بـه بالِ زخمیِ مـن جرأتِ تکان بدهید
به این پرنده ی پَر بسته آسمان بدهید
اگرچه فرصتِ پروازِ من تمام شده ست
بـرای بـال گشودن کمی زمـان بدهید
هـوا خفه ست قفس را غبـار پوشانده
نَفَس ندارم و این دفعـه را امان بدهید
صـدای دردِ مـرا هیـچ کس نمی شنود
زبان نخواستم امّا بـه من دهان بدهید
به من که خسته و سردر گُم و بلاتکلیف
به من که گُم شده ام راه را نشان بدهید
به جای من کـه لبالب پُر است از تقدیر
کـمی شمـا بنشینید و امتحـان بدهید
#مینـا_عبـاسی
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می زدیم
این که تنهاییم، تاوان خجالت های ماست
#حسیندهلوی
🍁🍂
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانب خوارزم وزان است
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است
گویی به مثل پیرهن رنگ رزان است
دهقان به تعجب سر انگشت گزان است
کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار
دهقان به سحرگاهان کز خانه بیاید
نه هیچ بیارامد و نه هیچ بپاید
نزدیک رز آید در رز را بگشاید
تا دختر رز را چه به کارست و چه شاید
یک دختر دوشیزه بدو رخ ننماید
الا همه آبستن و الا همه بیمار
دهقان چو درآید و فراوان نگردشان
تیغی بکشد تیز و گلو باز بردشان
وانگه به تبنگوی کش اندر سپردشان
ورزانکه نگنجند بدو درفشردشان
بر پشت نهدشان و سوی خانه بردشان
وز پشت فرو گیرد و برهم نهد انبار
آنگه به یکی چرخشت اندر فکندشان
بر پشت لگد بیست هزاران بزندشان
رگها ببردشان ستخوانها شکندشان
پشت و سر و پهلوی به هم درشکندشان
از بند شبانروزی بیرون نهلدشان
تا خون برود از تنشان پاک به یکبار
آنگاه بیارد رگشان و ستخوانشان
جایی فکند دور و نگردد نگرانشان
خونشان همه بردارد و بردارد جانشان
وندر فکند باز به زندان گرانشان
سه ماه شمرده نبرد نام و نشانشان
داند که بدان خون نبود مرد گرفتار
یک روز سبک خیزد شاد و خوش و خندان
پیش آید و بردارد مهر از در زندان
چون در نگرد باز به زندانی و زندان
صد شمع و چراغ اوفتدش بر لب و دندان
گل بیند چندان و سمن بیند چندان
چندانکه به گلزار ندیده است و سمن زار
#منوچهری_دامغانی
#شعر
🔹سهراب سپهری با همۀ کمتوجهی محافل روشنفکری و بعضی منتقدان مشهور به او در زمان زندگیاش، اکنون در میان فارسیزبانان، شاعری نامآشنا و محبوب به شمار میآید. حتی همین سادگی زبان اشعار او باعث شده تا برخی افراد جرئت یابند و گمان کنند که آنان نیز میتوانند اشعاری مانند سهراب بگویند. به همین دلیل، دستبهقلم شدند، اما مشخص است که سرودههای سپهری «سهل ممتنع» هستند؛ اشعاری که ظاهر ساده و قابلفهمی دارند و درعینحال، سرودن بهشیوۀ چنین شاعرانی بسیار سخت است. گاهی نیز اشعاری ساده در فضای مجازی منتشر میشود که بهدلیل همین سادگی، برخی گمان میکنند متعلق به سپهری هستند.
🔹شعر سهراب، مردمی است. یکی از نشانههای مردمیبودن اشعار سهراب، کاربرد بندهایی از آنها است که به صورت مَثَل بین مردم رواج یافته و این توفیق کمی برای یک شاعر نیست. رواج اشعار سپهری در میان مردم میتواند به دو دلیل باشد: اول آنکه اشعار او ذاتاً مردمگراست. او گرچه شاعری گوشهگیر و درونگرا بود؛ اما اشعارش زبانی ساده دارند و مخاطب بهرارحتی با آنها انس میگیرد. همچنین او اصطلاحات و ساختارهای عامیانه را در اشعار خود بهکار برده است که نشان از مردمگرایی شعرش دارد. دلیل دیگری که موجب فراگیری بندهای شعر او شده است، توجه شاعر به سرچشمههای خالص فطرت انسانی، ترویج صلح و دوستی، نزدیکی به طبیعت و درکل محتوای مردمی اشعار اوست که باعث پیوند مردم با خود میشود.
