مادر شدی تا نام مادر جان بگیرد
در چشمهای عاشقش باران بگیرد
مادر شدی تا در پناه نام پاکت
بیحرمتی بر نام زن پایان بگیرد
تسبیح بار از دوشهای خسته برداشت
تا کار از کردار تو فرمان بگیرد
مادر شدی تا شیعه بیمادر نماند
تا عشق از دست تو قرص نان بگیرد
باشد شفیع ما شوی در روز محشر
باشد خدا بر عاشقان آسان بگیرد
مادر! دعای تو اثر دارد، دعا کن
تا انتظار سبز ما پایان بگیرد
#نغمه_مستشارنظامی
#فاطمیه
نغمه مستشارنظامی
نغمه مستشارنظامی ۱۲ اسفند ۱۳۵۹ در تهران متولد شد. وی سرودن را از کودکی آغاز کرد و آثارش در مجلات کودکان و روزنامهها منتشر شد. مستشارنظامی دانشجوی دکترای رشته محیط زیست است. وی سابقۀ دبیری و داوری جشنوارههای مختلفی را بر عهده داشته است. او دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور و عضو گروه مدیران سایت شاعران پارسی زبان است. وی در حوزه مطالعات شعر زنان در سطح بینالملل فعالیت میکند و دبیر انجمن ادبی ارغوان با رویکرد شعر زنان پارسی زبان میباشد. رهبر معظم انقلاب از برخی اشعار او بهصورت مکتوب تجلیل کردهاند. از آثار او میتوان به «از کیش تا کشمیر»، «سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی»، «قطره»، «هزار و چهارصد و بیست سال پس از تو»، «ارغوان» و «همه تو» اشاره کرد.
#معرفی_شاعر
#نغمه_مستشار_نظامی
«به یاد یاس کبود»🖤
آسمان شهر خون باریده از چشم فلک
در عزای دخت طه ،فاطمه نور ملک
آیه آیه ریخت کوثر در میان التهاب
تیره شد رخسار مه بانوی شهر آفتاب
بوی عطر یاس میپیچد به زیر آسمان
آینه در آینه مات رخش در کهکشان
برگ برگ غنچه پر پر می شد از باد خزان
شاخه شاخه یاس نیلی از جفای دشمنان
خیس خون شد چشمهای بی قرار مرتضی
تا که عطر فاطمه برچیده شد از آن فضا
مهر و سجاده زداغ پهلوی زهرا گریست
خشت خشت خانه از تنهایی مولا گریست
پر نمیگیرد از این پس کفتر نور و دعا
از زمین بی وفا تا عرش اعلای خدا
نیست گوشی محرم ناگفته های حیدری
جرعه جرعه ریخت از جام جهان بین کوثری
صفدر خیبر شکن پشتش شکست از بار غم
پیش چشمش شاخه زیبای طوبی گشته خم
رفت تنها تکیه گاه و یار و همتای علی
خوشه خوشه اشک شد یار و تسلای علی
آسمان تن پوش مشکی کرد از هجرش به تن
همدم مولا دگر با او نمی گوید سخن
غربتی بی انتها پیچیده در جان علی
آسمان ها می رود هستی و جانان علی
از غم نا مردمی ها کرده او قصد سفر
یک فرشته می برد او را به آغوش پدر
قصه پرواز گل بود از گلستان رسول
شوق دیدار پدر کرده است زهرای بتول
یک شب خاموش و تابوت و ملائک نوحه خوان
اشکها آرام و بیپروا ز داغش شد روان
لشکر غم بود و درد و طفلکانی بی صدا
یک مدینه دشمن و با بی وفایی آشنا
بدرقه کردند مادر را به روی دوش عشق
عرشیان زار و پریشانند دوشادوش عشق
خاک بی مقدار اما کلبه عطار شد
گوهری را در دلش جا داد و پر مقدارشد
بانوی آیینه ها آیینه دار کوثر است
بی نشان اما وجودش از همه دنیا سر است
ک.قالینی_نژاد_افروز
باسمه تعالی
📣 نتایج سوگواره استانی شعر فاطمی (کوثر آفرینش) شهرستان خرامه ، استان فارس
با سلام و تحیات
ضمن تسلیت ایام سوگواری حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و سپاس از حضور پرشور شاعران استان در این سوگواره ، هیئت داوران پس از بررسی قریب به ۳۰۰ اثر نتایج را به شرح زیر اعلام می دارد.
