عشق، امید ، انتظار...
جستجو در نحوه ی کردار این و آن خطاست
چشم می بیند ولی دل آه و زاری می کند
چشم ِ خود را بر نظربازی ِ بدکاران ببند
چشم ِ بسته می تواند، بردباری می کند
هر کسی کو بردباری می کند بی قید و شرط
خویش را سرشار ِ شوق رستگاری می کند
هرکسی با غمگساران رفت، غمگین می شود
هر کسی از غم رها شد پایداری می کند
در هجوم مشکلات زندگی خود را نباز
مرد اهل زندگانی ، پافشاری می کند
عشق را تقدیم سیّاسان بی ایمان مکن
عاقبت روزی تو را از خود فراری می کند
"یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور"
ای بسا یعقوب که چشم انتظاری می کند
"ای زلیخا دست از دامان یوسف باز دار"
او زمستان را به لطف خود بهاری می کند
خوشدلی گر اتفاق افتاد از دستش مده
این پدیده هر کجا شد شهریاری می کند
آفرین بر آن رفیقی کز رفیقش دل نکند
از برای عهد و پیمان استواری می کند
#محمد_جعفر_زارع_خوشدل ۱۰۰۹
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6
تلگرام
https://t.me/khoshdeltanzjedi
#قطعه #امیدواری #انتظار #وفاداری #عشق_زندگی #زمستان_سرما #بهار #شعر_ادبیات_شاعر #اشعار_آئینی_اجتماعی_عاشقانه