدین دوانی که از حکمای برجستهٔ قرن نهم است. از معاصرین: ۱– بانگ جرس، پرتو علوی: در این که تحقیقاتی را در عقاید و آراء حافظ جمع آوری کرده و ارائه می‌دهد کتاب خوبی است. ۲– دیوان حافظ، چاپ انجوی شیرازی: از چاپ‌های خوب است و سه امتیاز دارد: اول دارا بودن فهرست واژگانی، که فرکانس کلمه‌ها را نشان می‌دهد؛ دوم استفاده‌هایی را که حافظ از شاعران دیگر کرده در پاورقی نشان می‌دهد؛ سوم دارای مقدمه‌ای است که هرچند شائبهٔ ژورنالیستی دارد اما خوب است. ۳– در جستجوی حافظ رحیم ذوالنور، که مرد ادیب و فاضلی است و ادعایی هم ندارد. تنها ایراد کتاب حجم زیاد آن است. اطلاعات خوبی در باب ابيات هریک از غزل‌ها به شما می‌دهد، همراه با معنی واژه‌ها و برخی نکات دستوری و بلاغی. ۴– واژه‌نامهٔ غزل‌های حافظ، از خدیوجم، در مقدمهٔ کتاب‌شناسی حافظ را آورده که راهنمای خوبی است. ۵– ذهن و زبان حافظ، از بهاء الدین خرمشاهی، کتاب بسیار خوبی است و نوعی کار سیستماتیک است با ذوق خوب. محمدرضا شفیعی کدکنی این کیمیای هستی جلد سوم، صص ۲۷–۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسرم! از چه روی خاموشی سر خود را در آور از گوشی پس چرا مثل قبل‌ها دیگر با من و بچه‌ها نمی‌جوشی خبری نیست مثل سابق از قیمه و کله‌پاچه و سوشی مُردم از بس که حاضری خوردم با توام آی دلبرم، کوشی؟ بس که درگیر لایک و کامنتی چند وقتی‌ست پاک مدهوشی * معده‌ام را گرسنگی خورده‌ست ناف بنده به مهره‌ها پیوست ظهر که چای و گل‌کلم خوردیم شام هم باز نان و نوشابه‌ست با غذاهای عالی سرکار نیمی از بنده رفته است از دست چون حریفانِ توی "کال آفَت"* خورده است این حقیر از تو شکست بس که غرقی در این فضای کذا کِشتی ما به خاک تیره نشست * خسته‌ام از عذابِ مهجوری نه نگاهی و نه شر و شوری در کنارم نشسته‌ای اما گویی از بنده مایل‌ها دوری ای چراغ هِزارِ خانه‌ی من چند وقتی‌ست تار و کم نوری نکند گشته وقت تعویضت؟! تا مجدد به پا کنم سوری (همسرم در جواب می‌گوید حرف‌هایی قبیح و منشوری) * ای زبانت به تیزی شمشیر دلبرم! حرف بنده را بپذیر در مجازی مواظب خود باش لای انبوه حقه و تزویر هکری با پیامکی ساده می‌کند گوشی تو را تسخیر تا بجنبی به خود دگر شده‌ای با همان یک پیام غافلگیر ناگهان فیلم‌های شخصیمان می‌شود در فضای نت همه‌گیر آلبوم عکس‌های فانتزیت می‌رود از مراغه تا کشمیر * پسرم! نور دیده‌ی بابا دمی از آن اتاق بیرون آ دل بکَن لحظه‌ای از اینترنت تا ببینیم روی ماهت را (ناگهان بانگ "جیرِ" در آمد) پسرم آمدی!؟ تویی آیا؟! آن دگر چیست بین ابرویت؟ شده‌ای عینهو بُت بودا کرده‌ای توی بینیت حلقه چون اهالی شاخ آفریقا پسرم با افاده می‌گوید: بس عقب مانده‌اید از دنیا نصب زنجیر و حلقه در صورت مد شده توی ایکس و اینستا * پسرم! شیرِ خفته‌ در بیشه برو در فکر کسب یک پیشه کاشکی مد شود در اینستا هنر و فکر و کار و اندیشه با کتاب و مقاله پز بدهند نه گل و زهرماری و شیشه می‌زند کار‌های ناهنجار بر درخت اصالتت تیشه این درخت قدیمیِ سرسبز این درخت سترگ با ریشه * ای نگاهت برای من مورفین نور چشمم! بیا کمی بنشین می‌شوی با چنین چَک و پوزی