به شب ها روز بودن را می آموزیم و خوش بینیم
مبادا تا طلوع صبح نو یک لحظه بنشینیم
سر آزاد ما سبز است،ما آتش زبان هستیم
سلام عید بر ما ، ما که سرو سفره ی سینیم
اگر گل گل زمین خوردیم،خندیدیم و فهمیدیم
که ما سیاره ی انسانی در راه تکوینیم
سلام کوه بر این استواری ها که ما داریم
که درد قرن داریم و نمی گوییم غمگینیم
اگر شیطانِ غم از شش جهت بر ما بتازاند
سه بسم الله می رقصیم، آخر بهجت آیینیم
اگر گندم شدیم از ما به مرغان دانه پاشیدند
سلام قاف بر ما، ما که قوت مرغ آمینیم
سلام توتم جاوید بر دست و دهان ما
که ما نون و قلم هستیم، ما زیتون و وَالتّینیم
ردای حافظ و سعدی،خُم خیام و مولانا
سر نیما، دل سایه،تبسم های پروینیم
بروید هر چه از ما میوه ای جز جان نخواهد داد
که ما آمیزه ای از بذر جان های نخستینیم
اگر رنگی در این عالم بماند، خون گرم ماست
امیران به خون آغشته ی گرمابه ی فینیم
سجاد حیدری قیری
#سجاد_حیدری_قیری
#امیر_کبیر
#سلام_بر_ما