ایوب وار آمد دهان غنچه را بو کرد
تاک جوان را لای گل پهلو به پهلو کرد
آشفته بود آن سان که شیری در پی جیران
تا آنکه حیران شد، دو چشمش سهم آهو کرد
فرمود هر چه دیدم و دیدید زیبا بود
نشنیدم از جایی که بانو خم به ابرو کرد
آتش شبیه آفتابی تیز می تازید
شمعی خروشان آمد و پرنور سوسو کرد
می خواست تا دم در کشد چون نی، ولی آن روز
آتشفشان بغض هایش خشم ها رو کرد
زنبورها کل می زدند و نحل می خواندند
دخت علی در خاک خون چرخید و کندو کرد
یل بود، آتش بود، ایوب زنان، زینب
در دین و آیین محمد، هر چه کرد او کرد
سجاد حیدری قیری
#۱۸آبان
#زادروز_محمداقبال_لاهوری
با یک کلیک وارد اشعار «اقبال لاهوری» شوید👇
<http://ganjoor.net/iqbal/>
۱۸ آبان زادروز اقبال لاهوری
(زاده ۱۸ آبان ۱۲۵۶ سیالکوت -- درگذشته ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ لاهور) شاعر، فیلسوف و سیاستمدار پاکستانی
او اشعار زیادی بهزبانهای فارسی و اردو سروده است و نخستین کسی بود که ایده یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد و در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. او در آغاز، موافق تجزيه هند نبود، ولى بهسبب جنگهاى خونينى كه ميان مسلمانان و هندوها پيش أمد، با اكراه آنرا پذيرفت. اين جدايی ٩ سال پس از درگذشت وی صورت گرفت. وی در این کشور بهطور رسمی"شاعر ملی" خوانده میشود.
وی دبیرستان را در کالج میسیونری اسکاتلند (Scotch Mission College) گذراند و در رشته فلسفه از دانشگاه لاهور مدرک کارشناسی ارشد فلسفه گرفت.
در دانشگاه با توماس آرنولد ارتباط نزدیکی پیدا کرد و در اروپا نیز با ادوارد براون و رینولد نیکلسون مراودات علمی داشت.
او در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه، برضد استعمار بریتانیا عضویت داشت و با مولانا محمدعلی جناح همکاری کرد. در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور یافت و پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد و در ۱۹۳۰ بهعنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در اللهآباد و لاهور انتخاب شد.
اقبال یکی از نامورترین و سرشناسترین شاعران پارسیگوی غیرایرانی در ایران است که نظیر شاعر بزرگی همانند بیدل دهلوی پذیرش ویژهای در ایران یافتهاست. از کل ۱۲ هزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شدهاست ۷ هزار بیت آن فارسی است. شریعتی در جایی وی را ایرانیترین خارجی و شیعهترین سنی خطاب کردهاست. وی آرزو داشت تهران روزی جایگاه ژنو در اروپا را پیدا کند. تز دکترای او با نام سیر حکمت در ایران نخستین اثر وی بود که توسط امیرحسین آریانپور بهفارسی برگردانده شد. اين كتاب كه رساله دكترى اقبال است، بهوسيله دكتر بقايی ماكان با عنوان "سير حكمت در ايران" بهفارسى برگردانده شد.
آثار:
ویله یتیم نخستین اثر اقبال بود. وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایتالاسلام در لاهور خواند.
آثار اقبال بهطور کلی عبارتاند از:
علمالاقتصاد: نخستین کتاب درباره اقتصاد بهزبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.
تاریخ هند.
اسرار خودی (منظوم، فارسی)
رموز بیخودی (منظوم، فارسی)
پیام مشرق (منظوم، فارسی)
بانگ درا
زبور عجم (منظوم، فارسی)
جاویدنامه (منظوم، فارسی)
پس چه باید کرد ای اقوام شرق (منظوم، فارسی)
احیای فکر دینی در اسلام (انگلیسی)
توسعه (سیر) حکمت در ایران (انگلیسی)
مثنوی مسافر
بال جبرئیل
ضرب کلیم
ارمغان حجاز
یادداشتهای پراکنده
جمعه را با غزلی، چای و کتابِ شعری
میشود بود، اگر تنگیِ دل بگذارد ...!
