eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
365 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
602 ویدیو
115 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
مصرع رنگین به مطلع می‌رساند خویش را هر که کسب آدمیت کرد آدم می‌شود
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
در دوزخی ز خویِ بدِ خویش، غافلی کز خُلقِ خوش بهشتِ خدا می توان شدن
طاعتی بالاتر از دلجوییِ درویش نیست دستِ خود بوسید هر کس دستِ سائل را گرفت با صائب
مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست در به روی آرزوی خام می بندیم ما صبح با صائب
می شوند از سرد مِهری ، دوستان از هم جدا برگ ها را می کند فصل خزان از هم جدا صبح با صائب
گر چه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما نارسایی باده ما را ز دوران مانع است گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما در وجود خاکسار ما به چشم کم مبین کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما روح ما از پیکر خاکی است دایم در عذاب در ضمیر خاک زندانی چو قارونیم ما از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما باعث سرسبزی باغیم در فصل خزان در ریاض آفرینش سرو موزونیم ما
فکر شنبه تلخ دارد جمعه ی اطفال را عشرت امروز بی‌اندیشه فردا خوش است
شد مخزن گوهر‘ صدف از پاک دهانی يک چند درين بحر تو هم پاک دهان باش
درون خانهٔ خود، هر گدا شهنشاهی است قدم برون مَنِه از حدِ خویش، سلطان باش
گشته ست در میانه روی عمرِ ما تمام ما از پلِ صراط، همین جا گذشته ایم
سخن رسید به نعت رسول حق صائب ببوس خاک ادب را که جای درویشی است