eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
266 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
بیست و نهم آذرماه سالروز درگذشت «دکتر سید مجدالدین میرفخرایی» متخلص به "گلچین گیلانی" شاعر                "روحش شاد و یادش گرامی"
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۹ آذر سالروز درگذشت گلچین گیلانی (زاده ۱۱ دی ۱۲۸۸ رشت -- درگذشته ۲۹ آذر ۱۳۵۱ انگلستان) شاعر او در دارالفنون تحصیل کرد و شاگرد استادان عباس اقبال‌آشتیانی و وحید دستگردی بود و از تشویق دستگردی در زمینه‌ سرودن شعر و نشر برخی از آنها در مجله‌ ارمغان بهره‌مندی یافت. وی برای ادامه‌ تحصیل رشته‌ زبان و ادبیات فرانسوی "درس‌های فلسفه و علوم تربیتی" را در دارالمعلمین عالی و دانشگاه تربیت معلم برگزید. او پس از فراغت از تحصیل، در آزمون اعزام دانشجو به اروپا شرکت کرد و در سال ۱۳۱۲ از راه بندرانزلی به روسیه و اروپا رفت و سرانجام در انگلستان ساکن شد.. پس از آموختن زبان انگلیسی، با توجه به رشته‌ای که وزارت معارف ایران برای او مقرر کرده بود، به تحصیل در رشته‌ ادبیات انگلیسی پرداخت اما پس از مدتی بی‌علاقگی خود را به این رشته نشان داد و با وجود مخالفت مقامات مسئول ایرانی، با گذراندن دوره‌ مقدماتی به تحصیل در رشته‌ پزشکی دانشگاه لندن مشغول شد. وی مشغول تحصیل در رشته‌ پزشکی بود که شعله‌های جنگ جهانی دوم درگرفت و تحصیلش مدتی به تعویق افتاد اما به خلاف دیگر دانشجویان ایرانی، در انگلستان ماند و با گویندگی در فیلمهای خبری و اخبار رادیو با ترجمه‌ اخبار و حتی رانندگی آمبولانس، آن شرایط دشوار را سپری کرد. تحصیلات گلچین در پزشکی عمومی و دوره‌ی تخصصی بیماریهای گرمسیری، سرانجام در سال ۱۹۴۷ به پایان رسید، اما او در لندن اقامت کرد و به ایران بازنگشت. در این شهر مطب داشت و مشاور پزشکی سفارت ایران در لندن بود. علاوه بر این، از کمک به ایرانیانی که برای معالجه به انگلستان می‌آمدند، دریغ نمی‌کرد. گلچین با ای، جی، آربری،‌ ایران‌شناس نامور انگلیسی دوستی داشت. شعرهای او را به انگلیسی برگردانده و شرح‌هایی درباره‌ آنها نوشته است. مسعود فرزاد، که سالها در انگلستان اقامت داشت، دوستی صمیمانه‌ای با گلچین داشت. برخی شاعران و نویسندگان و ادیبان ایرانی که به انگلستان سفرهایی داشتند نیز با او دوستی یافتند: رعدی آذرخشی،  ناتل خانلری، صادق چوبک،  اسلامی‌ندوشن، محمد زهری، ابتهاج "ه.ا.سایه" هم که پسرخاله‌ گلچین بود، دیدارهایی با او در انگلستان داشتند. شعر معروف "باز باران با ترانه" که در کتابهای درسی قدیم چاپ شده بود از گلچین گیلانی است.