مایه‌ی طعنه‌های آن‌و این نرو دنبال هر در پیتی نکن از این مجازیون تمکین گرگ الحاد و شرک و بی‌دینی توی این "پیج‌ها" نموده کمین پسرم! چون پدر موجه باش با وقار و مودب و سنگین تا نگردی از ارث من محروم با سر و وضع خود نکن همچین *کال‌آف: بازی اینترنتی شعر برگزیده در بخش عمومی دومین جشنواره ملی دادخند مهرماه ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت نکوداشت پدر شعر آیینی حاج احد ده بزرگی این همه دلکشی و دلبری بی عددش از دم "شاه چراغ" است و به لطف مددش شهرِ عشق است و نباید که به جز این باشد که به نام پسر "فاطمه" خورده سندش! گنبدی هست در این شهر که جز دست دعا هیچ دستی نرسیده به بلندای قدش! سبدی دست بهار است به نام شیراز هر چه گل، می چکد از گوشه کنار سبدش! گر چه هر گوشه ی آن محفل شعر است،ولی ای خوشا محفل آیینی و "بابا احد"ش... **** **** ** به "بابا احد" شعر آیینی و نوحه ی ماندگار "گهواره خالی..." غمی که چشم تو را جرعه جرعه نم داده به آن نگاه، شکوهی شگرف هم داده به پاسداری آیین شعر آیینی خوشا کسی که به دستان تو علم داده مبارک است مسیری که گرچه سخت و بلند ولی شکوه رسیدن به هر قدم داده! کنار نوحه ی "گهواره خالی"ات انگار "رباب" آمده و دست تو قلم داده! به ماندگاری این روضه-شعر زمزمه خیز کدام سوز نفس دم گرفته، دم داده؟ به قلب من- که خودم مادرم- همان یک بیت تمام شورشِ ترکیب "محتشم" داده.. به غیر پیر غلامیِ شیرخوار "رباب" هر آن نشان که خدا داد، باز کم داده.... ....... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی دارد مرا سر می‌کشد این روزها در دلم  فوجی کبوتر می‌کشد این روز‌ها دیگران را غرق گلهای بهاری می‌کند جور من را مهر و آذر می‌کشد این روزها ناخدایی می‌کند گاهی خدا با این دلم می‌شود دستی که خنجر می‌کشد این روزها مانده‌ام با این همه جوری که بر ما می‌رود هی دلم سمتش چرا پر می‌کشد این روزها می‌شوم آخر هوا خواه خدای دیگری نقشه‌هایی دارد این سر می‌کشد این روز ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بابای گلم! به من نگو نان بخرم یا اینکه زباله را دم در ببرم یک ذرّه به فکر شهرت من هم باش من شاعر این مملکتم خیر سرم
🌻ساختار در شعر🌻 🌻در این نوشتار سعی بر این است به زبانی ساده و همه­‌فهم "مفهوم و عناصر ساختار" را بیان کنیم. 🌻 بسیاری از دوستان جوان و تازه وارد به وادی شعر، بارها نام­هایی مثل فُرم و ساختار را شنیده‌اند اما دید روشنی از آن­ها ندارند و در شعرشان نیز رد و نشانی از این دو رکن اساسی شعر نیست. 🌻در ساده‌­ترین تعریف، ساختار شامل تمام عناصر و اجزایی است که یک اثر را یا حتا یک ماشین یا ساختمان را شکل می‌­دهند. 🌻 هرچیزی در جهان "ساختار و فرمی" دارد؛ یک ساختمان، یک اتوموبیل، یک تابلو نقاشی، یک شعر و  حتا یک مقاله و یادداشت ادبی. بدن شما ساختاری دارد که بر اساس چرخه عملکردی این ساختار، شما و من زنده‌­ایم و فعالیت و کُنش و ذهنیات خود را داریم؛ قلب خون را پمپاژ می­‌کند و ریه اکسیژن را به چرخه­‌ی خون می­‌رساند؛ ده­ها غده داخل بدن ترشحاتی می­‌کنند که منجر به مجموعه عملکردهای درونی و بیرونی ما می‌­شوند؛ و مغز بر اساس تغذیه از قند و برخی املاح معدنی و اکسیژن، پردازش­گری و تحلیل می‌­کند. ما با مجموعه این چرخه‌­ی عملکردی پیچیده، که ساختار بدن­مان است، زنده­‌ایم و زندگی داریم. 