#فاطمه_معصومی
۱۸ آبان زادروز شاپور بنیاد
(زاده ۱۸ آبان ۱۳۲۶ شیراز -- درگذشته ۱۲ بهمن ۱۳۷۸ شیراز) شاعر
او شاعری بود که سیمین دانشور یکی از کسانی است که به نقد شعرش پرداخت و نوشته بود:
«سونات نیلوفر جهان عجیبی است که در این تراکم بازار شعر هنوز هم جای توجه دارد. جهانی کروی که استحالهای است از عشق، نیلوفر و سایه؛ پر از تحرک در لفافه لطیف تغزل و خارج از زبانبازیهای دستنیافتنی.»
کتابشناسی:
۱۳۴۹ - خطبهای در هجرت و چند شعر دیگر
۱۳۵۲ - چند شعر در وادی کتاب عشق و چشم - کتاب نمونه - چاپ اول
۱۳۶۳ - سونات نیلوفر - انتشارات واژه - تهران
۱۳۶۹ - مرگ - تابلو، انتشارات نوید شیراز
۱۳۷۶ - قصیده آهو، انتشارات نوید شیراز
۱۳۸۰ - قطعات، انتشارات نیم نگاه
۱۳۸۵ - سوئیت ایرانی و سونات نیلوفر، انتشارات نوید شیراز
۱۳۸۵ - از مرجان و اریدیس، انتشارات نوید شیراز.
زلفای قجری رِ درهم و بشکسته مکن واز
درهای سِلامت رِ به روم بسته مکن واز
گر ما رِ مِخْیْ، ها، نِمِخْیْ نه، دو کلیمه
اینبار مو رِ مثل همهبار خسته مکن واز
یار اینجیه اِمشو مَخَن آوازه موذن
تام، خادم مِچِّد، درِ گلدسته مکن واز
از زلف کُتا ابروی پیوسته شو و روز
عمرم رِ کُتا، رنجُمِ پیوسته مکن واز
#شعر #ملک_الشعرا_بهار
کاریکلماتورهای اشتراکی من و استاد ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) :
1_چون "نقاشی" بلد نبود، فقط خجالت" می کشید"
2_نقاش تا "علف" کشید، "نشئه" شد
3_با" جعل سند"،گوشه چشمی به من" انداختی"
4_آدم "گرسنه" ، چوب نداری اش را "می خورد"
5_ذهن" تاریکم" را، ادیسون هم نمی تواند" روشن" کند
6_با "تیغ" نگاهت، گوشم را "بریدی"
7_تا به" سلطانی" رسید، هر روز" شیشلیک" می خورد
8_با هلیکوپتر "آپاچی"،به قبیلهٔ سرخپوستان کمک رسانی کرد
9_چون پلک هایم می پرید،چشمم آب نمی خورد
10_اشکال "وزنی" داشت شعرم، رژیم گرفتم
11_موسیقی" مقامی "را خوب بلد بود، "رئيس اش" کردند
12_تا "میز ریاست" را برایم جور کند،" زیر میزی" دادم
13_"زخم" زبانم را "پانسمان" کردم
14_دلم را به" دریا" زدم، دردش گرفت
15_سرِ "سفرهٔ" خالی اش،سماق" مکیدم"
16_آنقدر همهٔ وعده هایت "عکس" شدند که در "آلبومم" جا نمی گیرند
17_آنقدر چوب صداقتش را "خورد" ، که از جان خود" سیر" شد
#محمد_جاوید
14 آبان 1403
سه بیت، سه نگاه، سه برداشت..
