هرچند نامِ شهر شما، " سُرَّ من رَای"ست
"ا ُمُّ المَصائب"است دلِ هرکه سامرا ست
نشناختیم قدرِ تو را آنچنان که هست
این غربت از سکوتِ همین شیعه ی شماست
"ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم..."
نامت حقیقتِ تو و همنام با خداست
نامِ شما،"علی" شده و نامِ ما "یتیم"
"بابا"! حسابِ عشقِ شما کاملا جداست
ما وُ "دعای جامعه"و دستِ التماس
آقا! شما و "جامعه"ی ما که مبتلاست
یا "هادیَ القلوبِ" همه رو سیاه ها
امشب، "هدایتِ" دلِ ما،آرزوی ماست
#عارفه_دهقانی
🥀🥀🥀
چادرت ای ماه من! آغاز صبحی دیگر است
ابرُوانت زیر ابرِ روسری زیباتر است
سخت گیری نیست چادر!...ابتدای راحتی است
دخترم! این بهترین ارثیه ی یک مادر است
مادر ما حضرت زهراست! باور کردنی است
مادری که از همه زن های این عالم ،سَر است
کودکی را زینبی باش...آخرش با فاطمه!
از همین حالا حجاب تو ،جهاد اکبر است
چادرت دارد زمین را آب و جارو میکند!
میهمانت آمد از راه. .. آسمان پشت در است!
#عارفه_دهقانی
#حجاب
عارفه دهقانی تیر ماه ۱۳۶۸ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی شاخۀ ادبیات حماسی از دانشگاه تهران است. او بهعنوان منتقد ادبی با ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی همکاری میکند و در عرصه ویراستاری و خطاطی نیز فعالیت دارد. «آخر شخص مفرد»، «آیینهکاری» و «زلف ضریح» دربردارندۀ اشعار او است.
#معرفی_شاعر #عارفه_دهقانی
طوفان بودیم، ساحلی رام شدیم
ما را خواندیّ و صاحبِ نام شدیم
چون زلف تو، آشفته و درهم بودیم
در سایه ی ابروانت آرام شدیم
در شادی و غم، صدایِ ما را داری
بی واسطه، ردِّ پای ما را داری
گفتیم که بی هوایت آواره شویم!
گفتی همه جا هوای ما را داری
غم های زمانه ام که بی حَد باشد،
یا آب و هوای دل من بد باشد،
در تَق تَقِ این قطار ، حَل خواهد شد
وقتی حرکت به سمتِ مشهد باشد!
تا عکسِ دلارای تو در قاب افتاد
در قلبِ ستاره ها تب و تاب افتاد
از مهرِ تو، چشمِ آسمان روشن شد
از شوق، دهانِ ابرها آب افتاد
#عارفه_دهقانی #شعر