شعر طنز «توّرمی»
این تورًم از گرانی بهتر است
مردن از این زندگانی بهتر است
اندرین آشفته بازار دلار
خر شدن از خرچرانی بهتر است
در منوی مرغ های مجلسی
کنتاکی از زعفرانی بهتر است
گرچه دولت ها همه عین همند
قالیباف از لاریجانی بهتر است !
در تمام سال های عمرمان
کودکی از نوجوانی بهتر است
از برای چشم های مست وهیز
عینک ته استکانی بهتر است
من یقین دارم برای اقتصاد
این دلارصد تومانی بهتر است
لااقل بهر تمام شاعران
شعر گفتن از شبانی بهتر است
در میان پُست های ارتشی
پست خوب آجودانی بهتر است
جان من دلخوش به این مدرک مشو
مدرک بیکاردانی بهتر است
گرچه این دنیا سراسر بازی است
بازی جام جهانی بهتر است
بهر آدم های بی پول وفقیر
رفتن از این دار فانی بهتر است
در جواب حضرت موسی به طور
مطمئنآ لن ترانی بهتر است
شیخ اول را نمی دانم که بود
مطمئنآ شیخ ثانی بهتر است
با شمایم اقتصاد دان های شهر
این تورم از گرانی بهتر است
خانه را هر روز هم می شد تکاند
خانه ی دل را تکانی بهتر است
در نگاه بچه سوسول های شهر
شلوار تی تیش مامانی بهتر است
من یقین دارم که شعر طنز من
از فلان بن فلانی بهتر است
در میان این همه دیوان شعر
شعر های ناگهانی بهتر است
الغرض بشنو تو از مُلای روم
همدلی از همزبانی بهتر است
#حسین کیوانی
شهر راز
شعر طنز تورًمی
ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی
در جان ما محبت خود را گذاشتی
با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار
نم نم قدم به خلوت دریا گذاشتی
باران حضور گرم تو را مژده می دهد
ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟
خود را میان دشت پراکندی و گلی
از هرکجا که رد شده ای جا گذاشتی
حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم!
ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی
ای آفتابِ رد شده از شیشه باغ ها!
بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی
گل های فرش گرم پذیرایی ات شدند
ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی...
#عاطفه_جوشقانیان #شعر
کوثرحق.....
😌😚😢😭🌷🌹🌷🌹🌷
خانه را آتش نزن ، اینجا گلستان نبی است
این حرم خوشبو ز عطرِ باغ و بستان نبی است
جای جایش خاطراتی از خود ِ پیغمبر است
جایگاه و یادگار روح و ریحان نبی است
خانه را آتش نزن ، آتش نزن جان مرا
جان من وابسته ی ِ اعجاز و احسان نبی است
در حریم حرمت عشق و وقار و اعتبار
با ادب وارد شو اینجا معدن کان نبی است
نشکن این در را که این دروازه ی شهر خداست
درب این خانه رواق منظر جان نبی است
صاحب این خانه نور کوثر حق باوری است
از ازل با عشق و ایمانش به پیمان نبی است
خانم ِ این خانه سرشار از شمیم جنت است
مرد آن گویای رمز و راز قرآن نبی است
این یکی تا عرش اعلا رفت همراه رسول
آن یکی پرورده ی اخلاص و ایمان نبی است
یاور مظلوم و خصم ظلم در این خانه هست
آری آری اهل این خانه به فرمان نبی است
صد جهان اندیشه دارد دست های بسته اش
این دلاور حافظ راه فروزان نبی است
این قَدَر غوغا نکن در کوچه ی تزویر ها
در تمام غزوه ها این شیر ِ میدان نبی است
کربلا تا کربلا احیاگر راه خداست
انتظارسرخ این مجموعه خواهان نبی است
امت قرآن به اخلاص ولایت خوشدل است
یازده شمس ولایت نور تابان نبی است
حق همیشه سرفرازی هست وحق با کوثر است
کوثر حق ، زاده ی اخلاق و دامان نبی است
#جعفر_زارع_خوشدل
آئینی انتظار ۵۸
https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6
https://t.me/khoshdeltanzjedi
#تسلیت_تعزیت #حضرت_فاطمه_س #کوثر #عزاداری #شعر_آئینی #شعر_ادبیات_شاعر #فاطمیه
در مهر دستت، قرص نان گل داد
در سایه ات صد کهکشـان گل داد
شور عراق از اصفهان گل داد
نـام تو بردیم و دهـان گـل داد
از خــاک مــا، سیـاره هـا دوری
چـون نغمه در پنهـانِ تنبـوری
گمنــام مایـیم و تــو مشهوری
چون اشهدی که در اذان گل داد
خورشید در چشمـان پاک توست
گل، گل، گل چنـدم پلاک توست؟
هرجــا گلی روییــده خاک توست
جـانی که از جــان تو جــان گل داد
هر مرکبی راندیم صحرا کُشت
هر زورقی بردیم دریا کُشت
هر دانه ای کِشتیم سرما کُشت
دل کاشتیم و ناگهان گل داد
جوشید خون در شاخه ی گیلاس
بارید تب از ساقه ی ریواس
رویید گلبرگی کبود از یاس
در قلب ما داغی جوان گل داد
داغی که تا شام ابد با ماست
تا لحظه ی موعود پابرجاست
ختم کلامم روضه ی زهراست
باغ اناری که خزان گل داد
✍ #سجاد_حیدری_قیری
📚 #صبح_صد_خورشید
#نشر_پرتو_رخشید
#شاعران_فارس
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها🏴🌹
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
22.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به حضرت فاطمه ،یکتای آفرینش.