موسی خطاب به خداوند در کوه طورميگويد:
اَرَنی : خود را به من نشان بده
خداوند ميفرمايد:
لن ترانی : هرگز مرا نخواهی دید.
برداشت سعدی:
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"
برداشت حافظ:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
برداشت مولوی :
ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی
سه بیت، سه نگاه، سه برداشت:
مثل سعدی ، عاقلانه
مثل حافظ ، عاشقانه
مثل مولوي، عارفانه
نتيجه:
به تعداد افراد نگاه متفاوت ، تفسير متفاوت، و عملكردهاي متفاوت وجود دارد
هرگز بدي و خوبي بجز در نگاه ما وجود ندارد
من و تو با دستهاي خود دنيايمان را به هر رنگي بخواهيم ترسيم ميكنيم.
بياييم با هم از امروز ،زيبا ترين برداشت ها را از دنياي اطرافمان داشته باشيم.
🌹🌹🌹
🔹محفل شعر قاصدک های نور🔹
🟢باحضور شاعر ارجمند دکتر محمد مهدی سیار از تهران🟢
▫️مجری:جناب آقای کرونی
📌شاعران استانی با حضور
🔻آقای دکتر غلامرضا کافی
🔻آقای دکتر محمد مرادی
🔻خانم دکتر سیده اعظم حسینی
🔻آقای رضا طبیب زاده
🔻آقای هادی فردوسی
🟪همراه با برنامه های متنوع دیگر🟪
🟡تقدیر از مفاخر شعر دانشگاه
🟠صندلی داغ
🔵اجرای گروه فاخته
🟣دریافت تبرکی حضرت شاهچراغ (ع)
✨زمان برگزاری برنامه✨
🌱یکشنبه ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۸
✨مکان برگزاری ✨
🍀تالار فجر دانشگاه شیراز
✅ورود برای عموم آزاد است
🔴شام مهمان سفره بابرکت اهل بیت علیهم السلام خواهید بود🔴
در دل من چیزی ست
مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم
که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
زندگی تابش نوری ست
مرا می خواند
#سهراب_سپهری
🌹🌹🌹
چون سرمه میوزی قدمت روی دیدههاست
لطف خط شکسته به شیب کشیدههاست
هرکس که روی ماه تو را دیده، دیده است
فرقی که بین دیده و بین شنیدههاست
موی تو نیست ریخته بر روی شانههات
هاشور شاعرانه شب بر سپیدههاست
من یک چنار پیرم و هر شاخهای ز من
دستی به التماس به سمت پریدههاست
از عشق او بترس غزل مجلسش نرو
امروز میهمانی یوسف ندیدههاست
#حامد_عسکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته_های_نگارشی
❇️ مقایسه کاربرد واژگان پارسی در آثار شاعران کلاسیک ایران
بحر طویل...
دل در گرو عشق اگر داری و داری هدفی ناب
مهیا شو و بشتاب
نگو آه و نگو وای
بیا در جهت شوق
پی ِذوق
نرنجان و نرنج از سخن کس
قوی باش و نخور غم
چنان شیر مجسم
بزن بر دل روباه و شغال و همه ی دزد و دغل ها
نزل لاف
برو در پی ِ انصاف
پی ِ قول و عمل ها
به ایمان و عمل دور شو از حیله گری ها و جدلها...
که هر کس که زند لاف
به تزویر و به اجحاف
بماند ز هدف
سست و سیه روی شود
زآن همه تزویر
کند گیر
چو شمشیر
که افتاده و پوسیده شده نرم تر از شیر
نه آن شیر که در جنگل و صحرا
به قدُّ و هنر و قدرت و قامت
به ابرام و شجاعت
کسی روبرویش نیست.
همان شیر که در کاسه و نرم است
گهی سرد و گهی گرم و گهی نیز ولرم است
به یک ضربه شود پخش و پلا
روی زمین
توی هوا
می رود از دست
شود پست
شود محو
چنان کو همه گویند که نه بوده و نه هست...
