eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
350 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
581 ویدیو
113 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 الاغ ها و برّه ها می فهمند من الاغی به شهر دیدم که یونجه را خوبِ خوب می فهمید برّه ای در کنارِ آبِ روان رمز و اسرارِ جوب می فهمید دیده ام موریانه ای موذی معنیِ سختِ چوب می فهمید در تورّم، گدای گوشه نشین تلخ و رنجِ رسوب می فهمید مثلِ آن عاشقی که با دلِ پاک هجر را از غروب می فهمید یاد سهراب کرده ام* امشب ماه را خوبِ خوب می فهمید مهر۱۴۰۳ * سهراب سپهری گوید: من الاغی دیدم، یونجه را می فهمید! ✍ محمد خوش آمدی @
شعر طنز 😂😂 توانا و دارا از جمیله حیدری «توانا بُوَد هر که دارا بُوَد» دل آدم از پول بُرنا بُوَد به لطف عمل‌های پرخرج هم نباشد کسی زشت، زیبا بُوَد نباشد به دنبال شَر، پولدار به دور از کتک یا که دعوا بُوَد کر و لال گیرد شفا با دلار اگر کور هم بود، بینا بُوَد پس از مرگ هم بی‌گمان وارثش دعاگوی باباش هر جا بُوَد خلاصه، هر آن کس که دارد فُلوس به هر کار، الحق، توانا بُوَد
40.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌵 شعر طنز😂😂 این است که در عدلیه پرونده زیاد است ... محمدجواد حلوایی 😃دومین جشنواره ملی شعر طنز عدلیه «دادخند
شعر طنز 😂😂 پس چه شد؟ از عمران صلاحی گفته بودی برطرف گردد گرانی، پس چه شد؟ وعده‌اش را داده آقای فلانی، پس چه شد؟ گفته بودی کارها بهتر شود، دلخور مشو اندکی بهبود یابد زندگانی، پس چه شد؟ گفته بودی این جوانان پر از شور و نشاط خیر می‌بینند از عمر و جوانی، پس چه شد؟ گفته بودی ای جوان، شایسته‌ای در کارها درس‌هایت را اگر بهتر بخوانی، پس چه شد؟ گفته بودی هم کنی از حق محرومان دفاع هم طرفدار حقوق بانوانی، پس چه شد؟ گفته بودی گر که مسئولیتی پیدا کنی می‌نمایی کارهای آنچنانی، پس چه شد؟ گفته بودی می‌توانم شادمان سازم تو را گفته بودم بعله، حتماً می‌توانی، پس چه شد؟ (بلاتکلیف، سال ۱۳۷۷) 📚📚📚📚 دیوان ابوطیاره، گزیده‌ی مطایبه و طنز منظوم، صلاحی، اشعار چاپ‌شده در نشریات گل‌آقا، ص ۸۱.
34.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد دل با امام‌رضاعلیه‌السلام😭😂 🤡محفل طنز قمپز 🎥شعر خوانی: ✨✨✨✨طنز آیینی
شعر طنز: آلودگی هوا 😂😂😂 از ابوالقاسم حالت با پزشکی مُجَرَّب و فعّال گفتم: از خستگی، ندارم حال نه کبد کار می‌کند، نه طحال شد لبانم لبالب از تبخال روح، رنجور و جسم، فرسوده است گفت: این از هوای آلوده است! چون که دکتر به حلق می‌نگریست گفت: باید به حالت تو گریست! گفتم: اینجا چگونه باید زیست؟ حلق اگر لوله‌‌ی بخاری نیست، پس چرا حلق من پر از دوده است؟ گفت: این از هوای آلوده است! گفتم: آن کس که ثروتی دارد گر به گردن جنایتی دارد، از عقوبت چه وحشتی دارد؟ جُرم کوچک عقوبتی دارد لیک جُرم بزرگ بخشوده است گفت: این از هوای آلوده است! گفتم: آخر طبیب معتبری نکند سوی من چرا نظری؟ سعی دکتر نمی‌دهد ثمری یا دوایش نمی‌کند اثری ور دوایی حکیم فرموده است گفت: این از هوای آلوده است! 📚📚📚📚 با تلخیص از بچه‌ها برق آمده، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۲۰۶ - ۲۱۳.
شعر طنز: رانندگی😂😂 از عمران صلاحی به پشت رُل، یکی راننده دیدم که آدم را ز خود بیزار می‌کرد موبایلش را گرفته بیخ گوشش دهان را باز همچون غار می‌کرد به دستش پاکت چیپس برشته پفک را در دهانش بار می‌کرد... سر طاس خودش را شانه می‌زد سپس این کار را تکرار می‌کرد به دست او زمانی روزنامه نگاهی جانب اخبار می‌کرد گهی راننده‌ی پشت سری را به فحش و عربده وادار می‌کرد خلاصه، شخصِ فوق‌الذکر آن روز به‌جز رانندگی، هر کار می‌کرد! (کمال تعجب! ۱۳۸۰) 📚📚📚📚 دیوان ابوطیاره، گزیده‌ی مطایبه و طنز منظوم، صلاحی، ص ۱۰۹ و ۱۱۰.
شعر طنز: ناز عابربانک 😂😂 از عمران صلاحی اگر یک روز در جنگ جهانی دچار حمله‌های تانک باشی، از آن بهتر که روزی در خیابان اسیر ناز عابربانک باشی! کمال تعجب! ۱۳۸۵) دیوان ابوطیاره، صلاحی، ص ۱۵۸.
شعر طنز: حل! 😂😂 از عمران صلاحی من در صف زندگی، مُعَطَّل شده‌ام افسرده و تلخ، مثل حَنظَل شده‌ام پرسید کسی که: مشکلاتت، حل شد؟ خندیدم و گفتم که: خودم حل شده‌ام! (ابوطیاره، ۱۳۷۳) دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپ‌شده در نشریات گل‌آقا، ص ۱۳۳.
شعر طنز: زُدایش 😂😂 از عمران صلاحی عده‌ای از شاعران، معنازدایی کرده‌اند عده‌ای هم قبل از این، نیما‌زدایی کرده‌اند سعدی و فردوسی و خیام و خاقانی، بهار حافظ و عطار و مولانا‌زدایی کرده‌اند آمدم در خانه و دیدم که دزدان زِبِل دیشب از انبارمان، کالازدایی کرده‌اند... باز کردم تا در یخچال را، دیدم بلی بچه‌ها شیرینی و خرما‌زدایی کرده‌اند! (کمال تعجب! ۱۳۸۱) 📚📚📚 دیوان ابوطیاره، گزیده‌ی مطایبه و طنز منظوم، عمران صلاحی، ص ۸۸.
دوبیتی‌های امروزی😂😂 از ناصر فیض چه می‌شد کار دست او نمی‌داد به دستش، دسته‌ی جارو نمی‌داد خلاصه می‌کنم، ای کاش مجنون به لیلی، این قدرها رو نمی‌داد! 🌺🌺🌺 کبوتر با کبوتر، فیل با فیل کند هم‌جنس را هم‌جنس تکمیل دو مصرع گفتم اما مانده‌ام توش مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیل 🌺🌺🌺 نزدیک ته خیار، ناصر فیض، ص ۱۳۴.