💠(مراسم شب شعر فاطمی کوثر آفرینش دوشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۸ با حضور منتخبین و علاقه مندان در باشگاه فرهنگیان خرامه(بولوار ورودی شهر ، نبش خیابان بنیاد شهید) برگزار گردیده و از منتخبین تقدیر بعمل خواهد آمد.)💠
مقام اول آقای روح اله قناعتیان ، جهرم
مقام دوم آقای محمدحسین فرهادی ، داراب
مقام سوم آقای دانیال بهادرانی ، جهرم
برگزیدگان🔽
آقای ایرج کشاورز ، خرامه
خانم زهره عامری ، شیراز
آقای حسن صبور ، خرامه
آقای سجاد حیدری قیری ، شیراز
خانم مژگان دستوری ، شیراز
خانم اعظم زارع ، نی ریز
آقای پدرام اکبری ، شیراز
آقای مجید صحرانورد ، داراب
آقای اسماعیل نوروزی ، داراب
آقای محمدمهدی آبپیما ، خرامه
آقای سید مهدی حسینی ، خرامه
آقای علی اکبر خار ستانی ، خرامه
خانم پروین جاویدنیا ، شیراز
آقای حسین کیوانی ، شیراز
لازم به ذکر است که آثار ارسالی همه شاعران از کیفیت بالایی برخوردار است و اختلاف امتیاز نفرات منتخب با سایرین بسیار اندک است.
در داوری آثار تلاش شد به پختگی اندیشه ، عنصر خیال ، زبان و عاطفه در اشعار توجه بیشتری شود.هرچند که خواه ناخواه سلیقه داوران در داوری آثار بی تاثیر نیست و هیئت داوران خود را از این موضوع مبرا نمی داند.
ضمن آرزوی سلامتی و سربلندی برای همه شاعران به ویژه شاعران آیینی ، توفیق روز افزون همه در خدمت به مکتب اهل بیت علیهم السلام را از خدای متعال خواستاریم.
بهزاد خارستانی ، محمد کشاورز ، مجتبی دهقانی
هیئت داوران سوگواره استانی شعر فاطمی کوثر آفرینش شهرستان خرامه
زخم کبود کبوتر
(نذر حضرت انسیة الحَوراء)
هلا به ریگِ روان تابِ راه باید کرد
هلا بَریدِ سفر بوی آه باید کرد
هلا بَرید ِسفر بوی آه خواهم کرد
هلا چراغِ شِکَن، چشمِ ماه خواهم کرد
هلا که محمل خود بیجهاز باید بست
دوالِ عزم به قصد حجاز باید بست
ز شورِ آه گدازِ نَفَس برانگیزید
بَریدِ قافله را بیجرس برانگیزید
هلا که سختِ سفر را به هور یا ماهور
هلا که همسفرانی ز هند یا لاهور
هلا ز پردگیان، گیسِ خود پریشیدن
به آب یخزده، گلبرگ را خریشیدن
به زنجموره تپش در زُحَل در افکندن
به گریه ساقِ شتر در وَحَل در افکندن
هلا هلاکِ امیرم، بَرید را گویید
که عنقریب بمیرم، بَرید را گویید
برید را که ز مغرب ستاره برگشته است
که از مصیبتِ یَثرب شراره برگشته است
هلا هلاکِ امیرم، بگو خبر چون است؟
بگو دروغ، بگو پیکِ راه مجنون است!
بگو که مرکز لیل و نهار آسودهست
بگو که غنچهی هجده بهار آسوده است
بگو که لیلهی اسرا، نه این زمان بوده ست
بگو که لالهی لولاک در امان بودهست
بگو امیر دلش غصه و غبار نداشت،
بگو که هودَجِ شبرفته، گل به بار نداشت!
بگو کسی به شب و ماه در تظلُّم نیست
امیر بر زَبَرِ چاه در تکلُّم نیست!
