دیگر ویژگیهای نوخسروانی
دو ویژگی دیگر این قالب، در کنار آنچه گفته شد، نوخسروانی را به یکی از مناسبترین قالبهای شعری برای ادبیات معاصر تبدیل میکنند. یکی از این دو ویژگی کوتاهی این قالب است که میتواند برای مخاطب امروز دلپذیر باشد، مخاطبی که در زندگی پرهیاهو فرصتی اندک برای ادبیات دارد و باید در نخستین برخورد با تعلیق و ضربهای فکری مواجه شود. این تعلیق هم با توجه به بنای این قالب بر اساس تصویر انتزاعی، از مختصات ذاتی نوخسروانی ست.
ویژگی دیگر، خروج از هنجار است که میتواند مطلوب طبع مخاطب تنوع طلب باشد. نوخسروانی با آن که از قالبهای شعر کلاسیک به حساب میآید، اما در عمل قالبیست در میانه شعر نیمایی، کلاسیک و سپید. این تعادل خوشایند از وجوه امتیاز نوخسروانی ست.
چهار نمونه نوخسروانی (علیرضا رجبعلی زاده کاشانی)
۱ :
همقدم با من درین زندان پاییزی
“حسرت “و" تنهایی" و “غم" ماجرا گفتند
لیک غیر از ماجرایِ خویش نشنفتند
۲ :
از شکارِ بی صدای روز خود، خسته
گوشهای از کوه مغرب میشود پنهان
آفتاب – این عنکبوت سرخ – آهسته …
۳ :
تا نگیرد از حریم چشم ماهی، خواب
تن به آبِ برکه خواهد زد
بیصدا، " مهتاب "!
۴ :
تیرِ برقِ دِهست از امشب
ساقهی سروِ بیثمر در باغ
میوهی چار فصل اوست: " چراغ "!
, کانال آرایه های ادبی
صبح یعنی پرواز!
قد کشیدن در باد
چه کسی می گوید؛
پشت این ثانیهها،
تاریک است؟
گام اگر برداریم..!
روشنی نزدیک است.
#سهراب_سپهری
نوخسروانی در ادبیات معاصر
در ادبیات معاصر ، نوخسروانی با این نام و شناسنامه از مهدی اخوان ثالث آغاز شد. از شعرها و مطالعات او، و البته پیشتر با مقاله ای از شفیعی کدکنی. آثار اخوان ثالث، مانند: "دوزخ اما سرد"، «بدعت ها و بدایع نیما یوشیج» و نیز "تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم" نقطه آغازین زندگی این قالب شعری در ادبیات معاصر ماست. تا پیش از نیمه دهه ۸۰ خورشیدی، و در سال ۱۳۸۳ یارتا یاران نیز کتابی با نام "خسروانی" نشر می کند که در آن سعی در بازآفرینی خسروانی ـ درست همان طور که در دوران باستان سروده می شده ـ دارد؛ اما مسیر او آشکارا با مسیر کوشش اخوان ثالث متفاوت است. از اواخر دهه ۸۰ خورشیدی، نسلی نو از شاعران جوان، به طور جدی به سرودن نوخسروانی روی می آورند و به شکل ویژه و مستقل در این کتابها تنها به قالب نوخسروانی میپردازند.
در هر یک از کتابها شاعران پیشرو و جوان معاصر کوشیده اند تا با تکیه بر دانش ادبی و ذوق هنری خود، بر تجربه تاریخی خسروانی/ نوخسروانی و آنچه اخوان ثالث به ادبیات فارسی افزوده است، چیزی بیفزایند. آنچه حاصل تلاش همه طیف شاعران نوخسروانی سرا در ایجاد یک جریان ادبی در دهه ۹۰ خورشیدی است، در کتابی به نام "نوخسروانی سرایی" گرد آمده است که این کتاب را نیز در سال ۱۳۹۵ انتشارات ماه باران از علی عباس نژاد به چاپ رسانده است. در این کتاب، ضمن بررسی ملاحظات تاریخی، فولکلور و تجربههای پراکنده، شعرهای شاعران نوخسروانی سرا و ویژگی های این قالب بررسی شده است.
