#دانش_افزایی
✳️ کسرهآرایی
❇️ کسرهآرایی یعنی پشتِسرِهم آوردنِ چند کسرۀ اضافه. معمولاً آن را تتابعِ اضافات مینامند و ناپسند میشمارندش. من آن را کسرهآرایی مینامم و ناپسند هم نمیشمارمش.
مثال از حافظ:
دودِ آهِ سینۀ نالانِ من
سوخت این افسردگانِ خام را
مَحرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود
کس نمیبینم ز خاص و عام را
از رهگذرِ خاکِ سرِ کویِ شما بود
هر نافه که در دستِ نسیمِ سحر افتاد
ظِلِ ممدودِ خمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد
چیست این سقفِ بلندِ سادۀ بسیارنقش؟
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
مثال از مولوی:
رو سر بنِهْ به بالین، تنها مرا رها کن
ترکِ منِ خرابِ شبگردِ مبتلا کن
از همه اوهام و تصویراتْ دور
نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور
آرایه های ادبی
#دانش_افزایی
#آشنایی_زدایی
❇️ #آشنایی_زدایی یا بیگانه سازی در ادبیات و هنر به شگردی اطلاق می گردد که با استفاده از آن، نویسنده یا هنرمند در اثر خود به گونه ای نامعمول به اشیاء و پدیده ها می نگرد و بدین ترتیب سعی بر آن دارد تا نگاهی نو به اطراف خود بیندازد ...
❇️ این شگرد اقسام مختلف دارد و اگر چه در دوران معاصر نامی برای خود یافته، از دیر باز مورد استفاده بوده است و در ادبیات فارسی بی سابقه نیست.
❇️ در این میان سهراب سپهری فراوان از این شگرد استفاده کرده است.
به عنوان مثال می توان به ترکیباتی مثل «هندسه ی دقیق اندوه » یا « سجود سبز محبت» یا این قطعه اشاره کرد:
خانه هاشان پر داوودی بود
چشممان را بستیم
دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش
جیبشان را پر عادت کردیم.
❇️ این اصطلاح را نخستین بار "ویکتور شکلوفسکی " منتقد روس ( ۱۸۹۳ تا ۱۹۷۵ میلادی) و نماینده ی نخستین گروه فرمالیست های روس به کار برد.
#دانش_افزایی
#بازگردانی
#بازنویسی
#بازآفرینی
1⃣بازگردانی:
یعنی امروزی کردن شعر و نثر گذشته بدون دخل وتصرف به عبارت دیگر حق شاخ و برگ دادن یا خلاصه کردن نداریم.
2⃣بازنویسی:
امروزی کردن شعر و نثر گذشته اما می توانیم به متن شاخ و برگ بدهیم یا بعضی قسمت های غیر ضروری را حذف کنیم اما مفهوم و اصل کلام باید حفظ شود.
3⃣بازآفرینی :
این است که ما موضوعی را از شعر و نثر گذشته استخراج می کنیم و همان را دست مایه خلق اثر جدیدی می کنیم مثلاً داستان رستم و سهراب را برمی داریم و پایان داستان را طور دیگری به پایان می بریم مثلاً پایان داستان با پادشاهی سهراب به فرجام می رسد.
آرایه های ادبی
#دانش_افزایی
✳️ کاریکلماتور
❇️ کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور(همسر فروغ فرخزاد ) گذاشت.
این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است.
به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست
❇️ ویژگیهای کاریکلماتور:
تضاد ، ایهام ، تخیل ، ابتذال ، طنز
❇️ نمونه کاریکلماتورهایی از پرویز شاپور :
🔸وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند
🔸 اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم
🔸 به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است
🔸به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
🔸قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست
🔸 هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد
🔸گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
🔸بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند
🔸نسیمی که به تک درخت میوزد سرود تنهایی سر میدهد
🔸 ستارگان در دل شب به روشنی روز میدرخشند.
🔸 قطرات باران در آغوش هم آب می شوند..