به مناسبت نوزد هم مرداد سالروز درگذشت
هوشنگ ابتهاج(۱۳۰۶--۱۴۰۱)
احساس
بسترم
صدف خالی یک تنهایی است
وتوچون مروارید
گردن آویز کسان دگری
هوشنگ ابتهاج
اشعار ابتهاج. از نظر بافت زبانی و نظام ساختاری تابع نطام کلاسیک است ولی با وجود تقلیدی بودن والهام گرفتن از سعدی ومولوی باز طرح نویی دارد.
در اشعارش احساساتی لطیف وشاعرانه موج می زندکه تقلیدی نیستند
وحاصل تجربه ی خودشاعرند وبه مسایل اجتماعی امروز توجه خاصی دارد.
وقتی به مجموعه ی سراب می نگریم درمی یابیم که زبان مجموعه نو شده است.
گویا ابتهاج از قرن هفتم به قرن چهاردهم پریده است.
غزل سایه ازحیث ساختار و زبان ومحتوا شعرسنتی است.
. هنراودرآفریدن بافت منسجم اشعاراست.
گیرایی غزل او در سادگی زبان.آشنابودن با جهان امرور.و مضامین مکرر غزل فارسی واصالت وعواطف آن است.
.
سخن سایه از دل برمی خیزدو لاجرم بردل می نشیند.
سایه درمجموعه سراب به بیان رمانتیک وعشق های زمینی می پردازد.
ودر(شبگیر.)به عشق انسانی می رسد.
ودر.یادگار خون سرو.به نوعی سمبولیسم اجتماعی می رسد.
وپس از سال ۱۳۶۲ به شعرشعارزده ی این دوره می رسد.
سایه درکتاب پیر پرنیان اندیش نظریات واندیشه خودرا درباره شعروشاعران
بیان می کندوبه شرح زندگی خودمی پردازد
عشق وشیفتگی به اشعارابتهاج شور خاصی بخشیده است
همین عشق الهی یا زمینی یا بعداز مشروطیت عشق به مردم شاهکارمی آفریند.
،شهریاربه یادو عشق ثریا یاپری می سوزدوشعرمی سازد.
شاملوبه عشق آیدا،وابتهاج درفراق گالیا دختر ارمنی می سراید.
اخوان از شیفتگی اش درجوانی یادی می کندوبه یاد توران خانم می موید ومی سراید.
عارف قزوینی را از محبوبش جدا می کنند وعاشقانه می نالد.
وناکامی رهی معیری ان همه ترانه را به یادگارمی گذارد.
باید دل بسوزدتااز سوختنش شعله ی شعر روشن شود.
مولوی می گوید :"تاکه بیدار م وهشیار یکی دم نزم " .
مولوی ،حافظ،سعدی عطار عشق را درهمه جهان ساری وجاری می دانند
وهستی را طفیل عشق می دانند
عشقی که چون موج شروع می شودوچون دریا همه ی وجود را فرامی گیرد.
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
مولوی
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که دراین گنبددواربماند
حافظ
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
ای آتش جان پاک بازان
درخرمن من زبانه از توست
ه.ا.سایه
به قول استاد شفیعی
(هر حافظه ی انسان فرهیخته ای شعری از سایه به خاطر دارد)
سایه درکتاب پیر پرنیان اندیش درمصاحبه ای با میلاد عظیمی
نقطه نظراتش را درباره شعر ،سیاست
وشاعران معاصر وزندگی نامه اش بیان کرده است.
✍لهراسپ .بهرامیان
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | با هر بیتش، همه از خنده روده بر شدند😂
کاریکلماتور
از پرویز شاپور
🌷تا کلاه ایمنی به سر نمیگذاشت، صفحهی حوادث روزنامه را مطالعه نمینمود.
🌷سیم تلفن، مشغول سخنچینی بود.
🌷ماهی وقتی نمیتواند داخل تُنگ دور بزند، عقب عقب میرود.
🌷به یاد ندارم نابینایی، به من تنه زده باشد.
🌷ماهیِ داخل تُنگ، به گربهای که از کنارش رد میشد، "بفرما" زد.
🌷ماهیها، تصوّر میکنند چهارچهارم کرهی زمین را، آب فرا گرفته است.
🌷ماهیها را، مانند گلها، با آبپاش آب میدهم.
