eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
364 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
602 ویدیو
115 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
که می‌آید به سر وقت دل ما جز پریشانی؟ که می‌پرسد بغیر از سیل، راه منزل ما را؟
می‌برند اهل جهان دست به دستش چون گل هر که خُلق خوش و پیشانی بازی دارد
پردهٔ صبح امید است شب نومیدی دل سودازده امّید وصالی دارد
گوش تا گوش زمین پُر ز گرانباران است هیچ‌کس نیست که باری ز دلی بردارد
جان چه می دانست از دنیا چها خواهد کشید!؟ خاکبازی‌های طفلان را تماشا کرده بود...
‌هر جا نبوَد شرم، به تاراج رود حُسن ویران شود آن باغ که بی‌ در شده باشد
ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی چون فاصله ی بیت بُود فاصله ی ما
گشته است در میانه روی عمر ما تمام ما از پل صراط، همین جا گذشته ایم...
طوطی از خاموشیِ آیینه می‌آید به حرف مُهر خاموشی به لب زن تا به دل گویا شوی
طوطی از خاموشیِ آیینه می‌آید به حرف مُهر خاموشی به لب زن تا به دل گویا شوی
فغان که کوهکنِ ساده دل نمی داند که راه در دل خوبان به زور نتوان یافت
پاس گفتار نگهبان حیات ابد است شمع از تیززبانی است که سر می‌بازد