اصطلاحات نقدی و ادبی مقالات ادبیات فارسی
توارد در شعر چیست ؟!
توارد یا صنعت توارد یکی از صنایع بلاغی شعر فارسی به شمار می رود.
توارد در شعر این است که دو شاعر بدون اینکه از هم تأثیر پذیرفته باشند و از شعر هم اطلاع داشته باشند یک مصراع یا یک بیت شبیه هم بسرایند.
توارد را در لغت به معنای «رسیدن دو نفر با یکدیگر در یک جای و از یک سرچشمه آب گرفتن» آوردهاند، ولی در بلاغت ادب فارسی، از مباحث دانش بدیع به شمار میرود که دو شاعر بدون آگاهی از حال و سخن یکدیگر و بدون آن که شعر یکدیگر را دیده، خوانده یا شنیده باشند، مضمون واحدی را میسرایند.
این اتقاق نادر در ادبیات فارسی کم و بیش حادث شده است اما معمولا در حد شباهت در طرح یک مضمون باقی مانده است یعنی دو شاعر طرح شکل گیری مشترکی از یک مضمون دارند اما معمولا این مشابهت در همین حد باقی می ماند و هر کدام با ابزارها و عناصر و تصویر سازی های متفاوت طرح شان به مرحله شعر می رسانند.
البته اگر توارد هم در مضمون و هم در شکل باشد و دو بیت بسیار شبیه باشند این را باید تأثیرپذیری نامید و اگر از جنبه منفی نگاه کنیم نوعی سرقت ادبی است
مثال:
نظامی: هم قصه نانموده دانی هم نامه نانوشته خوانی
حافظ: که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
[box type=”note” align=”” class=”” width=””]علی رغم اینکه حافظ در بسیاری از موارد موفق تر از شاعران پیش تر خود عمل کرده و بیت درخشان تری نیز آفریده است اما نظامی این بیت را پیش تر سروده و باید گفت حافظ در زمان خلق این اثر به شعر نظامی توجه داشته است![/b
#محفل قند پارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کمتر از ۲ دقیقه برای شناخت یکی از مفاخر ایران، نظامی گنجوی!
۱۴تا ۲۰ اسفند هفته بزرگداشت نظامی گنجوی
#محفل ادبی قند پارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کمتر از ۲ دقیقه برای شناخت یکی از مفاخر ایران، نظامی گنجوی!
۱۴تا ۲۰ اسفند هفته بزرگداشت نظامی گنجوی
#محفل ادبی قند پارسی
۱۷ تیرماه روز بزرگداشت شعر وادب آیینی و نکوداشت محتشم کاشانی گرامی باد
#محفل ادبی قند پارسی
#محفل...
۲۰ مهر ماه ساعت ۱۵:۳۰
آرامگاه حافظ
و با حضور خواننده انقلابی محمد معتمدی
•فرهنگی قرارگاه حضرت احمدبن موسی (ع)
•سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری شیراز
•معاونت تعلیم و تربیت بسیج سپاه فجر
•کنگره سرداران و ۱۵ هزار شهید فارس
جهاد فرهنگی شیراز
💚 فرزندم!
با کسی دوست شو که #کتاب بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند.
دوستی که در سوگ " گُل ممدِ کلیدر " گریسته باشد و
در خیالش با " مارال "به خواب رفته باشد.
کسی که " همسایه های " " احمد محمود " را بخواهد که بخواند.
دوستی که " جای خالی سلوچ "
, "کافه پیانو " ، "عزاداران بَیَل" را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
" بامدادِ خمار " و " شوهر آهو خانم "،ِ " بوف کور " صادق هدایت، "شازده احتجابِ " گلشیری را بخواند و "سمفونی مردگانِ " معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که " تنگسیر "، صادق چوبک و " چشم هایش " بزرگ علوی و " در درازنای شبِ " میرصادقی و " سووشون " سیمین دانشور را نظاره کند.
مدیر مدرسه اش جلال آل احمد باشد و " داستان یک شهر " را از زبان احمد محمود شنیده و در " کافه نادری " رضا قیصریه به ملکوت بهرام صادقی برسد.
فرزندم!
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه، از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابانها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ خسرو همراه با لیلی و مجنون به جشن شیرین و فرهادِ نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ سهراب جوانمرگ گریسته و رستم شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ فردوسی بزرگ را بخواند:
سیه نرگسانت پر از شرم باد
رخانت همیشه پر آزرم باد
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون سماع کرده باشد.
فرزندم!
با جوانی دوست شو که فریاد " آی آدم های " نیما را شنیده و آیدا را در آیینه شاملو دیده باشد.
کسی که " آرش کمانگیرِ " سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با " مشیری " باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور شفیعی کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ سهراب سپهری رفته باشد تا با فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با " یاد ایام "،یادی از نوایِ شجریان کند و " ماهور شجریان " با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که "الهه نازِ " بنان و گلنار و زهره داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار شهناز و لطفی زخمه بر دلش بزند ، "بانگ نی" کسایی و موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار ذوالفنون و ساز یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست آن هم اگاهانه نه کور کورانه...
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم، صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با " صد سال تنهایی " مارکز پُر کند و با "بیگانه " آلبر کامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با آناکارنینا در اندیشه صلح با تولستوی باشد.
کسی که داستایوسکی و برادران کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را تقدیم سارتر کند.
فرزند عزیزم!
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت ، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست، محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای " دوزخیان روی زمین ".
فرزند عزیزم!
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که #بوی_کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.
بوی
خوشِ
کتاب...
#خواندن برای همدلی
#هفته کتاب و کتابخوانی
#محفل شعر قند پارسی