«من از نهایت ابهام جاده میآیم
هزار فرسخ سنگین پیاده میآیم»
این اوّلین بیت شعری بود که از علی معلّم شنیده بودم، آن زمان که هنوز کتاب «رجعت سرخ ستاره» را ندیده بودم و این کتاب در آن زمان سخت نایاب بود. اینترنت هم نبود که یک جستجو بکنی و انبوه شعرهای شاعر پیدا شوند. یا باید کتاب میداشتی یا هیچ. که بالأخره کتاب را سیّدعبدالله حسینی برایم هدیه کرد، از بس دید که مفتون شعر علی معلّم شدهام. و من بارها خواندم شعرهای علی معلّم در آن کتاب را و بارها... و آرزوی دیدن شاعرش را داشتم، که بالاخره میسّر شد...
#یادداشت کامل محمدکاظم کاظمی برای علی معلم دامغانی را از پیوند زیر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12319/
#علی_معلم_دامغانی
#محمدکاظم_کاظمی
@shahrestanadab
۵ آذر ۱۴۰۳
باران دوباره طبع غزل را لطیف کرد
یعنی زبان حال دلم را ردیف کرد
نم نم ترانه های جنون بر لبم شکفت
باران زد و دل همگان را نظیف کرد
یادم نمی رود که در آن عصر عاشقی
عشق تو چاق شد دل ما را نحیف کرد
این درس عشق بود در این سالهای سال
مغلوب شد کسی که خودش را حریف کرد
#محمدجواد_جلالی
۵ آذر ۱۴۰۳
۵ آذر ۱۴۰۳
📚 نوزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر فراخوان داد
نوزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر در چهار بخش شعر کلاسیک، شعر نو، شعر محاوره و درباره شعر فراخوان داد. مهلت ارسال آثار تا یکم دی ۱۴۰۳ تعیین شده است.
https://ketab.ir/News/31465
#خانه_کتاب_و_ادبیات_ایران
#نوزدهمین_جشنواره_بین_المللی_شعر_فجر
بله | ایتا | تلگرام | اینستاگرام
@khaneh_ketab_adabiat
۵ آذر ۱۴۰۳
و کلْمه بود و جهان در مسیر تکوین بود
و دوست داشتن آن کلْمهی نخستین بود
و عشق، روشنی کائنات بود و هنوز
چراغَهای کواکب، تمام پایین بود
خدا امانت خود را به آدمی بخشید
که بار عشق برای فرشته سنگین بود
و زندگانی و مرگ آمدند و گفته نشد
کزین دو، حادثهی اولی، کدامین بود؟
اگر نبود، به جز پیش پا نمیدیدیم
همیشه عشق، همان دیدهی جهانبین بود
به عشق از غم و شادی کسی نمیگیرد
که هرچه کرد، پسندیده و به آیین بود
اگر که عشق نمیبود، داستان حیات
چگونه قابل توجیه و شرح و تبیین بود؟
و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم
که راز زندگی و مرگ آدمی، این بود
#حسین_منزوی
۵ آذر ۱۴۰۳
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرطنز
در وصف حال چگونگی پیشرفت و خدمت مسئولان کشور و آقازاده های آنها
#شاعر طنزپرداز مسلم حسنشاهی
۵ آذر ۱۴۰۳
تمام عاشقی ات را زنت محک نزند
شبی موبایل تو را ماهرانه تک نزند
تو شاعری و غزل هم تمام عاشقی ات
دلت برای کتکهای تازه لَک نزند
اگر گرفت سرت را دوباره از سرِ شب
به حرف، شکوه نفرما نگو که فک نزند
تو شاه بیت غزل واژه های بانویی
به زیر گنبد گردون تو را فلک نزند
چقدر زخم و کبودی ست بر تنت شاعر
خدا کند که به زخمت دگر نمک نزند
بگو ترانه ی نابی برای میلادش
مگر به رحم بیاید تو را کتک نزند
بخوان دوباره همین شعرساده را اینجا
کسی برای تو بیچاره ،نیلبک نزند
درون دفتر نشری نوشته ای دیدم
در این مکان به مولف کسی کلک نزند
دلش بسوزد و سوزد به انتها آن کس
که شعر طنز مرا بشنود، شَپَک نزند!
پدرام اکبری
۵ آذر ۱۴۰۳
۵ آذر ۱۴۰۳
4_5956482670132205357.mp3
4.31M
آموزش اضافه تشبیهی
اولین پادکست آموزشی ادبیات فارسی
۵ آذر ۱۴۰۳
4_5956482670132205358.mp3
4.15M
آموزش استعاره
اولین پادکست آموزشی ادبیات فارسی
۵ آذر ۱۴۰۳
۶ آذر ۱۴۰۳
هر کسی ویرانهٔ خود را عمارت میکند
ما به تعمیرِ دلِ بی پا و سر، ویران شدیم...
#بیدل_دهلوی🌱
۶ آذر ۱۴۰۳