eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
270 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
از من پذیرا باش شعری اتفاقی را از بین انبوه قوافی یک اقاقی را شاه خراسان! پای عشق و عاشقی بگذار این بیت های درهم هندی_عراقی را بعد از تو آهوها پی صیاد می گردند دنیا ندیده ست اینچنین سبک و سیاقی را مستانگی ها را چگونه شرح باید داد وقتی گرفتند از زبان شعر, ساقی را زاینده رودم در سرشتم ردّی از دریاست تا کی بگریم سرنوشتی باتلاقی را آقا! به من فرصت ندادند این کبوترها در نامه بنویسم تمام اشتیاقی را... دیگر مرا تاب سرودن بیش از اینها نیست لطفا شما بنویس از این لحظه باقی را...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا حسن(ع) اول کریم عالم بالاست مجتبی دُرِّ یتیم حضرت زهراست مجتبی در موج موج عاطفه اش بخشش است و جود آب است، از عشیره ی دریاست مجتبی هم رخت جنگ دیده به خود، هم ردای صلح حقا که پور ارشد مولاست مجتبی چشم زلال و صورت روحانی و لطیف در هیبت امام چه زیباست مجتبی بعد از علی، عدالت بی قید و شرط دین دوم غریب سیره ی طاهاست مجتبی از یار خویش زهر جفا خورده و دریغ در خانه ی خودش تک و تنهاست مجتبی مُردم، دوباره زنده شدم با دم حسن دیدم به چشم خویش مسیحاست مجتبی شاعر گرفت روزی از انبان خاتمان الله اکبر از کرم شاه حاتمان تَرک هدایت است به انگشتر حسن برق کرامت است به انگشتر حسن صلح است گرچه مشی طریقش به مصلحت خون شهادت است به انگشتر حسن هر چند در کنار نبی نیست پیکرش کنز امامت است به انگشتر حسن غیر از شکوه و عصمت و حلم و بصیرتش صدها علامت است به انگشتر حسن چون شعرهای محتشم از فرط حسن فن سِرِّ فخامت است به انگشتر حسن اول نبی ست، بعد علی، بعد از آن حسن نور ولایت است به انگشتر حسن هنگام جنگ قاطع و هنگام صلح نرم نقش شهامت است به انگشتر حسن بستیم بر کمر قلم آبدیده را خواندیم نوحه ی گل در خون تپیده را خاک بقیع، کشور اشک و کبوتر است خاک بقیع، صدر شفیعان محشر است خاک بقیع سایه ندارد، چنان نسیم خاک بقیع روح عبادات مادر است هر چند آب نیست به خُشکای پیکرش خاک بقیع،پنجره ای رو به کوثر است خاک بقیع منزل آباد اولیاست هرچند بی ضریح و نشان است و بی در است از عطر ناب حُسن حَسن، سرور کریم خاک بقیع، چون گل نرگس معطر است خورشید می شویم به یک ذکر یا حسن مولای با کرامت ما ذرّه پرور است گفتیم از حسین و گرفتیم از حسن اوراد یا حسین و حسن، ذکر اکبر است هر چند از زمین و زمان دشنه خورده ایم آب از دهان ساقی لب تشنه خورده ایم روزی که تیغ مکر، برون از نیام بود شمشیر در نیام فشردن قیام بود آن سان که با یزید، تساهل روا نبود پیکار با معاویه بی شک حرام بود بعد از رشادت جمل و نهروان، سکوت ای جان فدای آنکه امام تمام بود سبط نبی، دلاور صفّین، شاه حُسن مظلوم همچو کشته ی قدر صیام بود جانم فدای آن گل بی خار و مشکبوی آن گل که عطر حیدری اش در کلام بود جانم فدای غربت جانی که جان او جان علی و فاطمه بود و امام بود ای قاسم تو کشته ی میدان نینوا آن کس که بر تو ظلم نکرده کدام بود؟ با وزن آتشین و غم آلود محتشم آتش زدیم بر نفس صفحه و قلم از زهر کینه سوخت جگر... یا ابالحسن اصحاب را کنید خبر... یا ابالحسن عالم تهی شد از کرم و سجده و دعا گویی گرفت شمس و قمر... یا ابالحسن شاعر نشست و خاک به سر ریخت، موی کند خم کرد زیر اشک کمر... یا ابالحسن شیطان درون قالب سستی حلول کرد از رحم جَعده نیست اثر... یا ابالحسن جان جرعه جرعه از جگرش تا لبش رسید آماده شد بساط سفر... یاابالحسن باغ ستاره سوخت و افلاک تیره شد از شاخ چرخ ریخت ثمر... یا ابالحسن آب حیات از سر بام مدینه ریخت مولا به ناله گفت پدر... یا ابالحسن ((سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است)) ((باز این چه شورش است که در خلق عالم است)) سجاد حیدری قیری
شعر و دکلمه لیلا فکور