بیست و نهم آذرماه سالروز در گذشت زاده‌ی( ۱۰دی ۱۳۴۹ )بندرعباس درگذشت (۲۹آذر۱۳۸۵) تهران سالروز درگذشت «ناصر عبداللهی» خواننده پاپ   "وی ابتدا با ترانه "ناصریا" به شهرت رسید"                 "روحش شاد و یادش گرامی"
بیست و نهم آذرماه ۱۹ دسامبر سالروز درگذشت «امام محمد غزالی» فیلسوف و دانشمند ایرانی در عهد سلجوقیان   او نویسنده کتاب "کیمیای سعادت" است
غلط کردم که دست از دامن لطفت جدا کردم پشیمانم که مشتی بنده را عمری خدا کردم غلط کردم که عزت را دو زانو خاک ره کردم پشیمانم که با زحمت گدایی از گدا کردم تکدر بود، حسرت بود، حرمان بود محصولش به هر سمتی به جز سمت نجیب تو دعا کردم چه حاصل داشت امّیدم به مردم جز پشیمانی پشیمانم که از هر کس جفا دیدم،وفا کردم تمام گنبد و گلدسته هایم ریخت، ویران شد به جز سنگی که با یاد تو در قلبم بنا کردم خداوندا حلالم کن که می دانی پشیمانم غلط کردم که این سی سال دستت را رها کردم سجاد حیدری قیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹یلــدا🌹 وآذر خانم دختر ته تغاری پاییز، پاورچین پاورچین واپسین قدم های طنازش را نثار کوچه باغهای هزار رنگ پاییز میکند. آذر خانم، بقچه سپیدی را به دستهای آکنده از امید یلدا خانم، مهربانوی سپید بخت زمستان می‌سپارد. یلدا خانم دختری با کوله باری از مرواریدهای برف و باران،موهای مشکی بلندش را با عشق شانه می‌کشد تا دلبرانه، همراه با اولین‌گامهایش مجلس بزم طبیعت را گرم و گرمتر کند. و عشق و صمیمیت را به یمن ورودش در دلهای سرد بنشاند واز خود خاطره‌ای رنگین در سرزمین دلها به یادگار بگمارد. او قناری های عاشق را به خوانش سرود دل انگیز حافظ و شاهنامه، نوید می‌دهد و یادگار آیین سنتی را سال به سال و نسل به نسل به دوش میکشد تا مردمان سرزمین پارس هویت اجداد خویش را پاس بدارند، و گرد و غبار فراموشی را از چهره هویت و فرهنگ اصیل ایرانی بزدایند. مهربانوی بلند قامت یلدا می آید تا بگوید، اگر چه روزگار بی وفا همیشه بر ریل خوشبختی و سعادت به مسیر خود ادامه نمی‌دهد ولی ‌باید دل خوشیهای کوچک را و هویت اصیل مردمان پارس را قدم به قدم و لحظه به لحظه به وارثان فردای این مرز و بوم سپرد تا بار دیگر حافظها و فردوسیهای زمان قدعلم کنند، ولوح زرین افتخار ایرانی را بر بلندای زمین و زمان تا روزگاران بعد به منصه ظهور بنشانند، یلدا خانم! امیدست به یمن قدوم مبارکت بقچه رنگین کمانت لبریز از مرواریدهای نقره گون برف و باران باشد، و نای خشکیده طبیعت را روز به روز پر آبتر سیرابتر نماید. خوش قدم باشی دختر ارشد برف و باران! ک.قالینی نژاد_افروز پیشاپیش یلداتون پر از گرمی و صمیمیت🌹🌹🌹
" یلدا را با دور همی ، بهاری کنیم " پیرسوکا دارن میرن زمسّون از را رَسیده کُل‌کُلاتیا میان باز ننه‌سرما رَسیده همه رفتن زیر کرسی ، چَپیدن تو پَستوا سرمُو بیداد میکنه آخِر دنیا رَسیده باد و تیفونش آدم خشک میکنه عینِ چی‌چی بالوبَندا زده برف ، صومِش به اینجا رَسیده وقتی تَش‌برق میزنه یا وقتی قُرتِراق میاد همچی چیر میزنه بَچُو اِنگو هیولا رَسیده دَس پَنوی چراغ بیگیر با احتیاط برو ، نَخُسی داره جِل‌جِل میزنه ، آب زیر طاقّا رَسیده بی‌بی در میاره از تو یَخدونش خُرمُوخَرک جَمُمون جَمه بَبَم ، باز شب یلدا رَسیده مُنج ومُنجَم میجُویم برنجَکِه کُرُنج کُرُنج وقتِ ناخونک زدن به پِسّه مِسّا رَسیده شب تار و ما بیدار و گل دوسی قصه میگه : دل مجنون سُریده خبر به لیلا رَسیده یاد تختِ حوضی و بساط نقّالی به خیر حالو که وَجِش تلگرام و اینِستا رَسیده