زائر...
پر می کشد مرغ دلم سوی خراسانت رضا
کی می شود بار دگر گردیم مهمانت رضا
من زائر کوی توآم ، آشفته ی موی توآم
دلداده ی روی توآم دستم به دامانت رضا
ای قبله گاه بیدلان ،ای کعبه ی بی حاصلان
ای دست های ناتوان ، محتاج احسانت رضا
سرمست ِ مستِ مستِ تو ، روز شبم در دست تو
ای هستی ام از هستِ تو ، جانم به قربانت رضا
ای بر ضریح قامتت، دست نیاز عاشقان
ای راز نازِ عاشقان در ناز چشمانت رضا
ای با غریبی آشنا، هستی غریبان را پناه
با ناله ی دل همنوا ، ما از غریبانت رضا
داریم مثل کفتران ، برآستانت آشیان
دادی دل ما را امان ، در خاک بُستانت رضا
# حسین کیوانی
_ قبله ی هشتم
سروده سال ۱۳۷۰ یادگار سفر مشهد
غلامرضا کافی:
چه شد که عالم اسلام سوگوار افتاد
براق عرصه ی توحید بی سوار افتاد؟
کدام خورشید در محاق غروب افتاده است که جهان تاریک است و کدام کهکشان از مدار افتاده است که سکوت و سکون در هستی پدیدار گشته است؟
آه ای یگانه، ای فرزانه، ای امین مکه، ای آفتاب مدینه!
سوگت در باور بشریت نمی گنجد. مرگت خبر انتشار دوباره ی تو بود بر گستره ی خاک و افلاک.
ای فلسفه ی خلقت، ای دلیل وجود، ای نخستینِ آفرینش، ای آخرین ِ هدایت و نبوت! بی تو جهان قابل نگریستن نیست و جز شایسته ی گریستن نیست!
سالروز رحلت پیامبر عظیم الشان
حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله
برتمامی مسلمانان جهان، بلکه به جامعه ی بشریت، سوگمندانه تسلیت باد!
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
پیچیده بوی غم همه جا، وامحمدا
عرش خدا گرفته عزا، وامحمدا
گریان دو چشم ارض و سما، وامحمدا
امشب شدهست نوحهی ما: وامحمدا
بر غربت پیمبرمان گریه میکنیم
محض رضای مادرمان گریه میکنیم
دنیا چه کرد با زحماتِ پیمبرش؟!
امشب میان عرش زَنَد حمزه بر سرش
ای روزگارِ پست...! که میگشت باورش؟!
روزی شوند قاتل آقا دو همسرش
مردم! رسولِ عالم و آدم شهید شد
رحلت نکرد احمد خاتم، شهید شد
اصحاب، پشت پا به حق آسان زدند، آه
چه زود دم ز دولت شیطان زدند، آه
آتش به جان عالم امکان زدند، آه
بر روح وحی، تهمتِ هذیان زدند آه
ای دیده! بر محمد مظلوم گریه کن
با چار کعبه زادهی معصوم گریه کن
دوران حق کشیِ زمانه شروع شد
دوران کفر خانه به خانه شروع شد
توهین به صد دلیل و بهانه شروع شد
دوران تلخ دفن شبانه شروع شد
ای روزشان سیاه، نبی شد شبانه دفن
یک تن نگشت یارِ علی، در زمان دفن
مولای ما به سوگ برادر نشسته است
جایش ببین، که بر روی منبر نشسته است!
روباه جای شیر دلاور نشسته است
آتش به جان حضرت کوثر نشسته است
امت ز یاد برده چه راحت غدیر را
دادند زود اجر رسول و امیر را
چیزی نمانده تا که شود یاس بی قرار
قنفذ رسد به نان و نواهای بی شمار
آتش گرفت میخ در از آه ذوالفقار
آمد خزانِ فاطمه در اول بهار
چیزی نمانده تا که بماند از او خیال
گردد جوانِ خانهی مولا، قدش هلال
چل بی حیای پست و لعین، آه فاطمه
بی حرمتی به صاحب دین، آه فاطمه
پهلو شکسته، زار و حزین، آه فاطمه
دو گوشواره روی زمین، آه فاطمه
چیزی نمانده تا که زند ناله از جگر:
فضه برس به دادِ دلِ مادر و پسر
یا ایها الرسول! شود حق تو ادا
گاهی میان کوچه و گاهی به کربلا
وای از غروب روز دهم، وامحمدا
شمشیر،کهنه خنجر و سر نیزه و عصا
آه از دمی که ناله زند زینب حزین:
ای مونسِ شکستهدلان! حال ما ببین...
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_
اي زمين و آسمانها سوگوار غربتت
آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت
بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست
اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت
يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون
سينه هامان يک به يک آيينه دار غربتت
پاک شد آيينه از زنگ اي تماشاييترين
شستشو داديم دل را از غبار غربتت
شب سيه پوش از غم و اندوه بيپايان توست
شرمگين خورشيد از شب هاي تار غربتت
اي بقيعت عاشقان را کعبه ي عشق و اميد
سينه چاکيم از غم تو، بيقرار غربتت
شهر يثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدينه زير بار غربتت
از همه زخم زبان، تهمت، خيانت، از تو صبر
چشم تاريخ اشکبار روزگار غربتت
ميتپد دلهاي عاشق در هواي نام تو
با غمي خو کرده هر يک در کنار غربتت
کاش ميشد روشناي تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت
دايره در دايره پژواکي از اندوه توست
هيچ داغي نيست بيرون از مدار غربتت
دامن اشکي فراهم داشتم، يک سينه آه
ريختم در پاي تو، کردم نثار غربتت
آشناي زخم دلها، غربت معصوم توست
من دلي دارم پريشان از تبار غربتت
#سیدمهدی_حسینی
#از_تبار_غربت
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
در باب این ملعون،خیلی جالب است ،،وقتی جهت تخریب بارگاه اباعبدالله به ورودی شهر کربلا می رسد،روبه روی حرم مطهر می ایستد و می گوید «من حسین و تو حسین،ببین کداممان می ماند» و چهار سال بعد به دستور ملعون بزرگترش ،اثری از خاندانش باقی نمی ماند!
