eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
348 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
582 ویدیو
114 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
در پیچ و تاب افتاده قلب مضطر کوچه رنگ‌سیاهی مانده روی دفتر کوچه کینه براشان باری از هیزم شد و آنوقت آتش به پا شد پشت پلک باور کوچه نامرد مردم پیش چشم خویش می دیدند آتش گرفته هستی سرتاسر کوچه شعله گرفت و حضرت خورشید می لرزید ای وای از میخ و در و از مادر کوچه از مادری که روی دستش بوسه ها میزد هر روز و هرشب مهربان پیغمبر کوچه در پیش چشمش حضرت مولای ما می دید آیه به آیه خون چکید از کوثر کوچه هی در زدند و در زدند و در زدند و در این درزدن آتش زده بر حیدر کوچه مردی که هرشب دشمنان را بر زمین میزد با او چه کرده رنگ ِ سرخ ِ معجر کوچه تاریخ ِ سیلی تا ابد با گریه میخواند خط ِ کبود مانده را از معبر کوچه غیر حسن با دست کوتاه و دلی لرزان دیگر که دیده کافری ...دور و بر کوچه سیلی و گل مزد رسالت ؟نه نگو هرگز چاه است تنها همدم نام آور کوچه نخل و شب و تنهایی و چاه و علی و درد راه و عبور و آه و چشمان تر کوچه یک روز هم خورشید روی نیزه ها می دید ویرانه و درد یتیم دختر کوچه زهرا علی بود و علی آیینه ی زهرا دیدیم تنها عشق را پشت در کوچه
برای دفتر من شاعرانه‌ای دریا برای عشق و غزل‌ها نشانه‌ای دریا دوباره باده بریزان پیاله منتظر است برای شعر نوشتن بهانه‌ای دریا چقدر پنجره‌ی چشم تو غزل شده است چقدر تو غزل بی‌بهانه ‌ای دریا بریز چای و بخوان شعری از روایت عشق که شاعرانه‌ترین عاشقانه‌ای دریا تو پونه‌ای و اقاقی برای اول صبح عجیب سبز و قشنگی جوانه‌ای دریا شبیه نم‌نم باران شبیه ماه بلند به روی سرخی لبها ترانه‌ای دریا تو کوه هستی و زیبا تو کوه هستی و مرد برای تکیه‌ی هر روزه شانه‌ای دریا تو منزوی غزل‌ها، تو قیصر عشقی شبیه بچگی‌ام کودکانه‌ای دریا قنوت آخر شب‌ها برای بارانی تو آرزوی قشنگ شبانه‌ای دریا زلال چشمه‌ی ابی زلال جاری رود برای ساحل تنها کرانه‌ای دریا بمان برای همیشه بخند حضرت عشق تو نوبرانه‌ترین نوبرانه‌ای دریا
به زخم‌های پیاپی چقدر تن دادیم که راه باغ وطن را به خارکن دادیم به ضربه‌های مکرر فقط نشستیم و عمل نکرده فقط داد با سخن دادیم به جای مشت دمادم دلیل بافیدیم حواله خنده، به دشنام بددهن دادیم که کارمان شده تنها شعار پشت شعار به جان لاله‌ی زیبایمان کفن دادیم سکوت کرده و گفتیم مصلحت این است همین شده است که جان، جای خویشتن دادیم عقب نشینی ما از سر درایت نیست هلا که رو به سگ هار راهزن دادیم چقدر تعزیه خوانی چقدر مرثیه _ سوگ به منفعت تبری دست بی‌وطن دادیم چه کرده‌ایم بگو ما برای حضرت عشق به جای یوسف او کهنه پیرهن دادیم هزار بیت نوشتیم در ملامت شب به انفعال شکسته به وعده تن دادیم به اشک ناله نوشتیم در مجاز ولی تبر به گرده‌ی رعنای نارون دادیم شبیه طبل تهی هی صدا درآوردیم سیاست علوی را به فوت و فن دادیم منافقان نفوذی _ منافقان سیاه چقدر خون به دل پیر بت‌شکن دادیم قسم به پنجه‌ی خون ریز هر شغال و شغاد نشان خانه‌ی خود را به گورکن دادیم