سرتون درد نمیارم پریشُو خُو میدیدم که هوا تَکِش شِکِسّه فصل گرما رَسیده دیگه چِلّه‌ی کوچیکو دس پاشه جم کرده بِرِه عامونوروز اومده ، باهارِ زیبا رَسیده هاجر جانثار شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یلدا که می رسد... یلدا که می رسد به سخاوت سلام کن خود را رهین عاطفه و احترام‌ کن ما بندگان‌ حضرت حقیم زین جهت با یاد حق به شوق و صفا اهتمام کن یلدا که می رسد بنشین در کنار دوست بر گردن غرور و تکبر لگام کن این شب شب محبت و اخلاص و همدلی است تاکید بر تمیز حلال و حرام کن بر سفره های ِ خالی ِمردم سری بزن در حقشان برابری ات را تمام کن اسراف را رها کن و با همرهان بخند در راه ِ اعتلای  محبت قیام کن هرگز طعام را به رخ دیگران مکش شمشیر عقده را به صفا در نیام کن هر دم  بریز جام محبت به کام دوست این گونه شوق خوشدلی ات را مدام کن ای اشرف خلایق و ای بنده ی خدا خود را برای راه خدا مستدام کن ۱۰۱۱ ایتا https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 تلگرام https://t.me/khoshdeltanzjedi
با سلام خدمت دوستان، به ویژه برگزیدگان کنگره شعر و داستان یوسف دفاع مقدس استان فارس مراسم اختتامیه که قرار بود روز 4 دی برگزار شود، به وقت دیگری موکول شد. زمان بعدی متعاقبا اعلام خواهد شد. ستاد اجرایی کنگره شعر دفاع مقدس فارس
«طنز یلدایی» امشب شب درازیست یلداست مثل اینکه! تا صبح شادمانی برپاست مثل اینکه! هنگام عصر رفتم بازار میوه_آجیل دیدم کمی جلوتر دعواست مثل اینکه جنجال بود و غوغا در صفِ بال و گردن! گفتم دخالت من بی‌جاست مثل اینکه! رفتم کمی جلوتر پسته که جای خود داشت حتی خرید تخمه رویاست مثل اینکه! آنجا انار قرمز دارد هزار ناز و در بین میوه‌ها هم والاست مثل اینکه! در آن ته مغازه با هیبت عجیبی! یک کوه هندوانه!🍉 پیداست مثل اینکه یک دسته موز خوش رنگ 🍌 چشمک زد آن طرف‌تر! دیدم که قیمتش وای بالاست مثل اینکه! سیب گران 🍎 نشسته با پرتقال نافی 🍊 او صاحبِ عیار و فتواست مثل اینکه! آن سو لبوی داغ و این سو کباب بره_ غارتگر و حبیب دل‌هاست مثل اینکه! در این میانه دیدم یک بستهٔ نخودچی_ با جیبمان ایاق و با ماست مثل اینکه! اینجور شد که یخ زد تا مغز استخوانم! باید به خانه برگشت سرماست مثل اینکه! پروین جاویدنیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رویداد طنز شهروندی با حضور طنزپردازان مطرح 💥استاد قاسم رفیعا 💥استاد راشد انصاری (خالو راشد) و با حضور اعضای محفل طنز بی‌شوخی 🌟اجرای شعر و طنز 🌟برپاخند 🌟 موسیقی 🌟 مسابقه 🌟اهدای جوایز خبرنامه شاعران 🔻 https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک روز دگر مانده که دی سر برسد پاییز به پیچ و خم آخر برسد با سوت زمستان شب شود و سرما چمدان بدست از در برسد
"گیسوی توست از شب یلدا درازتر" کـوتـاه گشته عـمـر و مُعمّا درازتر آواز التماس بـلـنـد است از دهان دسـتـم بـرای عـرضِ تمـنّـا درازتر هـر بار آمدم که در آغوش گیرمت برگشته است دستِ من از پا درازتر پایان عمر، غفلت من می‌شود فزون گـردد غــروب، سـایـهٔ اشیا درازتر کوتَه‌تر است روز قیامت ز رحمتش دستی که می‌شود سوی دنیا درازتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دَر نبندیم به نور به آرامشِ پُرمهرِ نسیم رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم
مزد پیغمبری شب در انبوه ظلمت سحر شد آسمان نم‌نمک تازه‌تر شد زلف پرچین شب تاب برداشت دستی از حوضِ گل آب برداشت عاشق از چشمه ی دل وضو کرد چند رکعت خدا آرزو کرد عاشق آن عاشق دل‌شکسته دل نگو، قصر آیینه‌بسته دل نگو، دل نگو، دل چه گویی؟ آه ... از آن عشق کامل چه گویی؟ دل نگو، صحن مشکو زبرجد شمع و مشکاتی از لعل و عسجد قصری از آب و آتش ملمّع بارگاه سلیمان مرصّع طاق ایوانش از قاب قوسین چشمه ی آبش از شطّ عینین گریه در چشم او جوشِ مِی زد عزم رفتن در او شورِ نِی زد مرکب از نور آمد براقش لؤلؤ «لا» به زین و یراقش چشم او خیره بر بی‌نشان بود مقصدش آن‌سوی کهکشان بود آسمان راه آیینه‌بندش راه شیری غبار سمندش باد در یال اسبش قرنفل طیفی از آینه، موجی از گل جوش مِی، شور نِی، اسب هِی شد جذبه در جذبه آن راه طی شد رعشه ی وصل در جان او ریخت چشم واکرد و حیرت فروریخت جای در بارگاه رضا داشت یک کمان فاصله تا خدا داشت سیب سرخ تجلی چشیده بود بر موج گل آرمیده باغ گل‌پرور آورده با خود هدیه ی کوثر آورده با خود هدیه‌ای کوثری بود زهرا(س) مزد پیغمبری بود زهرا(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا در شب یلدا به سراغ حافظ می رویم؟ سعید بیابانکی؛ شاعر و نویسنده 🔹سعدی و فردوسی و مولوی و نظامی و عطار و سنایی و دیگر شاعران بزرگ زبان فارسی چه گناهی کرده‌اند که نباید مهمان دورهمی‌های خانوادگی شب یلدا باشند؟ 🔹خورشید، این منبع لایزال انرژی و نور و روشنایی آن‌قدر در باور نیاکان ما مهم بوده که معتقد بوده‌اند شب یلدا را که طولانی‌ترین شب سال است باید به امید تولد میترا و مهر بیدار بمانند و دعا کنند تا خورشید اول دی‌ماه طلوع کند و تاریکی و سیاهی را نابود کند و به حیات رنگ و بویی دیگر ببخشد. 🔹چرا که شغل بیشتر مردم در روزگاران گذشته کشاورزی و دامپروری بوده و خورشید نقش بزرگی در این چرخه اقتصادی دارد. نیاکان ما شب یلدا را شبی شوم می‌دانسته‌اند. از بیم آنکه نکند فردا خورشید طلوع نکند تا صبح بیدار می‌مانده اند و با سخن و نقل و شعر و دعا این شب را به صبح می‌رسانده‌اند. 🔹در دیوان حافظ فقط یک بار واژه یلدا به کار رفته و آن هم در غزلی با وزنی که حافظ از این وزن هم فقط یک بار استفاده کرده است: بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید صحبت حکام، ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید 🔹و این نشان می‌دهد حافظ هم ظلمت شب یلدا را با صحبت حاکمان ظالم برابر می‌داند‌! و جالب است که بارها حافظ از واژه‌ها و مفاهیمی مثل مهر، خورشید و نور و مفاهیم مشابه بهره برده و مضمون‌سازی کرده است. 🔹حافظ با آیین مهر بسیار آشناست. از آنجا که شب یلدا شب زایش مهر است از روزگار پس از حافظ رفته‌رفته حافظ جای فردوسی و نظامی و سعدی و مولانا را در شب یلدا گرفته است. به نظر می‌رسد در میان شاعران پارسی نسبت حافظ با آیین مهر بیشتر از سایرین است.
از آن همـه درنگ و تماشـا تو مانـده ای از آن همــه تبسم زیبــا تو مانــده ای با مـا بمان که بی تو به تاراج می رویم ما نیستیم این همـه، تنهـا تو مانـده ای تنها صدای توست که می آید از غبار دنیا نمانده است و به دنیا تو مانده ای ای کهنه ای که مستی جان تازه می کنی از جرعه های حافظ و نیما تو مانده ای مثــل انــار قرمز پاییــزدان به صبــح لب بـاز کن که از شب یلـدا تو مانده ای ای عشق ای ستـــاره ی دنبالـــه دار ما تا پـای جان بتـاب که از ما تو مانده ای این برگ از کتاب وفا فصل تازه ای ست با من خودم نمانــده ام امــا تو مانــده ای سجاد حیدری قیری
طنزیجات یلدا با یار نشستن دلِ خوش می خواهد از خویش گسستن دلِ خوش می خواهد شب‌های ولنتاین وشبِ چله کاکو هی تخمه شکستن دلِ خوش می خواهد کیوانی چله تون خوش خوشان🌱🌹