😂نقیضهای بر شعر استاد شهریار 😂
از علیرضا تیموری
پیرم و گاهی دلم، یاد جوانی میکند
آنقدر که او مرا گیج و روانی میکند
داستان و قصهها را دوست دارد این دلم
عکسی از افسانه را، او بایگانی میکند
گاه میخواند بنان و گاه تاج و گه حبیب
گاه آوازش مثال اصفهانی میکند
خویش را چون ناصرالدین شاه میپندارد او
تاج بر سر کرده و صاحبقرانی میکند
نور بالا میزند در پشت فرمان گاه گاه
چون که پلکش میپرد، چشمکپرانی میکند
گاه مثل کودکی با بادبادکها عجین
میپرد بالا و پایین، شادمانی میکند
تا ببیند خوب کیس تازه در بازار روز
یک نظر، از زیر آن تَهاستکانی میکند
این که پیدا کرده خندان هست، زین رو حرف از
پستههای کله قوچی، دامغانی میکند
تا یخ صحبت شود باز و رود در اصل حرف
صحبت از یک گربهای در شیروانی میکند
کرده تشبیهش به سیمین، زین سبب با اشتیاق
صحبتی از شعرهای بهبهانی میکند
میکند صحبت که بودم من جوانی خوبرو
صحبت از یک زندگیِ آرمانی میکند
آخرش او را به محضر برده با یک شاخه گل
یاد ایام جوانی، او جوانی میکند
#نقیضهبرشعرشهریار
#علیرضاتیموری