eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
286 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
297 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺میلاد نور🌺 می‌وزد عطر نسیمی روح افزا در زمین کِل کشیده آسمان از خلقت مولای دین آیه آیه می‌تراود نور، از فرق فلک هلهله پیچیده تا گوش رواق هفتمین از گلستان نبوت، خنده گل می رسد عشق می پاشد نبی، از فرش تا عرش برین دسته دسته، دف زنان با جامهایی از بهشت بدرقه کردند، احمد را ملایک تا زمین تا که خالق نور جان در قالب احمد دمید شاهکار آفرینش شد به خود گفت آفرین! از وجود گل شده سیراب خاک بی رمق هست دنیا وامدار خلقت آن نازنین هیبت «عزی» شکست و طاق کسری خاک شد بی فروغ و سرد شد میعادگاه آتشین مژده امید بر تاریکی دلها رسید رونق بازار «لات»افتاده از نور مبین گُل بپاشید و نوای «یا محمد» سر دهید حامل قرآن رسیده گامهایش پُر طنین قاصد مهر و محبت، عطر گلهای رسل خاک پاکش سرمهٔ چشمان ما شد مه جبین رحمه للعالمین، تاج سر عالم شده مصطفی.احمد.محمد،نور ایمان و یقین ک. قالینی نژاد_افروز
🔰با عرض سلام و ادب خدمت همه عزیزان ان شاا.. کارگاه های آموزشی انتقال تجربه شعر و داستان چهارشنبه 12 مهرماه در مکان فلکه اطلسی، سالن کتابدار اردکانی، اداره کتابخانه های عمومی استان فارس برگزار می گردد. کارگاه اول: استاد اکبر صحرایی ساعت 8/30 الی 9/45 با موضوع نقد آثار ادبی و داستان های ارسالی به سوگواره ملی ادبی هنری شاهچراغ(ع) «موضوع:نقد ادبیات داستانی» کارگاه دوم: استاد اکبر صحرایی ساعت 10 الی 11/45 نماز و نهار : 12 الی 13 کارگاه سوم: 13 الی 14/15 حجت الاسلام انصاری نژاد«با موضوع:شعر آئینی» کارگاه چهارم: 14/30 الی 15:45 دکتر قیصری«با موضوع:شعر و ادبیات پایداری» کارگاه پنجم: 16 الی 17/15 دکتر کافی«با موضوع:شعر و ادبیات انقلاب» ضمنا صبحانه راس ساعت 7/30 الی 8/15 جهت علاقه مندان مهیا است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر طنز زمانه😂 زیر فشار بار گرانی شدم پرس انَّ الحیاةَ استرسٌ بعدَ استرس مردم کنند سکه ز دنیا طلب، ولی چیزی به غیر سکته نمی‌بخشد این کنس آمد به التماس٬ گدایی مقابلم گفتم برو٬ منم به دعای تو ملتمس مس را طلا کنند به اکسیر و کاشکی می‌شد در این زمانه طلا را کنند مس ای کشور عزیز من ای نازنین وطن هر چند زیر بار مخارج شوم پرس باور مکن که هیچ زمانی عوض کنم یک پشکل دهات تو را با لس آنجلس از حس و حال شاعری‌ام دور مانده‌ام نه طبع شعر مانده برایم نه حال و حس
صلوات نام تو سرشته شد به نیکو حسنات افتاد به آب عشق کشتی نجات وقتی که زمین به نام تو زیبا شد بگشود خدا زبان وگفتا صلوات کیوانی میلاد رسول رحمت مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـه بالِ زخمیِ مـن جرأتِ تکان بدهید به این پرنده ی پَر بسته آسمان بدهید اگرچه فرصتِ پروازِ من تمام شده ست بـرای بـال گشودن کمی زمـان بدهید هـوا خفه ست قفس را غبـار پوشانده نَفَس ندارم و این دفعـه را امان بدهید صـدای دردِ مـرا هیـچ کس نمی شنود زبان نخواستم امّا بـه من دهان بدهید به من که خسته و سردر گُم و بلاتکلیف به من که گُم‌ شده ام راه را نشان بدهید به جای من کـه لبالب پُر است از تقدیر کـمی شمـا بنشینید و امتحـان بدهید
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می زدیم این که تنهاییم، تاوان خجالت های ماست
🍁🍂 خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است گویی به مثل پیرهن رنگ رزان است دهقان به تعجب سر انگشت گزان است کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار دهقان به سحرگاهان کز خانه بیاید نه هیچ بیارامد و نه هیچ بپاید نزدیک رز آید در رز را بگشاید تا دختر رز را چه به کارست و چه شاید یک دختر دوشیزه بدو رخ ننماید الا همه آبستن و الا همه بیمار دهقان چو درآید و فراوان نگردشان تیغی بکشد تیز و گلو باز بردشان وانگه به تبنگوی کش اندر سپردشان ورزانکه نگنجند بدو درفشردشان بر پشت نهدشان و سوی خانه بردشان وز پشت فرو گیرد و برهم نهد انبار آنگه به یکی چرخشت اندر فکندشان بر پشت لگد بیست هزاران بزندشان رگها ببردشان ستخوانها شکندشان پشت و سر و پهلوی به هم درشکندشان از بند شبانروزی بیرون نهلدشان تا خون برود از تنشان پاک به یکبار آنگاه بیارد رگشان و ستخوانشان جایی فکند دور و نگردد نگرانشان خونشان همه بردارد و بردارد جانشان وندر فکند باز به زندان گرانشان سه ماه شمرده نبرد نام و نشانشان داند که بدان خون نبود مرد گرفتار یک روز سبک خیزد شاد و خوش و خندان پیش آید و بردارد مهر از در زندان چون در نگرد باز به زندانی و زندان صد شمع و چراغ اوفتدش بر لب و دندان گل بیند چندان و سمن بیند چندان چندانکه به گلزار ندیده است و سمن زار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا