من شاعرم، حواس ندارم، پُر از غمم
با من درست حرف بزن، من هم آدمم
گاهی شبیه شعر سپیدی مشوّشم
گاهی دو بیت مثل رباعی منظّمم
گاهی دلم خوش است به مضمون ساده ای
گاهی به فکر گفتن یک بیت محکمم
شاید کنار شعر نباشم خودم ردیف
در انتخاب قافیه امّا مصمّمم
اغراق اگر نباشد، اقرار میکنم
من شاعر تمام غزلهای عالمم
هرجا که صحبت از غزل عاشقانه ای است
حس میکنم که شاعره آن غزل منم
من مریمم که شعر برایش مقدّس است
با چه زبان؟ چگونه بگویم که مریمم؟
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
42.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری | محفل صمیمانه هنرمندان عرصه شعر و داستان و اعلام نامزدهای چهره شاخص هنر در رشته شعر
💠 در چهارمین رویداد از سلسله برنامههای «هفته هنر انقلاب اسلامی» با عنوان «نور و نارنج» میزبان هنرمندان عرصه شعر و داستان در نگارخانه مهروماه حوزه هنری بودیم.
📲 با ما همراه باشید :
سایت | اینستاگرام | تلگرام | بله | روبیکا | ایتا | آپارات
شعر را با تین و زیتونت شروع کردم فلسطین
درد دارد میچکد تا نامت آوردم فلسطین
ای شهادت در شهادت در شهادت در شهادت
واژه واژه،خط به خط، انبانی از دردم فلسطین
دشت را پُر کردم از زیتون و نخلی سایه گستر
آه ، پَرپَر کرد قاتل ، آنچه پَروَردَم فلسطین
زرد شد برگم ، ولیکن باز میگردم شکوفا
سبز بودم سبز،اکنون گرچه من زردم فلسطین
زخم خوردم از عدو ، امّا ز خاکم میزدایم
زهرِ هر اهریمنی را، من اگر مَردم فلسطین
روزوشب یکدم نیاسایم قَسَم بر سینِ یاسین
بر دیارم تا ظفرمندانه برگردم فلسطین
شیرِ غرّانم ،که از خشمم بلرزد خصمِ کافر
بِنْگرَم، با دیو و دد اینک هماوردم فلسطین
تُنْدَری توفنده ام ، طوفانِ الاقصیٰ منم من
کوهٔ آتش پارهای در صخرهای سردم فلسطین
از رفح، از غزّه ، ظاهر میشود آخر ظهورش
شاه و سلطانی که من قربانِ او گردم فلسطین
حرمتی بر بیتْ بیتم میدهد بیت المقدس
شعر را با نامِ شیرینت سرآوردم فلسطین
# محمدرضا _ فتحی
عضو کانال
محفل شعر قند پارسی
✅ انجمن شعر سازمان بسیج هنرمندان فارس برگزار میکند : 📚اولین تور تخصصی سعدیشناسی و حافظشناسی در ش
سلام
بسیار هم عالی
گردشگری ادبی، بسیار جذاب میتواند باشد!
"به بهانهی روز هنر انقلاب اسلامی: شکایتی از خود و آنان که میدانند"
اینعزیزکان که بیشتر، تاجرند و گاه شاعرند
گاه یار شیخ و میر و گاه... مانده در صف اکابرند
بزم را... شراب و بنگ را... عارفِ همیشه عاکفاند
رزم را... خروش و جنگ را... چون پرندهی مهاجرند
لفظهای کهنهسودشان... خاک خورده بین دودشان
شاعرانِ عصر نیستند، گرچه شاعر معاصرند
خرسهای ظاهرا بشر... گرگهای یوسفِ هنر
با منافقان موافقاند با مهاجران مجاورند
این دغلدلان که در زبان، پیرو امام صادق(ع)اند
این سبکسران که وقت نان، شیعهی امام باقر(ع)اند
هرزههای از هنر بَری، گرم در تب سخنوری
مثل فرّخی و عنصری، سستهای بیعناصِرند
گاه مست شمس و مولوی، گاه جیرهخوار منزوی
در جوار حضرتِ "رَوی"، رکن اوّل منابرند
در غزل اگرچه کاملاند، جرعهجرعه زهر قاتلاند
وقت جنگ باطنیمرام... روز صلح اهل ظاهرند
گاه: بیتبیت صائباند... گاه: کشفکشف طالباند
داغ را... هماره غائباند... باغ را... همیشه حاضرند
ما: تبار فضلمان: کبار... خطّ سرخ شعرمان: غبار
این حرامیانِ بیتبار... شعر را غبارِ خاطرند
خون: بهارِ آستین ماست... درد: زینت جبین ماست
ما حبیبِ بِنمظاهریم... این حبابها مُظاهرند
شاعری به کشفِ نغز نیست... شیعه اشک و شال سبز نیست
لاف میزنیم شیعهایم، فکر میکنند شاعرند
*
شعر: ساحت طهارت است، هان! کجای خاک خفتهاند
آن "شریف"ها که لایقاند... آن "کُمیت"ها که طاهرند
*به شاعران مشهور تاریخ ادب شیعی: کمیت بن زید اسدی و سیّد شریف رضی.
#شعر
#اعتراض
#شکایت
#غزل
#روز_هنر_انقلاب
#آوینی
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
دو بیتی، برای تو..
همان بهتر که صاف وساده باشیم
نمی خواهیم آقا زاده باشیم
در این جنگ وجهاد نرم امروز
چو آوینی و طالب زاده باشیم
#حسین کیوانی
نکوداشت هفته هنر انقلاب اسلامی
شاعري خرما را
با خدا قافيه كرد
تاجران، رحم به حالش كردند
ناقدان، شاعر سالش كردند !
سید حسن حسینی
عبدالجبار کاکایی 15 شهریور 1342 در ایلام به دنیا آمد و همان ابتدای تولد به همراه خانواده خود در عراق سکونت گزید و هنگامی که یک سال و نیم بیشتر نداشت با خیل رانده شدگان به ایران بازگشت. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در زادگاه خود گذراند. شاعر شدن کاکایی به روایت خودش از پانزده سالگی آغاز شد.
کاکایی در زمینههای سرودن شعر، نقد و بررسی، اجرای برنامههای ادبی در صدا و سیما و مطبوعات فعالیت دارد. کاکایی شاعر بسیاری از تیتراژهای سریالهای تلویزیونی است. آثار کاکایی«آوازهای واپسین»، «مرثیه روح»، «سالهای تاکنون»، «حتی اگر آیینه باشی»، «زنبیلی از ترانه»، «فرصت نایاب»، «با سکوت حرف میزنم»،«با تو این ترانهها شنیدنی ست»، «بی چتر و بارانی»، «حق با صدای توست»، «دنیای بی آواز»، «حبس سکوت نشر»، «تاوان کلمات»، «عذاب دوست داشتن»، «لاو هات نیستان»، «حال من دست خودم نیست» هستند. کاکایی چندین سال است که در تهران سکونت دارد و کارمند رسمی وزارت آموزش و پرورش میباشد، اما فعالیتهای خود را بیشتر در زمینه سرودن شعر، نقد و بررسی، اجرای برنامههای ادبی در صدا و سیما و فعالیت در مطبوعات متمرکز کرده است. علاقه کاکایی بیشتر معطوف به قالبهای غزل و مثنوی است. از کاکایی مقالات و نقدهای فراوانی پیرامون شعر این روزگار در مطبوعات درج شده است.
#معرفی_شاعر #عبدالجبار_کاکایی
از چشمِ آوینی...
تا دهر را باچشم خودبینی ببینی
از سرگرانی هاش سنگینی ببینی
از خود رهاشو بازکن چشم دلت را
تا آنچه را حالا نمی بینی ببینی
عالم سراسر آیه های قدرت اوست
کافیست بر سجاده بنشینی ببینی
مانند قاسم گر شوی در مکتب عشق
در مرگِ سرخِ خویش شیرینی ببینی
در هرچه تیر و نیزه که آید به سویت
بر دردهای خویش تسکینی ببینی
وقت مرور هر دعایت در دل خویش
برشانه ی خود مرغ آمینی ببینی
اینگونه خواهی شد اگر دنیای خود را
از چشم زیبابینِ آوینی ببینی
#احمد_رفیعی_وردنجانی