🥀
بر شانه ی غروب، حرم گریه می کند
در کوچه های شعر قلم گریه می کند
تنها نه حافظیه و سعدیه با غزل
در قامت قصیده اِرَم گریه می کند
جای ملال نیست حریم حرم ولی
دارد تمام صحن حرم گریه می کند
تصویر غم در آینه ی جام جم نشست
تنها فقط نه جام، که جم گریه می کند
نقٌاره ها نوای مصیبت نواختند
مشهد عزا گرفته و بم گریه می کند
قم خواهرانه ناله جانکاه می زند
دارد دمشق، مادر غم، گریه می کند
تنها گلاب اشک نه در چشم قمصر است
حتی ردیف شعر تَرَم گریه می کند
#سید_مرتضی_هاشمی_شیخ_شبانی
#شاهچراغ
#تسلیت
لبخند دعا عطر سحر بوی اذان رفت
بوی خوش گیسوی عروس رمضان رفت
آن سایه رحمت که سراسر برکت بود
افسوس که دیر آمد و زود از سرمان رفت
ادراک بشر قدر شب قدر چه داند
با این خِرَدِِ خُرد به جایی نتوان رفت
ما آینه ی حرمت او گرچه شکستیم
او از در لطف آمد و از راه همان رفت
از پار و ز پیرار هلال کمرش خم
با قد کمان آمد و با قد کمان رفت
ماه رمضان ماه رمیدن ز خدا نیست
ماه رمضان آمد و مردم رَم از آن رفت
#سید_مرتضی_هاشمی_شیخ_شبانی