قربان ولیئی سال ۱۳۴۹ در شهر صحنۀ کرمانشاه متولد شد. وی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت مدرس تهران است و در حال حاضر مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان را بر عهده دارد. جهانبینی عاشقانه و عارفانه ولیئی حس و حالی بدیع به اشعارش بخشیده است. او سابقۀ دریافت جایزۀ کتاب سال و کتاب فصل را دارد. «ترنم داودی سکوت»، «با دو چشم دچار یکتایی»، «زیارتنامۀ روح» و «جوان شدن جاودانگی» برخی از آثار او است.
#قربان_ولیئی #معرفی_شاعر
نمانده شور شکفتن برایِمان، باران!
کویر و باز کویر است هر کران، باران!
طنین چهچههٔ عاشقانه دیگر نیست
تو غیرتی کن و نَمنَم غزل بخوان، باران!
چه نالههای قشنگی دل حزینم داشت
به همنوایی آواز ناودان، باران!
شبی که سرزده میآمدی به گونهٔ من
چه شورها که نمیشد بهپا از آن! باران
ببین چگونه صدایم تَرکتَرک شده است
تو را چقدر بخوانم به صد دهان؟ باران
سراغی از دل تنگم بگیر، پوسیدم
بیا به خلوت من، آی مهربان! باران!
ببار، چشم زمینگیر من _یقین دارم_
نمیرسد به تو دیگر از آسمان، باران!
#قربان_ولیئی
نمانده شور شکفتن برایِمان، باران!
کویر و باز کویر است هر کران، باران!
طنین چهچههٔ عاشقانه دیگر نیست
تو غیرتی کن و نَمنَم غزل بخوان، باران!
چه نالههای قشنگی دل حزینم داشت
به همنوایی آواز ناودان، باران!
شبی که سرزده میآمدی به گونهٔ من
چه شورها که نمیشد بهپا از آن! باران
ببین چگونه صدایم تَرکتَرک شده است
تو را چقدر بخوانم به صد دهان؟ باران
سراغی از دل تنگم بگیر، پوسیدم
بیا به خلوت من، آی مهربان! باران!
ببار، چشم زمینگیر من _یقین دارم_
نمیرسد به تو دیگر از آسمان، باران!
#قربان_ولیئی