eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
266 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فراخوان چهارمین جشنواره بین‌المللی شعر در سایه سار طوبی موضوع زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اولویت موضوعی ام ابیها مهلت ارسال آثار: ۹ آذر ۱۴۰۳ روش ارسال آثار از طریق وبسایت رسمی جشنواره به آدرس www.toobaneyriz.ir (⚠️توجه بفرمایید ممکن است با فیلتر شکن روشن کار نکند خواهشمند است برای بهبود عملکرد فیلتر شکن خود را خاموش بفرمایید ) یا از طریق پیام رسان ایتا و واتساپ به شماره ۹۸۹۰۱۱۱۸۸۹۰۱ ارسال کنند. زمان و مکان برگزاری شهر فاطمی نی ریز هفته دوم دی ماه جاری نکات قابل توجه الف. ارسال شعر برای اولویت موضوعی حایز امتیاز افزوده در داوری خواهد بود. ب. بخش ویژه به شهرستان نی ریز به عنوان شهر فاطمی اختصاص دارد و شایسته است شاعران عزیز به نحوی هنری و فاخر این موضوع را در قالب شعر بیان کنند. ج. از دریافت آثار به صورت پیوست عکس یا تایپ شده به صورت جدول جدا معذوریم و این آثار به مرحله گزینش راه نخواهد یافت. د. شاعران و نغمه سرایان بایستی برداشتهای معرفتی خویش را از موضوع اعلام شده در قالب شعر بیان کنند. و. شاعران فاطمی محدودیتی از لحاظ فرم و قالبهای ادبی نخواهند داشت و هر نفر می تواند حداکثر ۳ اثر ارسال نماید. ه. ذکر مشخصات کامل شامل نام - نشانی - شماره تماس سن تحصیلات و شغل به همراه اثر الزامی است . ی. دبیر خانه در استفاده از آثار به نام صاحب اثر در قالبهای مختلف ادبی و هنری آزاد است.
نقد کتاب پرونده گزینش با حضور استاد صحرایی و نویسنده کتاب جناب آقای دریاب یکشنبه ۶ آبان ساعت ۴عصر کتابخانه شهید دستغیب خیابان طالقانی @asemane3
ششمین رویداد فرهنگی ادبی کوچه باغ جریان شناسی شعر فارس - شهرستان داراب کارشناس و مجری: دکتر غلامرضا کافی سخنران: ابوالحسن صادقیان شاعران مدعو: احمد خوانسالار، بابک اسفندیاری 🕓زمان: سه شنبه 8 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ 🏛️مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – سالن غزل تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس مؤسسه فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا‌‌‌ قرارگاه شهید آوینی -باغ -کل-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-فارس -شناسی-شعر-فارس خبرنامه شاعران 🔻 https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
🌹چهارم آبان سالگرد حمله تروریستی در حرم شاهچراغ شیراز ♦️ساعت ۱۷:۴۵ چهارم آبان سال ۱۴۰۱ سه نفر از عناصر تکفیری مسلح وارد صحن حرم شاهچراغ شیراز شده و به سمت زائران تیراندازی کردند. که چند نفر از زائران به شهادت رسیده و در همان لحظه ۲ نفر از تروریست‌ها دستگیر شدند. ♦️در این حادثه ۱۳ نفر شهید و ۲۴ نفر زخمی شدند. یک زن و ۲ کودک هم در بین قربانیان بودند. روحشان شاد و یادشان گرامی” یاد شان کنیم با ذکر یک صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم 🇮🇷
...باران... شب است وباز باران غم تو شبِ آیینه بندان غم تو تو شاهی وچراغ آسمانی شده شیراز مهمان غم تو -کیوانی سالروز حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) چهارم آبان سرخ
فراخوان چهارمین جشنواره بین‌المللی شعر در سایه سار طوبی موضوع زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اولویت موضوعی ام ابیها مهلت ارسال آثار: ۹ آذر ۱۴۰۳ روش ارسال آثار از طریق وبسایت رسمی جشنواره به آدرس www.toobaneyriz.ir یا از طریق پیام رسان ایتا و واتساپ به شماره ۹۸۹۰۱۱۱۸۸۹۰۱ ارسال کنند. زمان و مکان برگزاری شهر فاطمی نی ریز هفته دوم دی ماه سال جاری نکات قابل توجه الف. ارسال شعر برای اولویت موضوعی حایز امتیاز افزوده در داوری خواهد بود. ب. بخش ویژه به شهرستان نی ریز به عنوان شهر فاطمی اختصاص دارد و شایسته است شاعران عزیز به نحوی هنری و فاخر این موضوع را در قالب شعر بیان کنند. ج. از دریافت آثار به صورت پیوست عکس یا تایپ شده به صورت جدول جدا معذوریم و این آثار به مرحله گزینش راه نخواهد یافت. د. شاعران و نغمه سرایان بایستی برداشتهای معرفتی خویش را از موضوع اعلام شده در قالب شعر بیان کنند. و. شاعران فاطمی محدودیتی از لحاظ فرم و قالبهای ادبی نخواهند داشت و هر نفر می تواند حداکثر ۳ اثر ارسال نماید. ه. ذکر مشخصات کامل شامل نام - نشانی - شماره تماس سن تحصیلات و شغل به همراه اثر الزامی است . ی. دبیر خانه در استفاده از آثار به نام صاحب اثر در قالبهای مختلف ادبی و هنری آزاد است.