#محمد_جعفر_زارع_خوشدل
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6
تلگرام
https://t.me/khoshdeltanzjedi
#بحرطویل #عشق_عاشق #لاف_قول_قوزی #عملکرد #شجاعت_شهامت #شیر_شیر #طنز_تعهد_تامل_خنده #شعر_ادبیات_شاعر
با خنده دل دوست تصرف بکنید
در کوچه ی همدلی توقف بکنید
شور و شعف و نشاط و آرامش را
هر صبح به یکدگر تعارف بکنید
#مجتبی_باقی
چند روزیست خرم گم شده پیجورم نیست
من مرادم که خر ساده ی رنجورم نیست
پاک چشم و دلش اندازه ی گنجشک و نجیب
بارکِش ،حرف شنو، خوشکلِ مو بورم نیست
خر نگو،! اسب عرب زِبْر و زرنگ و باهوش
لَنگ می زد کَمَکی، کره ی تیمورم نیست
آخرین مرتبه در مزرعه با نره خری
درد دل کرده که عاشق شده ام زورم نیست
پدرش کرده سفارش که ببر این خره را..
به چمن!،عذر به تقصیر که مقدورم نیست
کاه کاهیده شده یونجه که نایاب شده
حالت عر عر و تمکین به دستورم نیست
شرمسار توام ای خر که نه آبی دارم..
و نه خاکی به سرم ، گل به سرِ گورم نیست
رد او را زده ام تا در یک رستوران
آشپز گفت برو حیف که ساطورم نیست
دوستان شرح پریشانی من را خرکی
کرده آواز و بگویید که سنتورم نیست
«پدرام اکبری »
#خر_نامه
#شعر_طنز
تو گذر کردنت از باغ انار آسان بود!
دل خونین من اما، چه ترکها برداشت
#سعادت_عبدولی
﷽
فراخوان بیستویکمین همایش ادبی سوختگان وصل - «مکتب نصرالله»
تجلیل از سیدالشهدای مقتدر جبهه مقاومت
«شهید سیدحسن نصرالله» و شهدای هممکتب ایشان
در دو بخش؛ شعر و داستان کوتاه
مهلت ارسال آثار؛ 30 دیماه 1403
موعد:
سهشنبه 30 بهمن ماه 1403
میعاد:
تالار شیخ مرتضی انصاری
دانشکده حقوق دانشگاه تهران
ساعت 14 الی 17
نشانی ارسال آثار:
Tehran.nahad.ir/svasl
دفتر ادبیات و هنر
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
دانشگاه تهران
کانال #فراخوان_شعر
گفت گلی از سر نخوت بخار
کی ز تو هر خاطر خرم فکار
میکنی از جلوه ناخوش مدام
عیش تماشائی بستان حرام
نقص کمالات چمن گشتهای
مایهٔ بدنامی من گشتهئی
خار بگفت اینهمه ای گل مناز
دار نگه عزت و خارم مساز
خاری من قدر تو کی کاسته
قدر تو از خاری من خاسته
مشتری ار هست به بازار تو
دیده مرا گشته خریدار تو
در حق من نخوت خود کن رها
تعرف الاشیاء به اضدادها
هر دو ز یک معدن و یک مخزنیم
گر گل و گر خار ز یک گلشنیم
هستی ما آنکه پدیدار کرد
نقش تو گل صورت من خار کرد
ای که گلی در چمن روزگار
هان به حقارت منگر سوی خار
نیست چو ظلمت چو بود روشنی
نیست چو مسکین بکه نازد غنی
نیست چو بیچاره شود چارهساز
از صفت خویش کجا سر فراز
نیست چو عاشق چه کنی حسن روی
با که دهی عرضه همی رنگ و بوی
نیست چو سامع چه کنی با بیان
با که نهی صحبت خود در میان
حاصل مطلب منگر چون صغیر
هیچیک از خلق جهانرا حقیر
#شعر #صغیر_اصفهانی