🔹در این فرسته، چند شعر مشهور از سهراب سپهری را برگزیدهایم که به محاورات روزمرۀ مردم راه یافته و در موقعیتهای متناسب استفاده میشوند.
💠 برگزاری اختتامیه بخش آفرینش های ادبی «سوگواره ملی ادبی هنری شاهچراغ(ع)»/ اعلام فهرست اسامی برگزیدگان
امروز پنج شنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، مراسم اختتامیه بخش آفرینش های ادبی، «سوگواره ملی ادبی هنری شاهچراغ(ع)»، با حضور سید مصطفی موسوی مسئول بسیج هنرمندان استان فارس و دکتر غلامرضا کافی، عضو هیئت داوران و پدرام اکبری دبیر اجرایی بخش آفرینش های ادبی سوگواره در سالن شهید آیت الله دستغیب حرم مطهر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل آستان مقدس، فهرست اسامی برگزیدگان بخش آفرینش های ادبی شامل سه حوزه با موضوعات شعر، داستان، دلنوشته و خاطره به شرح زیر است:
نفرات برتر بخش شعر(جوایز نفرات اول تا سوم، به ترتیب: ۵۰، ۴۰ و ۳۰ میلیون ریال به همراه تندیس سوگواره)؛
اول: محسن کاویانی از قم
دوم: کبری حسینی از قم
سوم: علی گلی حسین آبادی از قم
شایسته تقدیر: علی سلیمیان از زرین شهر اصفهان (۱۰ میلیون ریال)
نفرات برتر بخش داستان(جوایز نفرات اول تا سوم، به ترتیب: ۵۰، ۴۰ و ۳۰ میلیون ریال به همراه تندیس سوگواره)؛
اول: نسیم اسدپور از تهران
دوم: اکرم گلپایگانی از تهران
سوم: پوریا اسکندر زاده از تهران
شایسته تقدیر: زهرا کلهر نیا از قم (۱۰ میلیون ریال)
نفرات برتر بخش دلنوشته(جوایز نفرات اول تا سوم، به ترتیب: ۴۰، ۳۰ و ۲۰ میلیون ریال به همراه تندیس سوگواره)؛
اول: زهرا قاسمی از شیراز
دوم: ندا مظفری از اراک
سوم: ریحانه نجم الدینی از استهبان
پنج نفر برگزیده ای که در حمله تروریستی دوم حرم مطهر شاهچراغ(ع)، اثر ارسال کردند(جوایز هر نفر ۵ میلیون ریال)؛
۱: محمد حسین عظیمی، بخش خاطره و دلنوشته
۲: ایوب پرندآور، بخش شعر
۳: جعفر زارع خوشدل، بخش های دلنوشته و شعر
۴: فریبا کریمی، بخش داستان
۵: صدیقه قاسمی، بخش دلنوشته
شایان ذکر است داوران بخش آفرینش های ادبی، در حوزه شعر؛ دکتر علی رضا قزوه، دکتر غلامرضا کافی، دکتر اعظم حسینی، و در حوزه داستان و دلنوشته؛ استاد مخدومی، استاد اکبر صحرایی و استاد محمودی نورآبادی بودند.
«سوگواره ملی ادبی هنری شاهچراغ(ع)» در دو محور بزرگداشت شهدا و جانبازان حمله تروریستی سبوعانه ۴ آبان ۱۴۰۱ به حرم مطهر و محکومیت هتک حرمت سومین حرم اهل بیت علیهم السلام، در ۴ بخش آفرینش های ادبی(شامل شعر، داستان، دلنوشته و خاطره)، هنرهای تصویری و انیمیشن(شامل نماهنگ، مستند کوتاه، موشن گرافی و پوستر موشن) صدا، موسیقی و سرود(شامل تک آهنگ، سرود، نمایش رادیویی، برنامه رادیویی(پادکست))، گرافیک(شامل پوستر، تایپوگرافی، اینفوگرافی) و نقاشی(شامل نقاشی کلاسیک و دیجیتال) برگزار گردید. تاریخ مراسم اختتامیه و فهرست برگزیدگان سایر بخش ها، متعاقبا اعلام خواهد شد.