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این فیلم قسمتی از شکنجه (حسین کامل) داماد صدام توسط صدام است.
حسین کامل، قبر امام حسین را در سال ۱۹۹۱ به توپ بست و طبق فیلم بالا سال ۱۹۹۵ به دستور صدام کشته شد.
پ.ن:
اگر صدام و حزب بعث بر ایران عزیز سلطه پیدا می کردند الان مردم ما در چه وضعیتی بودند؟
قدردان سلحشورانی باشیم که با ایثار جان خون، شر این جنایتکاران را از سر مردم کم کردند.
#خاکریز۱ | عضوشوید 👇
Eitaa.com/khakriz01
تا زمان هست و زمین هست حسین این غم تو
بادها از نفس افتاده ولی پرچم تو
سالها می گذرد حادثه ها می میرند
مگر از سینه ی آدم برود ماتم تو
پدرام اکبری
کریم اهل بیت
تو شاه بیت شعر ناب اهل بیتی
در روشنی چون آفتاب اهل بیتی
در بیت بیت دفتر شعر خداوند
تنها ترین شعر کتاب اهل بیتی
.........
خوشبوترین عطر شمیم اهل بیتی
بوی دل آرای نسیم اهل بیتی
نامت حسن ،حُسنت حسن ،خُلقت حسینی
در بین عاشق ها کریم اهل بیتی
#حسین کیوانی
#شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)تسلیت باد
🖤یا امام حسن مجتبی
زاده زهرای اطهر مونس و یار علی
اولین گل در گلستان دل آرای نبی
عطر احساسش وزیده در نفسهای زمین
نور احسانش رسیده تا رواق هفتمین
حُسن نیکویش به رشک آورده ماه آسمان
شهره جود و سخایش رفته تا هر کهکشان
سجده گاه آستانش روز و شب عرش فلک
وامدار او شده در آسمان جن وملک
دم به دم از خانه اش عطر کرم پر می کشید
نقش دستان سخاوتمند حیدر می کشید
هیچکس از خوان اکرامش نمی شد نا امید
آیه «اطعام» بر دستان او گل می دمید
او حسن بود و کریم و مظهر احسان و جود
هر سخاوتمندی ازاکرام دستش در سجود
سرور کل جوانان بهشتی باشد او
واژه جود و کرم از او گرفته رنگ و بو
ارشد اولاد زهرا و امید و محرمش
نور چشم فاطمه بود و چو گوهر همدمش
بعد حیدر قافله سالار شیعه گشته بود
فتنه دشمن به عزم قتل او برگشته بود
نقشه هایی شوم را ترسیم کرد آن خیره سر
تا امامت را کشد در حاشیه بی درد سر
آه ازدنیاپرستان به ظاهر دین پرست
عیش دنیا کرده آنها را خمار و مست مست
آه از آن کوفیان غافل و پیمان شکن
خلف وعده باز هم این باربا آقا حسن
باز از یاری اولاد پیمبر سر زدند
قلب زهرا وعلی را از غمش نشتر زدند
مثل حیدر کنج عزلت قسمتش شد مجتبی
نقشه های آشتی ترسیم کردند اشقیا
خارهای کینه در اطراف گل روییده بود
ابر ظلمت بر دل چون سنگشان باریده بود
غیرت و مردانگی در قلبشان جایی نداشت
عزت ال پیمبر هیچ معنایی نداشت
قلب پاکش پر شده از درد و رنج بی کسی
آه از این بی کسی و این همه دلواپسی
چاره ای باقی نمانده جز که صلح و آشتی
شرطش اما شد عمل بر پایه های راستی
او غریب شهر خود بود و غریب همسرش
جعده از روی شقاوت کرده گل را پرپرش
هم زمین و کهکشان از ماتمش نالان شده
چشم زهرا مادرش از غربتش گریان شده
تکه تکه پیکرش از تیرباران ستم
گشته خونین قلب زهرادر عزای پاره تن
گوییا کمکم زمینه ساز شد آن ماجرا
تا که عاشورا دوباره نیزه بوسد فرق را
تا دوباره آشناها داس نفرت بر کشند
تا که گلهای گلستان را له و پرپر کنند
تا دوباره قطعه قطعه، پیکر احساس ها
تا دوباره قطع گردد بازوی عباس ها
تا گلوی غنچه ای خیس از دم خنجر شود
تاجوانی مثل اکبر حکم یک لشکر شود
آه تکرار غم است و درد و رنج و اضطراب
هر دمی یک ماجرا و مردمانی بی حساب
یک بقیع سوت و کور و یک امامی بی حرم
دسته دسته کفتران خاکی و پر درد و غم
روز شب دورش ملایک در طواف و نوحه خوان
در عزایش اشرف اولاد عالم شد خزان
آه از مظلومی اولاد پاک فاطمه
آه از قلب غمین و چاک چاک فاطمه
بر غریبی حسن ای شیعیان زاری کنید
دلشکسته مادرش را در غمش یاری کنید
ک. قالینی نژاد_افروز