#حظ_از_حافظ
به فتراک جفا دلها چو بربندند بربندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند
در این بیت، حافظ به زیبایی از استعاره و تشبیه بهره میگیرد. فتراک به تسمه یا حلقهای گفته میشود که بهوسیلۀ آن شکار را به پشت زین اسب میبندند. در اینجا، حافظ جفا و بیمهری یار را به فتراک تشبیه میکند و میگوید که دلهای عاشقان را همچون شکار به این فتراک میبندند. وقتی دل عاشقان اسیر جفای معشوق شد، دیگر هیچ راه گریزی برایشان باقی نمیماند و هرگز از بند آن رها نخواهند شد.
همچنین در مصراع دوم، حافظ به گیسوی معطر معشوق اشاره دارد و آن را به «عنبر» تشبیه میکند. عنبر مادهای معطر است که از شکم نوعی ماهی به دست میآید. وقتی گیسوی معشوق که مانند عنبر خوشبوست باز میشود، عاشقان چنان محو و مسحور آن میشوند که جانهای خود را بر پای او میریزند یا فدای آن گیسو میکنند.
این بیت در نهایت نشاندهندۀ اسارت عاشق در جفای معشوق و همچنین جانسپاری عاشق در مقابل زیبایی و دلفریبی او است.
بهقلم #امیرحسین_نصیرپور
#درست_نویسی
اشتباهی که این سالها خیلی هم فراگیر شده این بیت ساختگی است:
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
چرا میگویم ساختگی؟ زیرا قاآنی در قصیدهای چنین گفته است:
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت
بله! شاعر هم گذشتن ماه رمضان را شکر گفته و هم رسیدن ماه شوال را.
حال بیایید ببینیم مصرع دوم از کجا آمده است.
ملکالشعرا بهار در ترجیعبندی گفته است:
شاهی به میان آمد و شاهی ز میان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
ظاهراً هردو شاعر بزرگوار از این غزل صائب با این مطلع تأثیر گرفتهاند:
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
باری...
بماند که برخی اجزای همین بیت وصلهپینهشده را هم جابهجا میخوانند.
در آخر لازم است بگویم که دست بردن و تغییر دادن اشعار دیگران کاری مذموم و ناشایست است. از انتشار مطالب جعلی جلوگیری کنیم.
#درست_نویسی