صفوف "مژه" کشیدی به شرق و غرب نگاهت
برای کشتن یک دل کشیدهای چه سپاهی
#مقداد_اصفهانی
هرجا قدم زدی گلی از خاک سر زده است
بعد از تو شاخه های گل آیینه دار تست...
#فرامرز_میرشکار
جمعیم...مفردیم؟...یک عمر گذشت
خوبیم....یا بدیم؟... یک عمر گذشت
اندازه یک بازی قایم باشک
تا چشم بهم زدیم یک عمر گذشت
#صامره_حبیبی
عمری کشیده نازِ نگاه تو را غزل
برخاسته به حرمت عشقت بهپا غزل
این قابها برای نگاه تو کوچکاند
باید سرود عشق تو را در فراغزل
وقتی که در هوای تو درد و دوا یکی است
هم درد من غزل شده و هم دوا غزل!
من قول داده بودم عزیزم که بعد از این
دیگر مزاحمت نشوم گرچه با غزل
من را ببخش -اگرچه مقصر نبودهام-
پای تو را کشیده به این ماجرا غزل!
گفتند ابتدا تو غزل را سرودهای
اما سروده است گمانم تو را غزل
اینبار هم نشد بشود شاعری کنم؛
از من چقدر فاصله افتاده تا غزل
تسلیم آیه آیهٔ قرآنِ چشمهات
در پیشگاه عشق تو ما هیچ، ما غزل!
#رؤیا_باقری
از پیِ بهبودِ دردِ ما دوا سودی نداشت
هرکه شد بیمارِ درد عشق، بهبودی نداشت
#وحشی_بافقی
برگزیده کشوری بخش ویژه هئیت داوران بانوی مرز نشین تایباد با موضوع سفیران سلامت
تقدیم به سفیران عشق .....
عشق بازی می کنی با اضطراب این روزها..
رنج را سر می کشی همچون شراب این روزها
چشم هایت گرچه لبریزاست از باران ولی
می چکد از دست هایت آفتاب این روزها
عشقِ شیرینت، شکوهِ شورِ فرهادست وبس
کوه می افتد به پایت باشتاب این روزها
قاب چشمانت زبس پرواز دیده روز وشب
می کشد بر بوم دل چشمی پر آب این روزها
دوش همچون یاس بودی در لباس عرشیان !
رفته بود از بینتان گویا حجاب این روز ها
بالهایت هدیه می کرد آسمان را برزمین
رفته بودی بزم نور و ماه تاب این روز ها
می وزید از بین لبهایت گل اَمّن یُجیب...
تا ملائک، تاخدا، در استجاب این روزها
شهر در آغوش یلدائیِ مهرت آرَمید
بس که کردی از خوشی ها اجتناب این روزها
نور می آید، به جامی عشق؛ مهمان می شوی
فصل آذر می شود، پا در رکاب این روز ها
#ام_البنین_میرزایی
#بهار