🌷🌷🌷🌷🌷
قلبم را با قلبت میزان میکنم، کاریکلماتور، پرویز شاپور، ص ۲۸ و ۲۹.
#کاریکلماتور
#پرویزشاپور
📕 من با نهایتِ اِشراف به شعر عرفانی ایران میگویم:
در سرتاسر شعر عرفانی ایران، معادلِ این غزل یافت نمیشود. این غزلِ "سایه" (هوشنگ ابتهاج) بهترین شعری است که در توحید سروده شده است.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
📕 ای تو همیشه در میان
نامدگان و رفتگان از دو کرانهی زمان
سوی تو میدَوَند هان! ای تو همیشه در میان
در چمنِ تو میچرد آهوی دشتِ آسمان
گِردِ سرِ تو میپرد بازِ سفیدِ کهکشان
هر چه به گِردِ خویشتن مینگرم در این چمن
آینهی ضمیرِ من جز تو نمیدهد نشان
ای گلِ بوستانسرا، از پسِ پردهها درآ
بوی تو میکِشد مرا وقتِ سحر به بوستان
ای که نهان نشستهای، باغِ درونِ هستهای
هسته فروشکستهای کاین همه باغ شد روان
مستِ نیازِ من شدی، پردهی ناز پس زدی
از دلِ خود برآمدی؛ آمدنِ تو شد جهان
آه که میزند برون از سر و سینه موجِ خون
من چه کنم که از درون دستِ تو میکشد کمان
پیشِ وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم
کز نفسِ تو دم به دم میشنویم بوی جان
پیشِ تو جامه در برم نعره زند که بردَرَم
آمدنت که بنگرم گریه نمیدهد امان
#هوشنگ_ابتهاج [ه. ا. سایه]
05. Namadegan o Raftegan - M.R.Shajarian.mp3
9.14M
🎵تصنیف #نامدگان_و_رفتگان
🎤 خواننده : استاد
#محمدرضا_شجریان
🎼 آهنگساز : استاد #محمدرضا_لطفی
🎶دستگاه : #سه_گاه
📝 شعر : #سایه
✅ اجرا : گروه #شیدا
جشن توس ۱۳۵۶
🍃🌷🍃🌾🌺🌾🍃🌷🍃
لشکر خورشید
چشم در راه و هراسان باش، ما ناگاه میآییم
از میان قلبهای روشن و آگاه میآییم
بیرق خود را به دست کوهها دادیم و چون سیلاب
با سپاهی از شهیدان خدا همراه میآییم
بگذرد راه رهایی از دل کربوبلای خون
از نفیر سرخ عاشورائیان، از آه میآییم
روزها با نیزههای آتشینِ لشکر خورشید
شب به شب از زیر قرآن نگاه ماه میآییم
بعد از این در سایهات هم مردهامان مستتر هستند
از کمین سایهات توفنده و خونخواه میآییم..
میکُشی ما را بکش، از خون ما سرنیزه میروید
کور خواندی گر تصور کردهای کوتاه میآییم
✍🏻 #ملیحه_رجایی
🏷 #شعر_پایداری | #تنبیه_متجاوز
شناسنامه من یک دروغ تکراریاست
هنـــــوز تا متولد شدن مجالم هست..!
#محمدعلی_بهمنی
هواتو. یک
11.73M
ترانه پیاده روی اربعین
*شاعر: دکتر غلامرضا کافی
* آواز: ابراهیم پناهی
زدم به جاده بی هوا
دلم هواتو کرده باز
اینجاس که معنی نمیده
رنج سفر راه دراز
فرش ستاره زیر پام
بال فرشته روسرم
دلم جلوتر ازمنه
راستی مگه کجا میرم؟
زدم به جاده بی هوا
بارون گرفت یواش یواش
زایر چشمای توام
خودت هوامو داشته باش!
هیشکی تو دنیای خدا
این همه عاشق نداره
با زایرای اربعین
جاده نفس کم میاره
قربون عاشقات برم
که گریه گریه سرخوشن
پای پیاده جون میدن
از شما دس نمی کشن!
یه عمریه شاعرتم
حالا که وقتش رسیده،
می خوام برات شعر بخونم
گریه امونم نمیده!
گریه امون نمیده من
شعرمو شعله ور کنم
شام خرابه رو بگم
قصه ی طشت و سر کنم
زدم به جاده بی هوا
دلم هواتو کرده باز
اینجاس که معنی نمیده
رنج سفر راه دراز