هلا هلاک امیرم، بگو خبر چون است؟
بگو دروغ، بگو پیکِ راه مجنون است
بگو! که پشت فلک را شکست پیغامت
نِطاقِ طاقت ما را گُسست پیغامت
بگو که بُقعهی باغِ بقیع، معمور است
بگو که لال زبانم.... بگو بلا دوراست
بگو که صورتِ قبرِ بقیع باطل بود
بگو که ماه بَریّا به بدر کامل بود
بگو که ماتم مرگ جوان نبود آنجا
بقیع را نفسی سوگخوان نبود آنجا
نه! از تمام تو جز چشمِ تَر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوشخبر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوش خبر؟ محال است این
لبِ گزیده، بشارت؟ عجب خیال است این!
کمر گُسسته، پریشان، عِصابه آشفتهست
دلت شکسته، زبان هم، خطابه آشفتهست
نگاه فرجهی زخمی که سخت خوشنمک است،
نَفَسشماره، گریبان، قبالهی فَدَک است!
دو چشم کاسه پر خون، سبویِ اشکت، خشک
حِمایلت یَلهِ بر زین، گلویِ مشکت خشک!
نه! از تمام تو جز چشم تَر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوشخبر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوش خبر؟ محال است این
لبِ گزیده، بشارت؟ عجب خیال است این!
کبوتری که پیامی ز خون تَر آوردی
پیامِ زخمِ کبودِ کبوتر آوردی
مرا گواه دل است این که مُرغوا داری
مگو مرا که خبر از که، از کجا داری؟
دَرای ِ قافله در بادها رِثا خواندهست
زمین به گوش من از داغِ مرتضی خواندهست
شِکَن شِکَن، تنِ تبدار خاک موییده است
ز خاک نام خوشی چون گیاه روییده است!
غلامرضا کافی
محفل شعر قند پارسی
اداره کل کتابخانههای عمومی فارس برگزار می کند آیین رو نمایی از کتاب های: مجموعه شعر «عشق را اقامه
با سلام و احترام ،،،به اطلاع دوستان عزیز می رسانم،،متاسفانه ،« استاد هوشنگ شاهنده» ساعتی پیش دچار حادثه ای شده اند و به ناچار برنامه تجلیل و نیز رونمایی از آثار استاد ، برگزار نمی شود و به زمان دیگری موکول خواهد شد.«ضمنا حال عمومی استاد شاهنده مناسب است و جای نگرانی نخواهد بود.
پدرام اکبری_محفل ادبی طنز بی شوخی »
لینک دانلود فیلم هفتمین شب شعر فاطمی شهرستان داراب
آذرماه ۱۴۰۲
https://www.aparat.com/v/WNBVK
با شعر خوانی شاعران اهلبیت
#حاج احد دهبزرگی
#دکتر غلامرضا کافی
#دکتر سیده اعظم حسینی
#پدرام اکبری
#سید احمد علوی
#حاج ایوب پرندآور
#حاج روح الله قناعتیان
#محمد حسین فرهادی
#مجید صحرانورد
#احمد خوانسالار
و....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتی اگر روضه های زیادی درباره فاطمیه و حضرت زهرا سلام الله علیها گوش داده باشید؛ باز هم جنس این چند دقیقه برایتان متفاوت خواهد بود.
روضه خوب، فقط به تن صدا و شعر و ملودی نیست، اگر اخلاص و ایمان پشت حرفی که زده میشود باشد، نتیجه اش میشود همین. یک نظامی با ته لهجه کرمانی، حرفهایی میزند که سوز و گدازش را در خیلی از روضه ها پیدا نمیکنید...
@Sabeti ✅
"سنایی و ثنای فاطمه (س) "
در شعر فارسی سدههای چهارم و پنجم، اغلب از حضرت زهرا(س) در خلال مدایح علوی و ستایش حسنین(بر آنان درود باد) یاد شده است.
مقام همسری علی(ع) و جایگاه مادری سبطین(ع) و افتخار دختری پیمبر(ص)، مهمترین اوصافی است که دربارهی آن حضرت در اشعار نمود یافته است.