با استناد به حدیث شریف کساء
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
صبح آمده در آینهها نور بریزیم
غمهای قدیمی همه را دور بریزیم
صبحتون بخیر🌹🌹
#شهراد_میدری
۲۴ آبان روز کتاب و کتابخوانی
در سال ۱۳۷۲، روز ۲۴ آبان بهعنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز هست.
ارزیابی شرایط و امکانات موجود فرهنگی، بیانگر این است که کتاب خوب و عقلانی بهعنوان وسیلهای مطمئن و کارآمد در بسترسازی موجود فرهنگ میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه، هم به توجه بیشتر مسئولان فرهنگی و آموزشی کشور نیاز دارد و هم محتاج تلاشی همهجانبه فراگیر و ملی است.
از این رو به همت وزارت ارشاد و همکاری نهادهای فرهنگی دیگر، نخستین هفته کتاب ایران در روزهای ۴ تا ۱۰ دی ماه سال ۱۳۷۲ برگزار شد.
از آنجا که تغییرات اساسی و بنیادین در هر جامعه، وابستگی کاملی به همه نهادهای فکری و فرهنگی آن جامعه دارد و نیز بهدلیل اهمیت کارآیی و تأثیرگذاری آن در مسائل فرهنگی، میتوان به این درک و دریافت رسید که رهبران خردمند و خواهان پیشرفت و اعتلا، همواره باید نگران اوضاع فرهنگی خود باشند؛ چون هر تحول و جهش مطلوبی، در پرتو رشد فرهنگی حاصل میشود و به بار مینشیند.
۲۴ آبان سالروز درگذشت رهیمعیری
(زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران -- درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۴۷ تهران) شاعر و ترانهسرا
او پس از پايان تحصيلات وارد خدمات دولتی شد و مشاغل متعددی يافت و از اعضای مؤثر و فعال انجمن ادبی حكيم نظامی، انجمن ادبی فرهنگستان و انجمن موسيقی ايران بود.
وی در ساخت تصنيفهایش از هنر شعر و موسيقی بهره برده و آثار پر ارزشی را در اين زمينه پديد آورده است. او در شعر طبعی توانا و ذوقی لطيف و پرورده داشت و از اين راه، ترانهسرايی را در ايران اعتلای بسيار بخشيد. وی يكی از مشهورترين غزلسرايان معاصر است كه از شيوه سنتی شعر پيروی میكرد و از جهات مختلف، تحت تاثير شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی و صائب تبريزی بود. او در قطعات و مثنویهايش، ابتكار و بدعتگذاری را در آفرينش مضمون، آشكار میساخت و شايد از اين حيث، ارزش آنها از غزلهايش بيشتر باشد که تشبيهاتنو و تعبيرات تازه در اشعار او فراوان است.
گرايش طبع رهی، بيشتر بهشعر عاشقانه است. در عين حال، وصف مظاهر جهان، شعر او را تسخير كرده است. اُنس رهی با گل و انعكاس آن در اشعارش نشان از طبع زيباپسند او دارد. همچنين تنوع و رنگارنگی شعرش حاكی از ذوق لطيف و آفريننده اوست. مجموعه غزلهای او بهنام سايه عمر و تصنيفهایش با نام آزاده، منتشر شده است.
او عضو تحريريه مجله راديو ايران بود و در سالهاى ٣٨ تا ٤٥ كه اين ماهنامه انتشار يافت، مقالههای او با عنوان گلهاى رنگارنگ بهچاپ رسيد كه هريك اختصاص به تجزيه و تحليل شعر يكى از شاعران ادب فارسى داشت.
آرامگاه وی در گورستان ظهيرالدوله تهران است.