نامه اي بدون نقطه در زمان قاجار! یکی از شاهکارهای ادبی زبان پارسى  .. نوشته اي که مي خوانيد نامه اي است که "مرحوم ميرزا محمد الويري" به "مرحوم احمدخان امير حسيني سيف الممالک" فرمانده فوج قاهر خلج نوشته که شروع تا پايان نامه از حروف بي نقطه الفبا انتخاب و در نوع خود از شاهکارهاي ادب زبان پارسي به شمار مي آيد.   انگيزه نامه و موضوع آن کمي در آمد و کثرت عائله و تنگي معيشت بوده است. اين نامه در زمان ناصرالدين شاه بوده. متن نامه : سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه اي در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. در هر علم معلم و در هر اصل موسسم .در کلک عماد دومم در عالم، در علم و حکم مسلم کل امم سر سلسله اهل کمالم اما کو طالع کامکار و کو مرد کرم؟ دلمرده آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علي الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مکرر داد کمال دادم و در هر مورد مدح معرکه ها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور … لا اله الا الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهاي همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک، کره و عسل، سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الي کلم کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کاالمعدوم. اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر کار اعلي که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، درد ها دوا، وامها ادا و کامها روا گردد . . . 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ششم آبانماه زادروز «ایرج میرزا» ملقب به "جلال الممالک" و "فخر الشعرا" شاعر طنز پرداز                "روحش شاد و یادش گرامی"
‍ ‍ ‍ ‍ ۶ آبان زادروز ایرج میرزا (زاده ۶ آبان ۱۲۵۳ تبریز -- درگذشته ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ تهران) شاعر او از نوادگان فتحعلی‌شاه قاجار بود که پدر و پدربزرگش هردو شاعر بودند و او طبع شعری‌اش را از آنها به ارث برده بود. وی فارسی، عربی و فرانسوی را در تبریز نزد عارف اصفهانی و نصراله بهار شیروانی آموخت. در سال ۱۳۰۳ سمت بازرس کل امور مالیه خراسان را رها کرد و به‌تهران آمد. اقامت او در خراسان که پنج سال به‌طول انجامید، بارزترین دوران کوشش ادبی وی بود. او نمی‌توانست نسبت به جنبشهای آزادیخواهی که در همه جای کشور پدید آمده بود، بی‌اعتنا باشد و در اشعاری که در این زمان سرود. سادگی و صمیمیت، عمق اندیشه و لحن افشا و اعتراض به‌طور کاملا آشکار به چشم می‌خورد و در این سالهاست که او را به‌عنوان یک شاعر بزرگ ملی می‌شناسند. وی در هنگام ورود به تهران با استقبال گرم و پرشور ادبا و شعرا و مردم عادی که اندیشه‌های خود را در شعر او دیده بودند روبرو شد وی شاعری را شغل و حرفه خود قرار نداد و جز به حکم تفنن و فرمان طبع، شعر نمی‌سرود، حتی در ابتدا از لقب فخر الشعرایی که امیرنظام به او داده بود استفاده نکرد. او تا اواسط عمر کمتر شعر گفته و اشعار او منحصر به‌همان قصاید و اشعاری بود که جنبه تفنن و شوخی دوستانه داشت. در تابستان  ۱۲۹۹  اندکی پس از قیام خراسان، ابوالقاسم  عارف، سفری  به آنجا کرد و مهمان کلنل محمدتقی‌خان پسیان شد. ایرج که دل خوشی از عارف نداشت، مثنوی عارفانه را سرود و هنگامی که این نوشته به‌تهران رسید و چاپ شد، ولوله‌ای در شهر به راه انداخت. دوستان عارف سخت برآشفتند  و به وی بد گفتند و او را هجو کردند. مثنوی عارفانه مشتمل بر پانصد و پانزده بیت است و در آن ایرج از عارف گله میکند و نیشهای بسیار تندی میزند ولی این مثنوی قسمتهای بسیار زیبایی در مورد زن، حجاب، مالکان ستمکار و بیچارگی دهقانان در خود دارد که اوضاع و احوال ناگوار مردم و کشور در آن روزگار را روایت می‌کند. آرامگاه وی در گورستان ظهیر‌الدوله تهران است.
نسیم مهربانی از پروانه نجاتی به اسکندر بگو تاریخ در زندان نمی‌ماند زمین هم در مدار بسته‌ی طغیان نمی‌ماند به اسکندر بگو آینده از آنِ ضعیفان است کمند بردگی، بر گردن انسان نمی‌ماند... بساط ظلم، روزی از جهان برچیده خواهد شد در آفاقش، اثر از خانه‌ی شیطان نمی‌ماند... برای عشق ورزیدن، زمین آماده خواهد شد دل افسرده‌ای، در این غریبستان نمی‌ماند نسیم مهربانی، قلّه‌ها را فتح خواهد کرد و اوضاع زمین، این گونه بی‌سامان نمی‌ماند... همراه آهوان، گزیده‌ی شعر معاصر زنان ایران، سعید بیابانکی، ص ۷۶.