دلایل فراموشی
این که خسروانی در قرون اولیّهی شعر فارسی پس از اسلام به فراموشی سپرده شد، دو علت داشت: نخست این که با اقبال حاکمان و جامعهی فرهنگی به مدح و داستان پردازی، و در نتیجه روی آوردن شاعران به قالبهایی مثل مثنوی و قصیده، عرصه بر قالبهای شعری کوتاه به نسبت گذشته تنگ شد. دیگر این که در همین مجال اندک هم، وجود قالبهای رباعی و دوبیتی که از الگوی تعداد مصراع زوج پیروی میکنند و نیاز ادبیات به ساماندهی قوانین شعری در آن دوران خصوصاً پس از تغییرات در ساختار وزن شعر و تکامل قافیه، جایی برای یک قالب متفاوت باقی نگذاشت.
بنابراین کسی سعی در تطبیق خسروانی با قوانین عروض جدید نکرد و این قالب از سیر تکامل موسیقی، اندیشه، مضمون و… بازماند و به فراموشی سپرده شد.
زدودن زنگار تاریخی
نوخسروانی که گونهی امروزی این قالب کهن شعر فارسی است، با اخوان ثالث شروع شد. او بر اساس آنچه که از خسروانی های کهن به ما رسیده است، کمتر از ده نوخسروانی سرود. عادت ذهنی شاعران و منتقدان به قالبهایی با تعداد مصراعهای زوج و وجود قالبهایی مثل رباعی و دوبیتی مانع از آن شد که نگاه جدّی آنها متوجّه این گونهی شعری شود. به این ترتیب بعد از آن که اخوان غبار نسیان تاریخی را از خسروانی زدود، دوباره به فراموشی سپرده شد. هرچند اگر منصفانه نگاه کنیم نوخسروانی های اخوان دریچهی تازه ای هم بر شعر معاصر فارسی نگشود.
قسمت آخر
آرایه های ادبی
طنز انتخاباتی
به سبک دیباچه گلستان سعدی
منت خدای را عز وجل که ۳۵ نوع کاندید را برسر ما آوارکرد ومردم را سرگردان وگرفتار،هر کسی که نام می نویسد ،بدنبال میز است و ریاست ،واسیر و مشغول سیاست!
هر کاندیدایی این روزها کاروبارش وعده دادن واهی ست ،وجلوه گری و خودنمایی ، وکمی تا قسمتی مشکل زدایی ،
بنده همان به که زبین همه
یک نفرش را بکند انتخاب
ورنه اگر بیشتر از این بوَد
کار خراب است خراب ِخراب!!
آنانکه زودتر انصراف دهند ،خدمتگزار مردم اند و آنانکه بی جهت بمانند ولجاجت کنند ،روباه بی دُم اند ،پس صائب تر اینکه یک نفر بماند و دیگران در شیپور خیانت ونفاق نَدَمند ،
ای عزیزی که انصراف دادی
بخدا تا همیشه دلشادی
«ای که پنجاه رفت ودر خوابی»
«شاید این پنج روزه دریابی»
منصرف شو که کار می گذرد
عاقبت روزگار می گذرد
#حسین کیوانی
# درست انتخاب کنیم!
انجمن فرهنگی هنری ادبــــــی فرهیختگان شیـراز به مدیریت استاد یوسف نگهبان و خواهران الیــکـایی برگزار می نماید:
مراسم رونمایی از
دیوان حــــــــافظ
تصحیح قدیمی ترین نسخه حافظ کتابت ۸۰۱ هــ . ق
به تصحیح استاد شهــــــــــرام بهمنی
با اجرای:
استاد محمد حسین بحرالعلومی
سخنران:
دکتر محمدرضا خالصی
زمان: ســــه شنبه
۸ اسفندماه ۱۴۰۲
ساعت: ۱۶ تا ۱۸
مکان: شیراز-چهاراه حافظیه، مرکز اسناد و کتابخانه ملی، سالن سرای سخن
حضور ارزشمند شما سروران را گرامی میداریم
@khabarnameshaeranshiz
عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
مرحوم ابوالقاسم عبداللَّه فرد (۱۲۹۳ – ۳ آبان ۱۳۷۲) متخلص به حالت، شاعر، مترجم و طنزپرداز ایرانی بود. وی، شاعر سرود «پاینده بادا ایران»، اولین سرود ملی ایران بعد از انقلاب، (با آهنگ محمد بیگلریپور) است. ابوالقاسم حالت، شاعر، مترجم و طنزپرداز توانای معاصر در سال ۱۲۹۳ در تهران به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود.ابوالقاسم حالت در جوانی به فراگیری زبان عربی، پرداخت و از سال ۱۳۱۴ هجری شمسی به شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکرهنویسی همت گماشت. دیوان حالت که مشتمل بر قطعات ادبی، مثنویها، قصاید، غزلیات و رباعیات است، خود نمایانگر عمق دانش ادبی این محقق است.