دبیرخانه مرکزی سوگواره در حرم مطهر و مسئولیت اجرایی و داوری بخش آفرینش های ادبی با سازمان بسیج هنرمندان فارس، بخش هنرهای تصویری و انیمیشن با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، بخش گرافیک و نقاشی با حوزه هنری انقلاب اسلامی فارس و بخش صدا، موسیقی و سرود با صدا و سیمای مرکز فارس می باشد.
گزارش تصویری:
shahecheragh.ir/galleryview.aspx?id=153943
خبر:
shahecheragh.ir/info.aspx?type=n&id=221737
@SHAHECHERAGH
Homayoun Shajarian - Az Man Chera Ranjidei.mp3
4.93M
همایون شجریان
از من چرا رنجیده ای❤️🩹
#جدید
"حافظ و سلسلهی تداعیها"
از مهمترین ویژگیهای جاودانگی و مقبولیت حافظ، چنانکه اغلب حافظپژوهان گفتهاند و نوشتهاند؛ چندمعنایی و تاویلپذیری اشعار و بسامد ایهام و ابهام هنری و امکان تداعی معانی گوناگون در ابیات اوست.
کمتر شعری از او را میتوان سراغ گرفت که عاری از این ویژگیها باشد. یکی از کهنترین روایتهای موجود از شعر حافظ، دو غزل از اوست که در جُنگ مطبّب* (مورخ ۷۶۳) یعنی در حدود ۳۵ سالگی او نوشته شده است.
در این مجموعه، غزل حافظ با مطلع زیر ثبت شده است؛ نکتهای که نشان میدهد گزینشگران شعر حافظ از زمان حیات او، به این ویژگی اشعارش توجه خواسته یا ناخواسته داشتهاند؛ البته این ویژگی، مولفهی غزل سدهی هشتم است که در شعر خواجه تشخص ویژهای یافته:
دوش در حلقهی ما قصهی گیسوی تو بود
تا دل شب سخنِ سلسلهی موی تو بود
آنچه در همین تکبیت دیده میشود؛ مجموعهای از امکانات تفسیر و تداعی معنی است که بیش از همه حول کلمهی "سلسله" شکل گرفته است. در ادبیات کهن فارسی از قرن ۴، تلقی از سلسله در معنای زنجیر بیش از دیگر معانی نمود دارد و تشبیه زلف به زنجیر، در شعر بسیاری از شاعران دیده میشود.
سلسله (زنجیر) از حلقههایی متعدد ساخته شده و از این جهت، تناسب سلسله و حلقهی ما نیز آشکار میشود و همزمان شاعر، از حلقه در جایگاه "حلقهی زنجیر" و "حلقهی گفتگو یا گروه یا محفل" استفاده کرده است. از این زاویه، "حلقه" با "سلسله" به معنی گروه و مجموعه نیز تناسب مییابد.
اما مفهومی دیگر از سلسله که از قرن ششم در متون فارسی نمود یافته، تلقی از آن در جایگاه "آل و خاندان و سلسلهی حکومتها"ست. طبیعی است که حافظ نیز چنانکه در محافل زمانش از سلسلهخاندانها و حکومتها سخن گفته میشده؛ از عبارت "سخن سلسلهی مو"، به حکومت عاشقانهی زلف معشوق توجه داشته است.
نکتهی دیگر پیوند "قصه" و سلسله در معنی "زنجیرهی روایت" است که به صورت پنهانتر از بیت کشف میشود.
گویا در محفلهای قصهگویی شبانه سخن از سلسلهی زلف معشوق است. در زیر این تناسبها، ترکیب "دلِ شب" نیز از منظر ارتباط با رنگ زلف و حتی شاید مفهوم "زمان در روایت" قابلیت تفسیر داشته باشد.