کار، پول و پارتی😂😂😂 از رضا رفیع ... بعد عمری درس خواندن بی‌شمار دائماً سگ‌دو زدم دنبال کار قحطی کار است توی مملکت تخم آن را خورده گویی سوسمار پول و پارتی گر که باشد، غم مدار یا که بابایت رئیسی مایه‌دار گر که از ما بهتران باشی به راست یا که آقازاده‌ای را یار غار، بار تو بسته‌ است در ظرف سه سوت رانت، این سان معجزه آرد به بار من ولی با این که دارم دکترا هی مسافر می‌کشم لیل و نهار... درحلقه‌ی رندان، مجموعه شعر طنز، انتشارات سوره‌ مهر، ص ۱۵۴ و ۱۵۵.
‍ زبان فارسی در بیمِ موج دو جریان متضاد در کار بوده است: یکی چپ‌رَویِ نا‌اصل، و دیگر کهنه‌گرایی؛ در مورد نخست بر اثر تفکّری که «هر چه هست نباید باشد» به جوانانِ خسته از وضع موجود چنین القاء شد که اگر نوشته‌ای غلط یا بی‌فعل باشد، بهتر از نوشته‌ی صاف و راست است، و در شعر نیز افقی نوشتن نشانه‌ی ارتجاع و کهنگی است و عمودی نوشتن، نشانه‌ی نواندیشی. به این حساب کار به جایی کشید که بدنویسی، ابهام و گِرِه‌دار بودن، هنر شناخته شود. در مقابل در تدریسِ ادب فارسی در مدارس و حتّی دانشگاه‌ها، کهنه‌گرایی پای فشرد، در کتاب‌های درسی به انتخاب‌های نامناسب پرداخته شد، به لغت معنی کردن و احیاناً ذكرِ صنایعِ شعری اکتفا گردید، در حالی که این پوسته‌ی ظاهر است. از آنجا که شعر سنّتی مربوط به چند صد سال پیش است و با جوانِ امروز پیوستگیِ زمانی ندارد، این‌گونه برخورد خواه ناخواه فاصله به میان می‌آورد و موجب بی‌اعتنایی به آن می‌گردد که خود توهینی است به آثار بزرگ ادب فارسی. فاصله‌ای که در این پنجاه ساله میان جوانان و ادبِ اصیلِ فارسی افتاده، شاید در دنیا کم‌نظیر باشد، کم‌نظیر از آن جهت که ایران واجدِ یکی از غنی‌ترین سرمایه‌های ادبیِ جهان است و همه‌ی اندیشه‌های او و زیر و بمِ تاریخی و اجتماعیِ او در آن خلاصه شده است، و چون جوان ایرانی که باید کشور خود را بشناسد، از آن بیگانه بماند، به معنای آن می‌شود که از شناختِ "منِ تاریخیِ" خویش محروم مانده و گذشته از آن استعدادِ هنر شناختی را در خود معوّق گذارده، و سلیقه‌اش را به بی‌راهه کشانده، و این غبنِ بزرگی است. روی‌بُردِ گروهی از جوانان به ادبیاتِ روزنامه _که اکثراً صفحه‌ی ادبی دارند_ از این جهت است. ادبیاتِ کلاس را «ادبِ رسمی» می‌خوانند و تصوّر می‌کنند که رو به عقب می‌برد، و ادبِ روزنامه را «پیشرو»، زیرا صرف‌نظر از محتوا، همان ترکیبِ ظاهرِ آن حاکی از درخواستِ دگرگونی است. بنابراین سال‌هاست که به ادبِ کلاس به صورت شیئی موزه‌ای نگاه می‌شود. در دانشگاه حتّی دانشجویانِ رشته‌ی ادبیات به آنچه می‌خوانند دلبستگی نشان نمی‌دهند و از سر سیری با آن روبرو می‌گردند، و چه بسا که در بـرابـر دانشجویانِ رشته‌های دیگر احساسِ کمبود بکنند! همین احساس در معلّمانِ فارسی نیز هست که خود را متولّیِ بازارِ بی‌رونق می‌بینند، در حالی که علوم و رشته‌های متجدّد برای خود بروبیـا دارند، کلاس‌های ادبی بی‌روح است و کم‌کششیِ دانش‌آموز و دانشجو، معلّم را کِدِر می‌کند: این سخن شیر است در پستانِ جان بی‌کَشَنده خوش نمی‌گردد روان مستمع چون تشنه و جوینده شد واعظ اَر مُرده بود گوینده شد.                               «مولوی»                   دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن @araha
تمام شهر در سوز و گداز است عزای لاله‌های شهر راز است نوشته در حرم، با خط خونین؛ درِ باغ شهادت باز، «باز» است