وی از سال ۱۳۱۷ همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهای خود را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعار خروس لاری، شوخ، فاضل ماب و ابوالعینک به چاپ میرساند. علاقه به مسائل دینی سبب شد از سال ۱۳۲۳ هر هفته چند رباعی جدی که ترجمهای از کلمات قصار علی بن ابیطالب بود در مجله «آئین اسلام» چاپ کند. حالت در ترانهسرایی نیز دستی توانا داشت و عموماً این ترانهها در قالب فکاهی، انتقادی علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. حالت در آن سالها با نشریات امید، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملکالشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان ایران دعوت نمود.
در بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ حالت، از طرف انجمن ادبی ایران، شعر نخستین سرودملی بعد از انقلاب را تدوین کرد.
#معرفی_شاعر #ابوالقاسم_حالت
✅ قصیده ای در مدح حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف🍃🌺
✍ سروده مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف
✍ زنده یاد استاد علی ابوالحسنی (منذر)، مورخ و پژوهشگر فقید معاصر که چندین جلد کتاب در مورد علامه شیخ فضل الله(ره) به رشته تحریر درآورده است، در کتاب «خانه بر دامنه آتشفشان، شهادتنامه شیخ فضلالله نوری»، قصیده ای از ایشان را در مدح حضرت ولی عصر(عج) آورده است. گفتنی است، شیخ شهید در این قصیده ی خواندنی، بیت معروف سعدی (ما از تو به غیر تو نداریم تمنا | حلوا به کسی ده که محبت نچشیده) را نیز تضمین کرده است. با هم می خوانیم🔰
ای آنکه کسی سرو، چو قد تو ندیده/چون لعل لبت غنچه ز گلزار نچیده
چون نرگس مستت به همه گلشن عالم/نه دیده چنین دیده و نه گوش شنیده
ای مظهر خوبان همه «خوب» اند تو «خوبی»/نوری است جمالت که ز انوار چکیده
خضر ار لب لعل تو نمی کرد تمنا/تا حشر به سرچشمه حیوان نرسیده
«نشناخته» گفتند گروهی که خدایی! /پس «مرد شناسای» تو را چیست عقیده؟!
واقف نشد از سرّ تو ای مخزن اسرار/جز عارف چل ساله که در خرقه خزیده
ذات تو معماست به بویش نبرد پی/آنکس که یکی جرعه زجامت نچشیده
دانم به یقین گر به رخت پرده نبودی/کس یوسف کنعان به کلافی نخریده!
می کرد تجلی اگر این یوسف ثانی/دلباختگان، دل عوض دست، بریده!
در مردمک دیده و از دیده نهانی/پیدا و نهان! غیر خداوند که دیده؟!
جز دیدن روی تو ندارد غرضی چرخ/زین گردش روز و شب با قد خمیده
دانی ز چه در پای گل سرخ بود خار؟/از بس که به گلزار، به شوق تو دویده
پرسیده ای از خار چرا نوک تو سرخ است؟/از بس که به پای گل بیچاره خلیده
از هجر تو، در ساحت گلزار، عزادار/بلبل به نواخوانی و گل جامه دریده
دل فاخته سان بهر تو با نغمۀ کوکو/هر لحظه از این شاخ به آن شاخ پریده
از چیست که بلبل شده دلباخته گل؟/زین رو که یکی روز، گلی دست تو دیده
زان روز که من باخته ام نرد محبت/دانسته ام آخر به کجا کار کشیده
دهری است زند زلف تو اندر دل ما نیش/افسون نکند چارۀ این مار گزیده
پنهان ز عدویی، زمحبان ز چه ای دور؟/جانها به لب از هجر تو ای ماه رسیده
عید است جهانی همه در وصل گل و مل/جز من که ز «هجر» ت دلم از عیش کپیده
آیا شود آن دم که کنی تازه روانم؟/زان باد صباحی که ز کوی تو وزیده
آیا شود آن روز که بینیم بیکبار
آن یار؟!/گذشتیم ز مرّات عدیده!