#حافظ_خوانی
#تاویل_شعر
https://eitaa.com/mmparvizan
بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
سوگند میخورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست
با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما
وقتی بیا که حوصلة غنچه تنگ نیست
در کارگاه رنگرزانِ دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
از بردگی مقام بلالی گرفتهاند
در مکتبی که عزّت انسان به رنگ نیست
دارد بهار میگذرد با شتاب عمر
فکری کنید فرصت پلکی درنگ نیست
وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست
تنها یکی به قلّه تاریخ میرسد
هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست
#محمد_سلمانی
بی تو اینجا همه چلچله ها نومیدند
نه نوایی نه بهاری، همه در تردیدند
بی تو دلها شده افسرده و نالان آقا
جای فنجان عسل جام بلا نوشیدند
زاغ بد یمن زند طعنه به سرسبزی باغ
غنچه باور و ایمان و حیا را چیدند
هر طرف باد خزان میوزد از گوشه کنار
گل بستان شده خار و پونه ها خشکیدند
کی نمایان شود آن ماه رخ شیرینت؟
چشم ها تیره و دنبال مه و خورشیدند
وقت آن است قدم رنجه کنی بر دیده
عاشقانت همگی واله وپر امیدند
نام زیبای تو چون برده شد اینجا مولا
رهروانت به ولای تو به خود بالیدند
مطمئنم برسد لحظه دیدار شما
گر چه خفاش صفت ها همگی خندیدند
#ک_قالینی_نژاد_افروز
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
نقیضه ای بر غزل خواجه شیراز
«ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش»
باید عوض کنیم کمی تاج و تخت خویش
آواره گشته ایم از این نام وننگ ها
در بحر عشق باز بشوییم رخت خویش
هرگز ثمر نداد درخت خیال ما
باید زریشه کند از اینجا درخت خویش
همواره چوب سادگی خویش خورده ایم
در حیرتم ز دست خیالات تخت خویش
انداختند یوسف ما را به چاه غم
باید در آوریم از این چاله نفت خویش
در این خرابه زار پُراز پارتی وریا
من خام دیگران شدم و پایتخت خویش
بدبخت ما که در پی بخت تو آمدیم
در مانده ام از این همه افکار سخت خویش
اما خوشم که با همه ی عشق و سادگی
بدبخت راه دل شدم و نیکبخت خویش
#حسین کیوانی
به بهانه نزدیک شدن به یادروز حافظ
بیستم مهرماه
هر صبح با سلام تو بیدار میشویم
از آفتاب چشم تو سرشار میشویم
در چشمهای آبیات ای تا افق وسیع
یک آسمان ستاره سیار میشویم
#سلمان_هراتی
#شعر
صبح پاییزی تون بخیر ☕️
خانواده قشنگ شاعرانه🍁
«به بهانه ی زادروز سهراب»
بدون تردید، در شعر معاصر فارسی، سمبولیسم عرفانی، ویژهی سهراب سپهری است. سهراب بهویژه در دفترهای «صدای پای آب»، «مسافر» و «حجم سبز»، توانسته هم از منظر تشخصبخشی سبکی و هم فراوانی اشعار، جریانی خاص خود در شعر فارسی ایجاد کند.
از دیگر شاعران این عصر، فروغ فرخزاد نیز بهویژه در دفتر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» نگاهی گاه نزدیک به سهراب دارد؛ هرچند به نظر می رسد بهویژه از نظر زبانی، سهراب از فروغ تاثیر پذیرفته باشد.
سمبولیسم سهراب، از دو منظر زیرشاخهی جریان شعر آرمانگرای معاصر محسوب میشود. او بهویژه در دو منظومهی بلند صدای پای آب» و «مسافر» و اشعاری چون: «روشنی، من، گل، آب» و «آب» کوشیده است تا جهان آرمانی خود را با نگاهی عرفانی و متفاوت به محیط پیرامون بسازد. در این دست از اشعار سهراب، جهان آرمانی گویی در همین عالم قابل دسترسی است و مخاطب سهراب، با نگاهی متمایز و عادتگریز به طبیعت، میتواند آن را در درون خود شکل دهد؛ اما در اشعار کوتاه سهراب، بهویژه شعرهایی چون «ندای آغاز»، « پشت دریاها»، «واحهای در لحظه» و «نشانی»، گویا جهان آرمانی او مکانی جدا از عالم بیرون است و از این منظر، سهراب آمیزهای از گونههای مختلف عرفان و سمبولیسم فرارونده را در شعرش تجربه کرده است.
شاید سمبولیسم آرمانی سهراب را نتوان به تنهایی در چارچوب جریانی ادبی از عصر پهلوی تعریف کرد؛ اما با در نظر گرفتن ویژگیهای اشعار او و تاثیری که بسیاری از شاعران پس از انقلاب به ویژه در دهه های 60 و 70 از اشعار او پذیرفتهاند، بیهیچ تردیدی می توان سمبولیسم عرفانی او را جریانی مهم در شعر معاصر فارسی دانست.