🌻در شعر نیز مانند همین مثال، یک چرخه­‌ی عملکردی میان عناصر ادبی و امکانات ادبی وجود دارد که موجب می­‌شود یک اثر را "دلنوشته" بنامیم، یک اثر را "شعر" و اثری دیگر را "شعر ناب و مهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساختار قسمت دوم 🌻در ابتدایی‌­ترین شکل‌­اش، ساختار ادبی شامل عناصر و امکانات ادبی است و در وجه پیشرفته‌­ترش شامل "خلاقیت در استفاده از این عناصر و نحوه‌­ی استفاده‌­ی شخصی و منحصربه­فرد" از آن­هاست. 🌻ساختار ادبی در ساده­‌ترین تعریف­‌اش شامل آرایه‌­ها و عناصر زیر است: 🌻تلمیح، استعاره، کنایه، تصویرسازی، موسیقیِ درونی، لَحن، ترکیب‌­سازی (که عملی خلاقه و مهم است)، تمثیل، تشبیه، وزن­‌شناسی دقیق (اگر که غزل می­‌نویسیم) و زبان­ورزی (که این مورد بسیار پیچیده و دارای اهمیت است و در یادداشت و مبحثی جداگانه و مستقل به آن پرد اخته خواهد شد و در اختیار شما قرار می‌­گیرد). 🌻شعر، از عهد باستان تا الان، با اتکا به همین عناصر ادبی ساخته می­‌شده؛ از منظومه­‌ها (که به نوعی داستان منظوم و موزون بودند) تا شعرهای پیچیده­‌ی "بیدل دهلوی" و "حافظ" تا شعرهای "بیژن الهی" و "شاملو" و غیره. شعر در ذات خودش یک گونه­‌ی نوشتاری روایت­گر و شرح­‌دهنده است که سمت و  سویه­‌ی رمزگونه و فرا معنایی (معناپذیر نیست اما مفهوم­‌پذیر است) به خود می‌­گیرد. آن­چه شعرها را با همه­‌ی پیچش و رمزگونه­‌گی و زیبایی­‌شان می­‌سازد همین عناصر است؛ عناصر ادبی­ای که "شاعر" با شناخت و هوشیاری، آن­ها را در جای درست و همراه با چاشنی خلاقیت، استفاده می­‌کند. 🌻بهتر است پیش از باز کردن و شرح این عناصر، یک سوال اساسی مطرح شود: آیا به صرف این­که شرحی از کنایه و استعاره و موسیقی و غیره بدانیم، ساختار را خواهیم شناخت و وارد شعرمان خواهیم کرد؟! 🌻پاسخ این است: خیر! به صرف دانستن معنای این­ها، ما ساختار را نخواهیم شناخت و نمی‌­توانیم ساختار  را وارد شعرمان کنیم. 🌻 زمانی که روابط این عناصر را بدانیم و "چرایی و چگونهگی" استفاده از آن­ها را بدانیم، ذهن ما توانایی استفاده‌گری از مسئله مهم ساختار را خواهد داشت. 🌻بگذارید مثالی بزنیم: چه فرقی میان ما و یک مکانیک است؟ ما ساختار یک اتوموبیل را نمی­­‌شناسیم، فقط می­‌دانیم از چیزهایی به نام "موتور" و "دینام" و "کاربراتور" و "دلکو" و رادیاتور" و غیره ساخته شده، اما روابط کارکردی و پیچیده­‌ی میان آن­ها را نمی­‌دانیم؛ 🌻 بنابراین کار و فعالیت خاصی درباره­‌ی یک اتومبیل نمی­‌توانیم بکنیم. یک مکانیک، شناخت کاملی از روابطِ عملکردی اجزای سازنده‌­ی اتومبیل دارد، بنابراین نه فقط می‌­تواند آن را بازسازی کند بلکه حتا می­‌تواند موتوری برای یک اتومبیل طراحی کند و بسازد... 🌻در بخش دوم و سوم از این نوشتار، به تعریف و توضیح عناصر ساختار و همچنین شناخت­‌شناسی از کلیت و ماهیت پدیده‌­ی ساختار پرداخته می­‌شود. نورمحمدی