زین رو شده آهوی ختا شهرۀ آفاق/کاندر حرم قدس تو یک لحظه چریده
شد چشم سپید از پی دیدار تو، تا کی؟/از دامن وصل تو بود دست بریده؟
تا چند به هجران تو باشیم گرفتار/رحمی بکن ای آهوی از دشت رمیده
صد شکر نمردیم و رسیدیم به شعبان/کاین ماه دگر باره به ما روح دمیده
گو تهنیت عید بدان نور مجسم/کامروز خدا بر همه ی خلق گزیده
«ممتاز[۱]» به شب روز، دعاگو و ثناجو/هست از نظر لطف تو این طرفه قصیده
جز شربت لطف تو نداریم تمنا/
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده
🔸قابل ذکر است که مجموعه اشعار باقیمانده از مرجع شهید، در قالب یک پی دی اف تحت عنوان "نورالاشعار علامه نوری" نشر یافته است.
🔸[۱] مرجع شهید، به غیر از "نوری" به "ممتاز" نیز تخلص داشته اند.
17.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این بود دهخدایی که بايد بشناسيم!
🔹۷ اسفند سالروز درگذشت ادیب و سیاستمدار، علی اکبر دهخدا
🟪 یک نکته از هزاران
تعریف مختصر سهگانی، شعر سهمصراعی یا سهسطری است که بر پایهی زمینه و ضربه استوار باشد. بنابراین هر شعر سهمصراعی یا سهسطری که شرح مبهمات بخواهد، سهگانی نیست، زیرا ابهام، با زمینه و ضربه در تعارض است.
سهگانی، شعری است که خود، شرح خویش است و اصول هفتگانهی سهگانی، این نکته را مورد تایید قرار میدهند.
با این حال، تحلیل فنی سهگانی در صورتی که جذب شاعر امروزی را از پی داشته باشد، میتواند به آموزش سهگانی یاری برساند و این تحلیل، باید به ترتیب اهمیت، در زمینههای زیر پیش برود:
۱. موسیقی (بررسی وزن و قافیهی سهگانی کلاسیک و نیمایی یا تقطیع درست سطرهای سهگانی سپید).
۲. قالب (بررسی مقتضیات قالبی سهگانی، مانند تکهستهای بودن در ژانر شعر کوتاه و رعایت زمینه و ضربه و توجه به فرمها و اصول آن).
۳. زبان (بررسی عوامل فصاحت یا مخل فصاحت در سهگانی).
۴. آرایهها و صور خیال (بررسی شگردهای به کار رفته در سهگانی، از قبیل ایهام و پارادوکس و...).
۵. عاطفه (بررسی برد عاطفی سهگانی یا کاستی آن).
۶. تفکر (بررسی صحت و سقم اندیشهی به کار رفته در سهگانی).
۷. سبک (بررسی مشخصات منحصر به شاعر در سهگانی).
بکوشیم در روند تحلیل سهگانی، تکامل آن را ببینیم و از پسرفت بپرهیزیم.
#علیرضا_فولادی
"ای مرغ سحر: به یاد دهخدا"
یکی از شاخصترین آثار مربوط به ادبیات عصر مشروطه، شعر مشهور "یاد آر ز شمع مرده یادآر " است که علامه دهخدا (ف ۱۳۳۴) آن را در سوگ دوست انقلابیاش، میرزا جهانگیرخان شیرازی، در سال ۱۲۸۸ سروده است.
لغتشناسی و غلبهی جایگاه نثر دهخدا در طنز و روزنامهنگاری سببشده؛ در تاریخ تحولات شعر معاصر، کمتر به او توجه شود؛ حال آنکه شعر "یاد آر" از منظر منطق شاعرانه یکی از متمایزترین شعرهای پیش از نیماست و میتوان آن را از برخی زوایا، سرآغاز تحول در شعر فارسی دانست.
فارغ از قافیهبندی در شعر و همچنین ترکیب قالبهای مسمط و ترجیعبند که پیش از دهخدا نیز رواج داشته، اهمیت این شعر بیش از همه در نوع نمادگرایی آن است.
شعر با خطاب "مرغ سحر" آغاز میشود؛ نمادی که مشابه آن را همزمان یا پس از دهخدا در اشعار بسیاری از شاعران اجتماعیسرا میبینیم. توجه به پرندگان نمادین در این شعر، تکامل خود را در سرودههایی چون: قفنوس و مرغ آمین نیما مییابد؛ همانگونه که نماد "شب" نیز؛ آنگونه که در این شعر کاربرد یافته، پس از این دوره در جایگاه یکی از اصلیترین نمادهای سمبولیسم اجتماعی رواج مییابد.