ویژگیهای سمبولیسم عرفانی سپهری را در چند سطر مرور میکنیم:
-تبلیغ نگاهی متفاوت و عرفانی به هستی و تلاش برای حرکت به سوی جهانی آرمانی.
- توصیف جهانی ذهنی و آرمانی که عمدتا در پشت دریاها و یا در مکانهای اسطورهای قابل مشاهده است.
-فراوانی واژههای نمادین با استفاده از عناصر طبیعت و ابهام قابل توجه در شعر به دلیل نبودن نشانههای قاطع برای دریافت متن و معناکردن استعارهها.
- فراوانی ترکیبهای جدولی و مشابه هم(از نظر ساخت)، با تلفیق طرف عینی و ذهنی، با غلبهی عنصر ذهنی و توجه به حسآمیزی و متناقضنما به شیوهی شاعران هندی(بیدل).
- حضور قابل توجه عناصر طبیعی غیر شهری در اشعار بهویژه توجه خاص به رنگ.
-طول قابل توجه اشعار، ساختار طولی ضعیف شعرها، بلند و کوتاهی قابل توجه سطرها و کمتوجهی به قافیه و موسیقی شعر.
-توجه به تکرار آغازین سطرها در اشعار بلند بهشیوهی فروغ فرخزاد.
- صمیمیت کلام، سادگی واژگان و پرهیز از باستانگرایی.
- تلفیق نشانههای عرفان اسلامی، هندی و بودایی.
#سهراب_سپهری
#شعر_معاصر
https://eitaa.com/mmparvizan
با طعم طنز...
ای کاش به پای عشق ،دل دل نکنیم
دل را به دل غریبه بُکسل نکنیم
آنگونه که سهراب سپهری می گفت
آدم بشویم وآب را گِل نکنیم
#حسین کیوانی
به بهانه زادروز سهراب سپهری
چندی اگرچه گاوِ مُطَلاّ به چَرچَر است
ساطور هم به کشتن صهیون برآوریم
سگ های لاس، لاغ به مهتاب می کشند
شیریم و در شبان دُژم خون برآوریم
قبلهگاه نخستین
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
تو رازدار پیام آوران مهد تمدن
تو آرمان مسلمان تو قبلهگاه نخستین
به ذره ذرۀ خاکت هزار راز نهفتهست
کشیدهاند به دورت ز ترس این همه پرچین..
قسم به کعبه که آزاد میشوی تو به زودی
قسم به آیۀ زیتون، قسم به آیۀ والتین
مقاومت کن و بار دگر حماسه به پا کن
و گفتهاند ملائک هزار مرتبه آمین
قسم به قدس که یک روز، روز فتح میآید
قسم به خاک رسولان... سلام ارض فلسطین!
✍🏻 #علی_اصغر_الحیدری
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین
🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم
منت خدای را که توان نفس کشیدن را بخشید و شاعرانه زیستن را در وجود هنرمند به ودیعه گذاشت.
چندی پیش،بر مدارِ احساس وظیفه و انرژی که در وجود خود احساس می کردم ، مسئولیتی را پذیرفتم که شاید در قبال اهل ادب خدمتگزاری را بیش از پیش نمود بخشم که متاسفانه،امروز به لحاظ گرفتاری ها و مشکلات عدیده امکان آن را در خود نمی بینم
لذا ،بدینوسیله کناره گیری خود را از فضای ادبی ِجشنواره افق های روشنِ بسیج هنرمندان فارس اعلام می دارم
«دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد»
به امید عاقبت به خیری_پدرام اکبری،۱۵ مهرماه ۱۴۰۲
هنگامۀ آزادی
یک روز خواهی دید ای قدس!