ه======================ه
* این غزل زیبا و دلانگیز از اوست. *
آتش خاموش
نه دل مفتوندلبندی
نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی
نه بر لبهای من آهی
نه جان بینصیبم را
پیامی از دلارامی
نه شام بیفروغم را
نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی
نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت
نه با مهری نه با ماهی
به دیدار اجل باشد
اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد
اگر خندان شوم گاهی
کیام من؟ آرزو گم کردهای
تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی
نه همدردی نه همراهی
گهی افتان وخیزان
چون غباری دربیابانی
گهی خاموش وحیران
چوننگاهی بر نظرگاهی
رهی تا چند سوزم
در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم
که دارد عمر کوتاهی
(زندهیاد رهی معیری)
"تفاوت نقد ادبی و خلق ادبی"
همواره در تاریخ ادبیات جهان، بین منتقدان و ادیبان در اینسو و خالقان ادبی(نویسندگان و شاعران) در آنسو، اختلاف نظر و جدال بوده است. چخوف منتقدان را به خرمگس تشبیه میکند و رنه ولک در کتاب تاریخ نقد جدید، صدها نظر گوناگون و گاه متضاد در این حوزه مطرح کرده است.
باید منصفانه گفت که متناسب با مکاتب ادبی مختلف و بوطیقاهای گوناگون، وضعیت و جایگاه نقد و آفرینش با هم متفاوت است. برای مثال در مکتب کلاسیسیم یا ادبیات بازگشت یا بر اساس تعریف کسانی چون: نظامی عروضی و شمس قیس رازی و دیگران، خلق ادبی با آموزش و آگاهی صورت میگیرد، بر این اساس منتقد ادیب میتواند پس از آموزش آیین و مقدمات نویسندگی و شاعری، خالقی توانمند باشد. نشانههای این نگره را در اشارات ابن سینا و اساس الاقتباس خواجه نصیر توسی و حدائق السحر رشید وطواط و کتابهای آیین دبیری و حتی بوطیقای ارسطو نیز میتوان دید.
اگر از نظر رمانتیکها و سمبولیستها و مکاتب ادبیِ انتزاعگرا بنگریم، فاصلهی نقد و خلق ادبی بسیار زیاد و بهاندازهی درههایی عمیق و تودرتوست.
فارغ از تایید یا تکذیب اين نگاههای مختلف در این یادداشت، باید گفت که قطعا جهان نقد و خلق تفاوتهایی جدی با هم دارد. هرچه به خلق ادبی اصیل نزدیک میشویم زمینههای ناخودآگاه و استعداد و جوشش افزونی مییابد و هرچه به ساحت نقد و ارزیابی و آموزش هنر وارد میشویم، دانش و کوشش و خودآگاه جدی میشود.
پس در غالب موارد میتوان گفت که منتقد دقیق و موفق حتما نباید خالق ادبی باشد و خالق نیز نباید نقد بداند. البته آفرینشگری منتقد برخی زوایای پنهان نقد را بر او گشوده میکند، همچنانکه دانش نویسنده یا شاعر میتواند برخی کاستیها و آسیبهای شعر یا داستان او را برطرف کند.
از این منظر باید گفت که اغلب خالقان ادبی منتقد نیستند و اغلب منتقدان خالق. مگر اینکه بتوانند ساحت و مرزهای جداگانهی هریک را بشناسند؛ چنانکه در مواردی استثنا از ادبیات معاصر چون: رضا براهنی و شفیعی کدکنی و تاحدودی میرصادقی و قیصر امینپور و دیگرانی هر دو سویه را با تفاوت اهمیت و موفقیت میتوان دید.
جز این باید گفت که عمق سویههای خودآگاه و ناخودآگاه در ادبیات داستانی و شعر متفاوت است. اگر هنر را آمیختهای از فن و خلاقیت بدانیم، بُعد "فنی" اثر را منتقد میتواند بیاموزد و بیاموزاند اما بُعد خلقی اثر درونی و غیر آموختنی است. به قول سنایی:
"عشق آمدنی بود نه آموختنی"
تفاوت شعر و داستان نیز در همین است که شعر بُعد جوششی و درونی بیشتری دارد، پس کمتر آموزشی است و داستان بعد فنون و صناعتی غالبی دارد، پس آموزشپذیرتر است. بر این اساس هرچه آموزشپذیری در هنری برجستهتر شود، جایگاه نقد و اعتماد به منتقد در آن افزونی مییابد.
گزارهی پایانی آنکه در نقد ادبی تخصص و تکثر دیدگاه دو سویهی جدی است. همچنین معنامندی و تعهد چیزی متفاوت با دانش ادبی و نقد و قوت اثر و فرم صحیح آن است. پس هر نویسنده یا شاعری نمیتواند در ساحت نقد و آموزش هنر صاحب صلاحیت باشد.
#محمد_مرادی
#شعر
#داستان
#نقد
https://eitaa.com/mmparvizan