اما اهمیت این شعر در کاربرد نمادهای منفرد نیست؛ بلکه تمایز آن در بدنهی درختوارهی نمادهای در هم تنیده است که نمادگرایی این شعر را با دیگر آثار پیشین نمادگرای فارسی متمایز میکند.
اگر این شعر را با اصول اشعار نمادگرای سدهی ۱۹ فرانسه و شاعرانی چون: بودلر و ورلن و دیگران، تطبیق دهیم (ر.ک. سمبولیسم، چالز چدویک، نشر مرکز)، چند ویژگی مشابه را در شعر دهخدا با آنان میبینیم:
۱_ استفاده از نمادهای متصل و پیکرهوار بهطوری که در اینشعر، مجموع نمادها مبیّن تقابل یکجامعه یا عصر مثبت و یکعصر منفیاست. نمادها به تنهایی کارکرد اصلی خود را نشان نمیدهند؛ بلکه این کلیت نمادهاست که مخاطب را به سمت دریافتی نهایی پیش میبرد. این ویژگی را در بسیاری از سرودههای سیاسی دهههای سی و چهل نیز میتوان دید.
۲_ استفاده از نمادهای تازه و کلمات و تصاویری که پیش از این در سنت ادبیات با این تلقی نمادین استفاده نشده است.
۳_ القای مبهم و غیر مستقیم معنا، بهجای امکان رمزگشایی قاطع از نمادها؛ بهگونهای که همچنان در خوانش و تفسیر این شعر، ابهام و اختلاف نظر و تفاوت دریافت وجود دارد.
۴_ استفاده از سطر پایانی برای گرهگشایی، ویژگیای که در تکرار "یادآر" در تمام بندها دیده میشود.
علاوه بر این موارد، این شعر از چند منظر دیگر هم متمایز با اشعار نمادگرای سنتی است:
۵_ پیوستگی مصرعها از منظر معنایی و حرکت ساختمان شعر از بیتمحوری به بندمحوری.
۷_ تفاوت نوع نگاه شاعر به ارتباط بینامتنی و استفاده از داستانها و روایتهای قرآنی_ تاریخی، در مقایسه با تلمیحات کهن.
۸_ حرکت بین منطق تصویرگرایی شاعران رمانتیک و نمادگرا.
"یادآر"
ای مرغ سحر چو این شب تار،
بگذاشت ز سر سیاهکاری؛
وز نفحهی روحبخش اسحار،
رفت از سر خفتگان خماری؛
بگشود گره ز زلف زرتار،
محبوبهی نیلگون عماری؛
یزدان به جمال شد نمودار
واهریمن زشتخو حصاری؛
یادآر ز شمع مرده یادآر!
ای مونس یوسف اندرین بند!
تعبیر عیان چو شد تورا خواب؛
دل پر ز شعف لب از شکرخند،
محسود عدو، بهکام اصحاب؛
رفتی برِ یار و خویش و پیوند،
آزادتر از نسیم و مهتاب،
زآن کاو همهشام با تو یکچند
در آرزوی وصال احباب؛
اختر به سحر شمرده یادآر!
چون باغ شود دوباره خرّم،
ای بلبل مستمند مسکین!
وز سنبل و سوری و سپرغم،
آفاق نگارخانهی چین؛
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم،
تو داده ز کف زمام تمکین؛
زآن نوگل پیشرس که در غم،
ناداده به نار شوق تسکین،
از سردی دی فسرده یادآر!
ای همره تیه پور عمران!
بگذشت چو این سنین معدود؛
وآن شاهد نغز بزم عرفان،
بنمود چو وعد خویش مشهود؛
وز مذبح زر چو شد به کیوان،
هر صبح شمیم عنبر و عود؛
زآن کاو به گناه قوم نادان،
در حسرت روی ارض موعود؛
بر بادیه جان سپرده یادآر!
چون گشت ز نو زمانه آباد،
ای کودک دورهی طلایی!
وز طاعت بندگان خود شاد،
بگرفت خدا ز سر خدایی؛
نه رسم ارم نه اسم شدّاد
گل بست دهان ژاژخایی
زآن کس که ز نوک تیغ جلّاد
ماخوذ به جرم حقستایی
تسنیم وصال خورده یادآر!
#شعر_مشروطه
#نقد
#سمبولیسم_اجتماعی
#دهخدا
https://eitaa.com/mmparvizan