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به امام مهربانی ها امام رضا ع تا در خیالم می‌رسی با ذکر یاهوها گل می‌کند احساسم از اعجاز شب بوها آیینه‌هایت را مجسم می‌کنم هر بار پیش نگاهم در سرابی از فراسو ها این جاده‌ها این جاده‌ها این جاده‌ها ای وای دورند و نایی نیست در پاها و زانوها تو دور هستی غیر ممکن نیستی، اما من خسته‌ام از جست‌وجوها، از تکاپوها در زردی رگ‌های سبزم، خون سرخی نیست دست از سر من بر نمی‌دارند، زالوها شیراز را پر می‌کشم هر روز دنبالت در فصل کوچ سارها، گنجشک‌ها، قوها کی می‌رسد عطر بهار چشمهایت، باز در انعکاس نغمه سبز پرستوها بی‌شک مرا هم می‌نویسی در غزل‌هایت همراه خیل زائرانت در هیاهوها تا دست‌هایم را بگیری و برقصانند نیلوفرانه بر ضریحت دست و بازوها «لیلا فکور»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دکتر جلیل تجلیل (۱۳۱۳-۱۴۰۳) استاد ممتاز ادبیات دانشگاه تهران، رییس کتابخانه مرکزی، چهره ماندگار و از سلسله‌ی بزرگان ادب فارسی خرقه خاکی وانهاد و در روز وفات ختم رسولان به سرای باقی شتافت. خدایش رحمت کند
"زنده‌یاد دکتر جلیل تجلیل" عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی می‌گویند برخی نام‌ها از آسمان‌ نازل‌می‌شوند. برخی از عادات و علاقه‌های اشخاص را هم به حالاتِ اجرامِ سماوی در لحظه‌ی بریده‌شدنِ بندِ نافشان یا خُلقیّات بُرنده‌ی بندِ ناف (مازندرانی‌اش "ناف‌زن") نسبت‌می‌دهند! شاید همه‌‌ی این‌ها خرافه باشد اما درباره‌ی ادبیّتِ نامِ زنده‌یاد دکتر "جلیل تجلیل" چه بایدگفت؟ اگر هیچ‌کدام از این‌ها نبوده، حتماً پدر یا مادرشان (شاید هم والدین) به سجع و جناس تعلق خاطری ویژه داشتند و ازهمین‌رو نامِ فرزندشان را متناسب‌با نامِ حروفِ فامیلی (تجلیل)، "جلیل" نهادند! باید در نامِ دیگر اعضای خانواده‌شان جستجویی کرد و به نتیجه رسید. گمان‌می‌کنم والدینِ استاد سیروسِ شمیسا که می‌دانیم از اهالیِ علم و ادب بودند نیز در برگزیدنِ نامِ فرزندشان همین خوش‌سلیقگی را به‌خرج‌دادند. حتی زمانی با خود اندیشیدم نکند زنده‌یاد دکتر تجلیل زمانی به ثبتِ احوال مراجعه‌کرده و نامِ خود را به "جلیل" تغییرداده‌‌‌ بوده‌باشند! یادشان گرامی که جانی رقصان و طبعی مسّجع داشتند و در حفظ، ترویج و تدریسِ بلاغتِ کهن به چندین نسل، سهمی‌داشتند؛ گرچه مطالبِ آثارشان کهنه و روشِ تدریس‌شان نیز یک‌سره قدمایی بوده‌است. دکتر احمدرضا بهرام‌پور عمران
امام رضا علیه السلام.... 🌷🌸🌷💐⚡️🌟💚✨🌷🍃🌸🌟✨ ای شهنشاهی که هم آرام جان هم مهربانی هم صفای قلب مشتاق تمام زائرانی هم عزیز و هم شریف و هم رئوف و هم شکیبا قوّت قلبی و عشق فوج فوج عاشقانی ای امام معرفت ها،ای همه اخلاص و تقوا ای که نور پر فروغ جلوه های آسمانی داخل صحن و سرایت جنّت الماوای عالم در حضور حق تعالی شافع درماندگانی شد ز چشمم اشک جاری،آه از مظلومی تو یک جهان در وادی تو گرم شور و نوحه خوانی بسته ام دل تا همیشه بر نگاهت ای رضا جان کاش بنمایم همیشه در حضورت پاسبانی آمدم تا در جوار محجرت آرام گیرم خوشدل از نوش نگاهت با حضوری جاودانی ذره ای از خاک پاکت توتیای چشم من شد چشم من شد پر فروغ و جان من در شادمانی جعفر زارع خوشدل آئینی ۶۵۰ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند، مسیحای حسین است حسن بی حسن سوی حسینش بروی باخته‌ای جان من! صاحب امضای حسین است حسن این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست؟ برترین اسم‌ به لب‌های حسین است حسن هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است تا ابد پرچم بالای حسین است حسن بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن باب حاجات گداهای حسین است حسن همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد در بلا هم شده، هم‌پای حسین است حسن بعد او خنده ندیدند به لب‌های حسین آی مردم! غم عظمای حسین است حسن ✍ 📝