صبح خوشِ آزادیات را
پس میدهد دشمن سرانجام
این خانۀ اجدادیات را
اینجا تمام کودکانش
مردان میدانی بزرگاند
در بند دشمنها نماندند
در بند ایمانی بزرگاند
مردان میدان میتوانند
با این غم کوچک بسازند
این شهرها شهر تو هستند
هرقدر هم شهرک بسازند
دنیا همه خیره به سویِ
این کوچههای مردخیزند
اینجا تمام مردمانش
چون مسجدالاقصی عزیزند
از شاخههای سبز زیتون
در هر مسیرت کوچهباغیست
تا فتح تو یک جاده مانده
تا فتح تو یک جمعه باقیست
باید برای درک عشقت
راز تو را از ما بپرسند
هنگامۀ آزادیات را
از حاج قاسمها بپرسند
✍🏻 #رضا_یزدانی
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین
🇮🇷
با درود و عرض ادب و احترام خدمت تمامی هنرجویان و ادب آموزان عزیز و خانواده های محترم
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس با همکاری موسسه فرهنگی ادبی گل واژه شعر شیراز اقدام به برگزاری همایش بزرگ ادبی به مناسبت هفته گرامیداشت حافظ از تاریخ ۱۴۰۲/۷/۱۵ به مدت چهار روز در شیراز می نماید که هنرجویان فرهیخته موسسه گل واژه برنامه های ادبی متنوعی را به اجرا می گذارند
از این رو از تمامی علاقه مندان به شعر و ادبیات پارسی برای حضور در این محفل زیبا دعوت به عمل می آید
نشانی : چهار راه حافظیه ، رو به روی تالار حافظ
ساعت شروع همایش : ۱۸:۳۰ شنبه پانزدهم مهرماه
🌷🌷🌷🌷🌸🌸🌸🌸🌷
https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
#خبرنامه_شاعران
از غزه گذشتیم و رسیدیم به حیفا
ما را غم صبرا و شتیلاست حریفا!
نامرد حریفی و تو یک روز می افتی
در پای زن و کودک ما خوار و خفیفا
جز کشتن و خونریزی و آشوب چه کردی؟
یا ایها الانسان که جعلناک خلیفا
شیطان بزرگ از مَكَرَ الله چه دانی؟
تو کان ضعیفایی و او کان لطیفا
یک روز می آید که درآن بیت مقدس
یاران به نمازند ردیفاً به رديفا
در باد تکان می خورد و بیرق مهدی است
ديناً قِيَماً مِلَّة مظلومَ حنيفا
مهدی جهاندار
عصر حَجَر
از همان روزی که بیرون زد شرار از سنگ ها
عقل روشن دید رازِ بی شمار از سنگ ها
کوه را تا دید سر بر آسمان ساییده، گفت:
برمی آید گوییا بسیار کار از سنگ ها!
دید تا آتشفشان را گفت: می گردد بلند،
روزِ ناچاری بلی، حتّی بُخار از سنگ ها
بر زمین تا لرزه افتاد از گُسَل های نحیف
می شنید انگار او، داد و هَوار از سنگ ها
از همان عصرِ حَجَر، قصرِ حجر آمد پدید
زندگی این گونه شد با اعتبار از سنگ ها!
عقل اما هیچ با خود اینچنین باور نداشت
تا ببیند انقلاب و انفجار از سنگ ها،
تا ببیند این که یک روزی، گُرازِ آهنین
سخت پیدا می کند راه فرار از سنگ ها
«باغِ سنگی» میوه خواهد داد روزی، بی گمان
«قدس» خواهد چید تُردِ آبدار از سنگ ها
گرچه می روید بهار از بارش باران، ولی
در فلسطین سبز می روید بهار از سنگ ها
غلامرضا کافی
حمید روحانی شاعر:
ای برادر اندکی تدبیر کن
آخرت را دردلت تصویر کن
لطف حق چون چشمه دائم جاري اَست
جان خود زین چشمه بس تطهير کن
تشنه ای هستی بیا سیراب شو
روح خود را ازمعارف سیرکن
ياري بیت المقدس واجب است
لا اقل از کارشان تقدير کن
بداهه/حمید
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه!
ای روزهای سخت ادامه!
از پُشت لحظهها به در آیید!
ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثلِ روز، آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
#قیصر_امینپور
🌴💎🌴
📚طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من
گر چه سخن همیبرد قصه من به هر طرف
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
ابروی دوست کی شود دست کش خیال من
کس نزدهست از این کمان تیر مراد بر هدف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل
یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغبچهای ز هر طرف میزندم به چنگ و دف
بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل
مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه میخورد
پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
«حافظ»🌴💢🌴
🌴💎🌹💎🌴