در دیوان سنایی، حکیم چندبار به آن حضرت با القاب زهرا و خیرالنساء اشاره کرده است:
سراسر جمله عالم پر زنانند
زنی چون فاطمه خیرالنسا کو؟
(دیوان، ص ۵۷۱)
حکیم، پس از ناصرخسرو، دومین شاعری است که در شعری زهدی، به داستان فدک تلمیح کرده است. (همان، ص ۴۰۵)
در فخرینامه (حدیقه) هم بارها به آن حضرت اشاره شده؛ ابیاتی که بیش از همه توصیفگر پیوند زهرا(س) و علی(ع) است(ر.ک. حدیقه، صفحههای ۲۴۵و ۲۵۵و ۲۵۶و ۲۵۸ و ۲۶۱):
در خیبر بکند شوی بتول
در دین را بدو سپرد رسول
(همان، ص ۲۵۱)
سنایی در بخشهایی از این منظومه، فاطمه را سوگوار حسنین(ع) معرفی میکند. (همان، صفحههای ۲۶۱ و ۲۶۲ و ۲۶۴ و ۲۷۰). همچنین او را مونس علی(ع) وصف کرده است:
صاحب صدر سدرهی ازلی است
مونس فاطمه، جمال علی است
(همان، ص ۳۴۸)
پ.ن: تصویر نسخهی حدیقه، کتابخانهی بغدادلی، مورخ ۵۵۲ هجری: ابیات پایانی بخش ستایش علی(ع) و آغاز مدح حسنین(ع).
#شعر_شیعی
#سنایی
https://eitaa.com/mmparvizan
عشق یعنی دل سپردن در الست
از می وصل الهی مست مست
عشق یعنی ذکر ناموس خدا
یا علی گفتن به زیر دست و پا
عشق یعنی جلوه ی صبر خدا
شرم ایوب نبی از مرتضی
عشق یعنی صبر در هنگام خشم
عشق یعنی جای سیلی روی چشم
عشق یعنی انقلاب فاطمه
عشق یعنی عشق ناب فاطمه
عشق یعنی صحبت بی واهمه
حیدرِ در بند، پیش فاطمه
آن که خود مرد دلیر جنگ بود
دستگیرِ فرقه ای صد رنگ بود
عشق یعنی عاشقی در تار و پود
گردش دستاس با دست کبود
عشق یعنی گریه های حیدری
دختری دنبال نعش مادری
عشق یعنی قلب چون آیینه ای
جای میخ در به روی سینه ای
عشق یعنی انتظار منتظر
سینه ای مجروح از مسمار در
عشق یعنی طاعت جان آفرین
رد خون سینه بر روی زمین
🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت جانگداز حضرت فاطمه زهرا (س)، بر فرزند و منتقم ایشان، حضرت مهدی (عج) و همه شیعیان آن حضرت تسلیت باد.
اللهم عجل لولیک الفرج
#شعر #فاطمیه #حضرت_زهرا
محفل شعر قند پارسی
قادر طهماسبی متخلص به «فرید» سال ۱۳۳۱ در میانه متولد شد. وی سرودن را از دورۀ دبیرستان آغاز کرد و تحصیلات خود را در رشتۀ روانشناسی ادامه داد. بیشتر فعالیتهای ادبی وی در زمینۀ دفاع مقدس، ادبیات پایداری و انقلاب متمرکز است. از او در همایشهای مختلف تجلیل به عمل آمده است که از آن میان میتوان به تجلیل از او در جشنوارۀ بینالمللی شعر فجر اشاره کرد. طهماسبی سرایندۀ غزل معروف «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود» و دارای نشان درجه یک هنری است. از آثار او میتوان به «عشق بیغروب»، «تلاوت» و «روزی به رنگ خون» اشاره کرد.
#معرفی_شاعر
#قادر_طهماسبی
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی ای گل شب بوی بینشانی من؟
غزل برای تو سر میبُرم، عزیزترین!
اگر شبانه بیایی به میهمانی من
چنین که بوی تنت در رواقها جاری است
چگونه گل نکند بغضِ جمکرانی من؟
عجب حکایت تلخی است نا امیدشدن
شما کجا و من و چادر شبانی من؟
در این تغزّل کوچک، سرودمت ای خوب
خدا کند که بخندی به ناتوانی من
به پایبوسِ تو، آیینه دستچین کردم
کجایی ای گل شب بوی بینشانی من؟
#سعید_بیابانکی
#امام_زمان_ع
مولانا محمد بن خواجه زینالدین علی بن جمالالدین شیرازی ملقب به جمالالدین و متخلص به عرفی از مشاهیر و شعرای شیراز در قرن دهم هجری است. وی درسال ۹۶۳ هجری قمری متولد شد. در زادگاهش به تحصیل علم و دانش پرداخته و به قدر توان در موسیقی و خط نسخ مهارت بدست آورد. از جوانی به سرودن شعر تمایل داشت، دیری نپایید که در شیراز شهرت یافت و به محافل ادبی آن شهر راه پیدا کرد. در اوان جوانی از راه دریا به هندوستان مهاجرت کرد و با فیضی دکنی برخورد کرد و مصاحبت وی را اختیار نمود و سپس توسط وی با حکیم مسیحالدین ابوالفتح گیلانی آشنا شد و در قصیدهای مدح او را گفت. ابوالفتح گیلانی نیز او را به عبدالرحیم خانخانان، سهپسالار ادبپرور جلالالدین اکبرشاه، معرفی کرد و از آنجا در سلک مداحان ویژهٔ اکبرشاه در لاهور درآمد. عرفی همچنان در لاهور به سر برد تا درسال ۹۹۹ هجری قمری در سن سی و شش سالگی درگذشت. پس از چندی پیکرش را به نجف منتقل کردند. شهرت او در قصیدهسازی و از سخنسرایان بنام سبک هندی است. عرفی در قالبهای دیگر شعر نیز طبعآزمایی کرده اما مهارت او در قصیده دیگر سرودههای وی را تحتالشعاع قرار داده است. «کلیات» اشعار عرفی مشتمل بر چهارده هزار بیت شامل قصیده و رباعی و مثنوی و قطعه است. جمالالدین دو مثنوی به نامهای «مجمع الابکار» و «فرهاد و شیرین» و رسالهای به نثر دربارهٔ تصوف به نام «نفسیه» نیز نگاشته است.
#معرفی_شاعر
#عرفی_شیرازی
رفته بودم گاز پینک را پر کنم. یک نفر که کارش این بود؛ که کپسول گاز بزرگ میآورد و این کپسولها را تبدیل میکرد به پیک نیک و از این راه نون میخورد، اهالی محل صداش می زدند "کپسولی"
یعنی کسی که پیک نیک پر می کنه.
او را از قبل می شناختم؛ زن و بچش و عیالش گذاشته بودندش و رفته بودند و الان نشسته بود با یکی حرف میزد. ومن کناری ایستادم و لاجرم می شنیدم:
رفیقش بهش گفت: که " پاپریم " را دیشب گربه خوردش. منظورش کبوتر پاپری بود.
کپسولی گفت: مگه دیشب نگفتی " کت سوز"؟
( منظورش کبوتری که کتفش سبز است)،را گربه خوردش؟ رفیقش گفت: چرا.!. کت سوز را پریشب گربه خورد.
کپسولی گفت: فلانی کبوتر بازی خیلی ماجرا داره. خیلی دنگ و فنگ داره. دیگه این کار تو نیست. الان مثلا ۶۵ سالته یه آدم جوان میخواد که بدوه دنبال کبوترا.
تو نکردی نکردی نکردی؛ الان واقعا برای چی کبوتر بازی می کنی؟.
بعد رفیقش سری جنبوند و گفت:
تنهائیه دیگه. تنهائی .....!!!!!! .....
دیگه نه سوالی پرسیده شد. نه دیگه جوابی داده شد، دیگه توضیح لازم نبود.
سکوت و سکوت!.
موقعی برمی گشتم چشمهایم نمناک بود.
...........................................
نوشته ای از سر دلتنگی
کبری بهپور
مستی نه از پیاله، نه از خُم شروع شد
از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر« خیره» شد که تبسم شروع شد
خورشید ذره بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آهِ من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم... شروع شد
#فاضل_نظری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراخوان سومین جشنواره ملی شعر فاطمی
در سایهسار طوبی
موضوع:
▪️حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعليها
(اولویت موضوعی حضرت مادر)
■ بخش ویژه؛
نامگذاری نیریز به عنوان(شهر فاطمی)
آخرین مهلت ارسال آثار
30/آذر/1402
روش ارسال آثار
از طریق وبسایت رسمی جشنواره به آدرس؛
www.toobaneyriz.ir
و یا از طریق پیام رسان ایتا و یا واتساپ به شماره؛
+98 901 1188 901
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher