eitaa logo
قرارگاه اساتید وطلاب انقلابی حوزه علمیه قم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
207 فایل
كانال رسمي قرارگاه اساتيد و طلاب انقلابي حوزه علميه قم، تاسيس 1394 #محل تجمع خواص طرفدار حق #رسانه جبهه انقلاب از سراسر کشور #اخبار مجموعه انقلابی خود را در کانال ما منتشر کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
📚 🔹رفع حجاب منیت ضامن تجلی خدا در انسان 🔸 حجاب برای زنان به معنای حیا و عفت است؛ اما حجاب برای نفس انسانی و روح آدمی به معنای دوری از خدا و خلاف اخلاق الهی است. آدمی باید حجاب میان خود و خدا را بردارد، همان کاری که پیامبر(ص) کرد. پیامبر(ص) به عنوان نخستین مظهر از مظاهر تجلیات الهی و صادر نخست، به طور طبیعی بی‌حجاب با خدا دیدار دارد و وحی و گفتمان خدا بی‌هیچ پرده و حجابی است. البته یک حجاب مه‌مانندی میان خدا و خلق است که از آن به مقام عماء تعبیر شده است. این به دلیل همان محدودیت ذاتی انسان و خلق است؛ زیرا برای خداوند اسمای مستاثری است که هنوز ظهور و تجلی نداشته است و همین موجب می‌شود که ما تنها با خدایی آشنا باشیم و معرفت داشته باشیم که خدای ظهور است و در اسما و صفاتی ظهور و تجلی یافته است. به هرحال، از نظر آموزه‌های قرآنی بویژه در آیات نخست سوره نجم آمده است که پیامبر(ص) بدون هیچ حجابی با خدا دیدار داشته و خداوند بی‌حجابی به او وحی کرده و سخن گفته است. از آیات دیگر قرآن به دست می‌آید که همه می‌توانند با سرمشق‌گیری از آن حضرت(ص) به این مقام برسند. ازنظر قرآن خداوند با همه هستی این‌گونه رابطه دارد: الدانی فی علوه و العالی فی دنوه؛ خدا نزدیک‌ در عین عالی بودن و عالی در عین نزدیکی است (دعای 47 صحیفه سجادیه)؛ زیرا خداوند می‌فرماید: هو معکم اینما کنتم؛ خدا با شماست هرجا که باشید (حدید/4)، پس اگر خداوند با ما در همه جا است و حتی از رگ‌های گردن ما نزدیکتر است(سوره ق) یا اینکه حائل میان خودمان و خودمان است؛ یعنی یحول بین‌المرء و قلبه (انفال، 24) باید گفت که ما اگر پرده و حجاب خودیت و منیت را برداریم خدا را در همین نزدیکی و حتی نزدیک‌تر از نفس خودمان می‌یابیم. پس بی‌واسطه نیز می‌توانیم خدا را در خود متجلی ببینیم، بویژه آنکه خداوند بر همه چیز احاطه دارد و ما نیز جزیی از احاطه علمی و رویتی خدا هستیم؛ پس اگر حجاب و حائل را برداریم پیش از آنکه خودمان را ببینیم خدا را می‌بینیم. http://kayhan.ir/fa/news/150684 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا، گپ و بله @kayhannewspaper
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
📚 🔹 چرایی شبهه‌سازی از منظر روان‌شناسی قرآن 🔸 بارها دیده‌اید کسانی چون بی حجاب‌ها از یک عالم اسلامی می‌پرسند: مگر حجاب در قرآن آمده است؟ اصلا مگر اسلام به نیت و قلب سلیم و داشتن دل پاک نیست؛ پس وقتی قلب ما پاک است، چه گناهی ؟! یا پسرها و دخترها و زنان و مردان نامحرم به هم دست می‌دهند و می‌گویند: ما که هیچ احساس بدی نداریم؟ یا به بی حجاب نگاه می‌کنند و می‌گویند: ما که تحریک نمی‌شویم. پس کجایش گناه است؟ مجموعه شبهاتی که این افراد مطرح می‌کنند در دو دسته شبهات حکمی و شبهات موضوعی(مصداقی) قرار دارد. شبهات حکمی به معنای آن دسته از شبهاتی است که شخص اصلا منکر وجود چنین حکمی در اسلام می‌شود و مثلا می‌گوید: در هیچ جای قرآن حکم حجاب مطرح نشده است. در شبهات موضوعی این گونه مطرح می‌کنند که اصلا این حجابی که ما داریم خودش کفایت می‌کند؛ چه کسی گفته همه مو باید پوشیده بماند؟ یا مثلا وقتی حکم یک موضوعی را می‌دانند و می‌پذیرند که مثلا غیبت حرام است، می‌گویند: اصلا کی گفته این سخن من غیبت است. من دارم نقد سیاسی می‌کنم یا من دارم شخصیت فلانی را ارزیابی و تحلیل می‌کنم و مانند آن. باید توجه داشت که از نظر روانشناسی قرآن، ما یک گناه داریم و یک احساس گناه. اصولا اینکه شخص دنبال توجیه و عذر و بهانه می‌رود، برای این است که احساس گناه رهایش نمی‌کند. گویی شخصی جنایت و قتلی را مرتکب شده و این احساس گناه شب ها نمی‌گذارد بخوابد و آرامش را از زندگی اش بیرون برده است. همین احساس گناه، آنچنان دلش را سنگینی می‌کند و بر دوشش فشار می‌رود و قلبش را تنگ می‌سازد که گویی همه دنیا برایش زندان است. از اتاق به خیابان و بیابان و کوه و جنگل می‌رود تا احساس آزادی کند، ولی این دنیا با همه بزرگی و آزادی‌اش برایش زندان می‌شود. اشخاصی که شبهه علمی را مطرح می‌کنند می‌خواهند خودشان را از زیر بار این احساس بد و اندوهناک نجات دهند؛ حالا یا با شبهه حکمی یا شبهه موضوعی. اینجاست که با صدای بلند می‌گویند: کی گفته این گناه است؟ کی گفته این غیبت است ؟ کی گفته این بی حجابی است؟ وقتی به عالم اسلامی می رسند می پرسند: آقا مگر این حرام است؟ این گناه است؟ ما باید چه کنیم؟… ادامه مطلب👇 http://kayhan.ir/fa/news/150687 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا، گپ و بله @kayhannewspaper
📚 🔹 با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب) 🔸 علاقه بسیار به نقادی و مباحثه روزی خدمت آقا عرض کردم آقا! یک نفر از آقایان-‌ آیت‌الله سیدجعفر کریمی-‌ مرتب خدمت شما می‌رسند و مباحث فقهی و بحث استفتائات مطرح می‌شود. اگر اجازه بفرمایید یکی دیگر از آقایان هم که از شاگردان امام در نجف بودند و ملّا و فاضلند و الان در بخش استفتائات همکاری دارند، ایشان هم گاهی بیایند با خود شما جلساتی را داشته باشند که برای پاسخگویی به سؤالات خیلی به ما کمک می‌کند. حضرت آقا فرمودند: «خیلی خوب، گاهی ترتیب بدهید ایشان هم بیایند.» ما یکی‌‌ دو جلسه ترتیب دادیم، ایشان خدمت آقا رفتند و همین بحث‌های طلبگی، راجع به استفتائات و مسائل شرعی مطرح می‌شد و به اصطلاح یک فرع فقهی را مطرح می‌کردند. بعداً دیدم حضرت آقا دیگر از ادامه‌ این جلسه استقبال نکردند. من به ایشان عرض کردم چرا جلسه را ادامه ندادید؟ آقا فرمودند: «آقای کریمی که می‌آیند، با من مباحثه می‌کنند. نظر من را حسابی نقد می‌کند و من دفاع می‌کنم. این را من می‌پسندم. این آقای بزرگوار که می‌آید، ایشان حجب و حیایش جوری است که بحث نمی‌کند. من اگر یک مطلبی را بگویم، می‌دانم اگر ایشان هم قبول نداشته باشد، با من بحث نمی‌کند. حالا یا حرمت نگه می‌دارد، یا خجالت می‌کشد با ما بحث کند. لذا اینجور جلسه‌ای به درد من نمی‌خورد. من جلسه‌ای را دوست دارم که طرف بیاید، وقتی من یک حرف می‌زنم، او ده تا نقد بر آن وارد کند که من مجبور بشوم از خودم دفاع کنم تا به نتیجه خوبی برسیم!» این روحیه‌‌ حضرت آقا در مباحث است. در جلسات خصوصی هم همین‌جور است. ایشان خیلی نقادی و مباحثه را دوست دارند. * حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مروی - پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
📚 🔹 با خورشید انقلاب توصیه‌های کاربردی به وزیر آموزش و پرورش 🔸 چند روز پس از آغاز به کار دولت هفتم (حدود نیمه اول شهریور 76) خدمت رهبر انقلاب رسیدم. در این جلسه حضرت آقا برخورد بسیار گرم و صمیمانه‌ای داشتند که فراموش‌شدنی نیست. در این جلسه حضرت آقا نکاتی راهبردی درباره‌ آموزش و پرورش به شرح زیر بیان فرمودند: 1. توجه به قرآن و تسری آموزش قرآن در سطوح دبستان. چون سنین دبستان آمادگی خوبی برای یادگیری قرآن و مفاهیم قرآنی دارد. 2. ضرورت تغییرات اساسی در آموزش متون عربی. درس عربی فقط برای یادگیری قواعد عربی نباید باشد بلکه باید متون آموزش کتاب‌های عربی در راستای تقویت قرآن و معارف دینی و قرآنی باشد. متأسفانه متون آموزشی عربی در کتاب‌های فعلی چنین کارکردی ندارد. آموزش عربی به بچه‌ها باید به نحوی باشد که آنها را در خواندن قرآن توانمند سازد. آنها را با معارف دینی و قرآنی و معارف اهل بیت آشنا سازد. آنها را با متون ادعیه و دعاهای مختلف مأنوس نماید به‌نحوی که یاد بگیرند از خدا چگونه درخواست کنند و چه چیزی بخواهند. 3. متأسفانه امور تربیتی که یادگار شهیدان رجایی و باهنر در آموزش و پرورش است، در دوره‌ گذشته به نهال خشکیده‌ای تبدیل شده، شما آن را احیاء کنید و به آن توجه کنید، به ویژه خود شما که یک عنصر تربیتی و دینی هستید، بهتر می‌توانید به آن اهتمام کنید. 4. مسئله‌ تربیت معلم در آموزش و پرورش بسیار مهم است. شما به این امر اهتمام کنید. ظاهراً در گذشته آن را کم‌سو کرده‌اند. افرادی که می‌خواهند وارد‌ آموزش و پرورش شوند باید افراد مجرب و متعهدی باشند، نمی‌شود هر کسی را در شغل معلمی به کار گرفت. 5. برخی مدارس خاص هستند که احساس می‌شوند خودمختارند. همه‌ امکانات نظام را در اختیار دارند ولی با نظام و انقلاب نیز کاری ندارند! شما نگذارید چنین وضعی ادامه یابد. بروید قاطعانه اما حکیمانه آنها را تعیین تکلیف کنید و آنها را در چارچوب قانون بکشانید. 6. یکی از ظرفیت‌های خوبی که می‌تواند به شما در اهدافی که در آموزش و پرورش دارید کمک کند، مسئله‌ اتحادیه‌ دانش‌آموزان است. اگر فرد جوان و خوش‌ذوقی در رأس آن قرار گیرد، قطعاً با کمک هم می‌توانید کارهای مهمی انجام دهید. 7. صحبت‌هایی که شما در مجلس‌، موقع رأی اعتماد داشتید بسیار خوشحال‌کننده بود. اینکه اهتمام شما به احیای مدارس دولتی است سیاست خوبی است. همین راه درست است. جهت‌گیری نظام نباید رها کردن مدارس دولتی و پرداختن به مدارس دیگر باشد اصل، توجه به مدارسی است که عموم مردم با آن سر و کار دارند شما هم به این امر اهتمام کنید. * آقای حسین مظفر، وزیر وقت آموزش و پرورش - پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای http://kayhan.ir/fa/news/152660 🔻@gharar_at
📚 با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب) 🔹 دل بی‌کینه و سعه صدر آقا نسبت به مخالفین 🔸 یکی از مطالب شنیدنی، برخوردهای آقا با مخالفینشان است که در این قضیه هم حضرت آقا انصافاً یک سعه‌ صدر و یک بزرگواری ویژه‌ای دارند و سینه‌ ایشان از هرگونه کینه و عقده و ناراحتی از هر کس پاک است؛ مثل آینه، صاف است، خدا می‌داند. من بارها خدمت ایشان، به تناسب وضعیت و مسئولیتم در دفتر و حوزه‌ کاری‌ام، راجع به بعضی از روحانیون با ایشان صحبت کردم. وضعیتشان و گرفتاری‌هایشان را گفتم که یک توجهی به آنها بکنیم. بعضی‌ها را ایشان شناختند، فرمودند بله، این آقا مثلاً در فلان‌جا قبل از انقلاب عجب منبرهایی علیه ما می‌رفت! چه سخنرانی‌هایی علیه ما می‌کرد! چه کارها! چون ایشان از ناحیه‌‌ بخشی از متحجرین در مشهد، حقیقتاً‌ در فشار بودند؛ خودشان یک وقت چنین مضمونی را داشتند که من از ناحیه‌ این متحجرین و مقدس‌نماها در مشهد، بیشتر تحت فشار و اذیت و آزار بودم تا ساواک! ساواک این‌قدر مرا آزار نمی‌داد. من یک مورد، سراغ ندارم خدمت ایشان رفته باشم و راجع به یک روحانی یا کسی صحبت کرده باشم و توجهی را از آقا به او خواسته باشم و آقا بفرمایند نه، این جزو مخالفین ما بوده و این با ما نبوده و اعتنا نکنید. من سراغ ندارم. با اینکه زیاد هم رفتم و عمدتاً درباره این‌جور افراد سخن گفتم و حضرت آقا فرمودند: «‌سراغشان بروید و به آنها توجه کنید.» در سفر مشهد- اردیبهشت سال 86- دیدار علما با ایشان بود. همه‌ علما و برجستگان حوزه‌ مشهد بودند اما آقازاده‌ یکی از آقایان و علمای مشهور مشهد، در جلسه‌ ما نبود‌. ایشان حواسشان هم جمع است و پرسیدند: «چرا فلانی نبود؟» عرض کردم مثل اینکه ایشان را به خاطر سوابقی که داشته- چون می‌گفتند مقداری با دستگاه حکومت در زمان طاغوت، ارتباطاتی دارد- دعوتش نکرده‌اند. حضرت آقا فرمودند: «چرا دعوت نکردند؟» یعنی ایشان اصلاً نسبت به آن افراد که ایشان را اذیت کرده بودند، هیچ در دلشان چیزی ندارند و واقعاً دل پاک و صافی دارند. *حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مروی - پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🔻 @gharar_at
📚 🔹 بهترین کتاب‌های مشرق زمین کجا هستند؟ 🔸 یادم هست که استاد بزرگوار ما حکیم عالیقدر مرحوم آقا میرزا مهدی آشتیانی(اعلی‌الله مقامه) که واقعا مرد حکیم و فیلسوفی بود و در حدود بیست و پنج سال قبل به قم آمده بودند و تدریس می‌کردند، قضیه‌ای نقل کردند، ایشان گفتند: رفته بودم به یکی از کتابفروشی‌ها و کتابی می‌خواستم. کتابفروش یک نسخه خطی از کتابی که من نمی‌شناختم و در ریاضیات بود، به من ارائه داد و گفت: آقا میرزا این کتاب شاید به درد شما بخورد، شما از من بخرید، گفتم: قیمتش چقدر است؟ گفت: ده تومان. با پول آن موقع ده تومان خیلی زیاد بود و من هم نداشتم که بدهم ولی وقتی که کتاب را نگاه کردم، اجمالا فهمیدم که از کتاب‌هایی است که ریاضیون اسلامی نوشته‌اند و ممکن است ارزش‌های زیادی داشته باشد. گفتم: من می‌خرم، به شرط آنکه در قیمتش تخفیف بدهی. کتابفروش حاضر نشد تخفیف بدهد. اما هنوز آن کتاب روی ویترین بود و ما داشتیم چانه می‌زدیم که یک مرد خارجی وارد شد، و چشمش به کتاب افتاد، پرسید: قیمت این کتاب چقدر است؟ کتابفروش گفت: ده تومان. او فورا ده تومان را داد و مثل برق بیرون رفت. بعدها فهمیدم این کتاب دست به دست شده و در همین تهران میان نسخه‌شناس‌ها به مبالغ هنگفتی تقویم شده که برای ما قابل تصور نبود. معلوم شد اولا خود کتاب از نظر محتوا بسیار نفیس بوده و ثانیا نسخه منحصر به فرد بوده و کتاب را برده‌اند برای کتابخانه‌های اروپا. معلوم شد که این آدم از اروپا، از یکی از کتابخانه‌های اروپا ماموریت داشته که این کتاب را و شاید بعضی کتاب‌های دیگر نظیر این کتاب را از کتابخانه‌های مشرق زمین پیدا کند و ببرد. این تفاوت یک ملت رشید و لایق است که حتی ارزش سرمایه‌های دیگران را هم درک می‌کنند... شما الان اگر بخواهید بهترین کتاب‌های مشرق زمین و نسخه‌های بسیار عالی اسلامی را پیدا کنید، در کجا می‌توانید پیدا کنید؟ در تهران می‌توانید پیدا کنید؟ در اصفهان می‌توانید پیدا کنید؟ خیر در کتابخانه‌های اروپا یا آمریکا یا شوروی می‌توانید پیدا کنید، یا لااقل در آنجا بهتر می‌توانید پیدا کنید. (1) _______________________ 1- انسان و سرنوشت، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص 162 🔻@gharar_at
📚 🔹 در محضر امام خمینی(ره) 🔸 به فکر پیروزی ظاهری نباشید یادم می‌آید در عملیات بدر که عملیات واقعاً سختی بود، من در قرارگاه که حدود هفت یا هشت کیلومتر از لبه جلویی خط فاصله داشت، ایستاده بودم و وظیفه پشتیبانی بوسیله هلی کوپتر از عملیات سپاه را عهده‌دار بودم. برادران حسنی سعدی، صیاد شیرازی و محسن رضایی فرماندهی کل عملیات را عهده‌دار بودند. برای لحظه‌ای از قرارگاه بیرون آمدم. عراقی‌ها گلوله‌های توپ اتریشی را در حجم بسیار بالایی پرتاب می‌کردند که چون شب بود، مسیر گلوله‌ها براحتی قابل رؤیت بود و از شدت پرتاب و انفجار گلوله‌ها، زمین زیر پای آدم می‌لرزید. در آنجا شهدای بسیار تقدیم کردیم. مسئله عمده این است که با توجه به سختی عملیات و کثرت تعداد شهدا وقتی مراتب خدمت حضرت امام عرض شد، آن بزرگوار از طریق حاج سید احمد آقا و توسط برادر رضایی پیام مهمی برای رزمندگان صادر کردند. در آن پیام مطرح فرموده بودند که شما به فکر پیروزی ظاهری نباشید، مهم انجام وظیفه برای اسلام است. شما که در حد توان خود تلاش می‌کنید، در حقیقت پیروزید. چون در راه اسلام و در دفاع از اسلام می‌جنگید، در هر حال پیروزی با شماست. این پیام سراسر معنویت در آن موقع حساس، چنان اثری داشت که گویی رزمندگان حضور حضرت امام را در جبهه‌ها احساس می کردند و خلاصه در ارتقای روحیه بچه‌ها اثر فوق‌العاده‌ای داشت. در عملیات خیبر هم همین طور بود. و حضور معنوی امام در صحنه‌های نبرد کاملاً محسوس بود. در آن عملیات حضرت امام به خود من فرمودند که من می‌خواهم این عملیات بدرستی به انجام برسد. برکت روح بزرگ امام و اقدامات اساسی آن ابرمرد تاریخ و برداشت آن حضرت از اسلام و انتقال این برداشت معنوی به امت مسلمان و رزمندگان اسلام را می‌توان بزرگترین عامل پیروزی‌های سپاه اسلام دانست.(1) ــــــــــــــــــــــــــــــ 1. محمد حسین جلالی - کتاب امام و دفاع مقدس - ص 13. 🔻@gharar_at
📚 🔹 در محضر امام خمینی(ره) من به پناهگاه نمی‌روم 🔸 در برهه‌ای از جنگ، صدام تهران را موشک باران می‌کرد. گاهی اتفاق می‌افتاد که موشک‌ها در نزدیکی جماران به زمین می‌خوردند. عده‌ای از دکتر‌ها از این قضیه ناراحت بودند و حتی بعضی از آنها خدمت امام رفته و با ناراحتی و‌ گریه از ایشان خواهش کردند که اجازه دهند پناهگاهی برای ایشان ساخته شود. حضرت امام وقتی که ملاحظه می‌کنند آنها احساساتی شده‌اند برای اینکه از احساسات آنها بکاهند می‌فرمایند بروید طرح و برنامه‌هایتان را بیاورید که ببینم چه برنامه‌ای دارید. اینها فکر کردند که امام به پناهگاه می‌رود ، لذا زیرزمین حسینیه را به عنوان پناهگاه آماده کردند. ما زیرزمین حسینیه را تمیز کردیم، حتی تختی هم برای زمان استراحت امام قرار دادیم، بعد از این مقدمات به حضرت امام خبر دادند که آقاجان، محل آماده است. حضرت امام فرمودند من نگفتم که بروید محلی را به عنوان پناهگاه برای من آماده کنید، من گفتم بروید برنامه و طرح‌هایتان را بیاورید که ببینم چه طرح و برنامه‌ای دارید؟ سپس فرمودند: اگر موشکی به جماران اصابت کند و در کنار من پیرزنی شهید شود و من در پناهگاه باشم و آسیبی نبینم فردا تاریخ درباره من چه قضاوتی خواهد کرد؟ آیا نمی‌گویند خمینی برای خودش پناهگاه ساخت اما آن پیرزن، پناهگاه نداشت. من نه جواب خدا را می‌توانم بدهم، نه جواب ملتم را. شما بروید و هر وقت برای همه افراد این مملکت پناهگاه ساختید، آن وقت من هم به پناهگاه می‌روم.(1) ـــــــــــــــــــــــــــــــ 1. سید رحیم میریان - کتاب خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(ره) ص39. 🔻 @gharar_at
📚 🔹 با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب) 🔸 ابهت آقا در عین خاکی بودن درباره‌ حضرت امیر (ع)عبارتی هست از عدی ابن حاتم که شیعه و پیرو امیرالمؤمنین است و از ایشان الگو می‌گیرد. وقتی عُدی خصوصیات امیرالمؤمنین را به معاویه می‌گوید، یکی از آنها این است که علی بین ما که بود، «احدٍ منّا»؛ مثل یکی از خودمان بود. خیلی خودمانی و خاکی. اما در عین حال اُبّهت او چنان بود که تا سخن نمی‌گفت، آدم اجازه و جرأت پیدا نمی‌کرد یا به خودش اجازه نمی‌داد سخن بگوید. یعنی ضمن وقار و اُبّهت، متواضع و خاکی بود. بعضی از شخصیت‌ها، آدم‌های خاکی هستند اما دیگر خیلی قاطی می‌شوند. یعنی منزلت‌ها حفظ نمی‌شد. بعضی‌ها هستند می‌خواهند حفظ منزلت کنند، اما تافته‌ جدابافته می‌شوند. یعنی جامعه نمی‌پذیرد و این برخورد را نمی‌پسندد. مثلاً شاید از آن بوی یک نوع تکبر بیاید. در حالی که ممکن است فرد آن قصد را نداشته باشد، می‌خواهد آن شؤون را حفظ کند. هنر این است که یک کسی، هم شؤون را حفظ کند، هم در عین حال متواضع و خاکی باشد. از خصوصیات رهبر معظم انقلاب از اول همین بود. به نظر من همین الان هم ایشان یکی از خصوصیاتشان این است که آن وقار و آن اُبهتی را که یک روحانی، یک مبلغ، یک راهنما‌ و یک رهبر باید داشته باشد،‌ خداوند به ایشان تفضل کرده است. در عین حال واقعاً رفیق است. ایشان هیچ منزلتی در مسائل خلقی، اخلاقی و شخصی برای خودش قائل نیست. ضمن اینکه آن اُبهت هم هست؛ طوری‌‌که هر مرجعی هم به ایشان برسد، احساس می‌کند باید حریم را نگه دارد. این از ویژگی‌های ایشان است که کمتر آدم‌ها دارند. ولی الحمدلله خدا به ایشان عنایت کرده است. *حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق نوری - پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای @gharar_at
📚 🔹 اهم شروط فهم قرآن از دیدگاه شهید مطهری(ره) 🔸 این موضوع که آیا قرآن شرایط ویژه‌ای برای فهم دارد یا نه و اگر دارد آن شرایط کدامند، از موضوعاتی است که شهید مطهری بیش از هر موضوع دیگری درباره آن سخن گفته است. علت این امر شاید تحریف‌ها و تأویل‌هایی بود که در زمان ایشان از سوی گروه‌های انحرافی و التقاطی نسبت به مفاهیم قرآن صورت می‌گرفت. استاد مطهری معتقد است که فهم قرآن متد ویژه‌ای دارد که در چارچوب ضابطه‌های ویژه و معین شکل می‌گیرد و بدون فراهم بودن آن ضابطه‌ها که تعیین‌کننده فهم صحیح از سقیم است، هرگونه برداشتی از قرآن برداشت انحرافی و غیرقابل اعتماد است. در این نوشتار هفت ضابطه‌ مهم در فهم قرآن از دیدگاه ایشان به صورت اجمالی طرح می‌شود. *** 1- انتظار از قرآن نخستین پیش شرط شناخت و فهم قرآن، تصحیح توقع و انتظاری است که مفسر از هدف و رسالت قرآن باید داشته باشد. این مطلبی است که استاد مطهری نیز بر آن تأکید دارد: «اولین چیزی که در شناخت قرآن و نزدیک شدن به آن مطرح است این است که بدانیم اصولاً قرآن برای چه نازل شده و ماهیت آن چیست تا در اصالت آن دچار شک و تردید نشویم، زیرا هر کتابی که انسان نداند برای چه نوشته شده و هدف آن چیست، نمی‌تواند به هیچ وجه روی آن اظهار نظر کند». (آشنایی با قرآن، ج 2، ص 63) اما نکته مهمی که وجه جداکننده دیدگاه مطهری از دیگران است، این است که ایشان مبدأ و مأخذ این انتظار را خود قرآن می‌داند نه تصورات و توهمات بیرون و بیگانه از آن. وی در این زمینه قرآن را نه صامت، بلکه دارای زبان گویایی می‌داند که به روشنی رسالت و هدف و به طور کلی ماهیت خودش را بیان کرده است و از این رو آنجا که خود، دیدگاهش را درباره این موضوع مطرح می‌کند به قرآن تکیه می‌کند: «حال ببینیم واقعاً قرآن چه کتابی است و برای چیست؟ آیا کتاب طب است؟ فلسفه است؟ تاریخ است؟ ریاضی است؟... هیچ کدام؟ پس چیست؟ کتاب هدایت است!! هُدی.» (همان) بنابراین از نگاه مطهری با آنکه تعیین انتظار از قرآن، یک پیش شرط ضروری در شناخت قرآن و قضاوت درست نسبت به مفاهیم و آیات آن به شمار می‌آید، اما آبشخور آن خود قرآن است؛ در خود قرآن با توجه به آیات صریح و روشن آن باید جست‌وجو کرد. 2- کنار نهادن ذهنیت‌های پیشین نکته دیگری ایشان مطرح کرده است که به گونه‌ای با این مسئله ارتباط پیدا می‌کند و آن ذوق‌ها و سلیقه‌هاست. استاد بر این نکته اصرار دارد که فهم صحیح قرآن، بسته به آن است که انسان همه سلیقه‌ها و همچنین داوری‌های پیشین خود را درباره موضوعی که در آیات مطرح است کنار بگذارد و با ذهن خالی به آیات مراجعه کند. ذوق و سلیقه‌ها و خواسته‌های پیشین، مانع از رسیدن به معانی و مفاهیم قرآن و باعث تحریف و تأویل آن می‌گردند: «روشن‌تر اینکه نباید قرآن را موافق ذوق و ذائقه خود تفسیر کنیم یا مورد استشهاد قرار دهیم، بلکه ذوق خود را باید بر قرآن تطبیق دهیم؛… ادامه مطلب👇 http://kayhan.ir/fa/news/159687 🔻 @gharar_at
📚 🔹 با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب) 🔸 آقا یخچال ندارند آقای رفیقدوست می‌گفت که من یک بار به مناسبت عید قربان گوسفندی قربانی کردم و فرستادم برای آیت‌الله خامنه‌ای. آقا برگرداندند. من دوباره فرستادم و پیغام دادم که حلال است و از پول خمس داده خودم خریده‌ام و اصرار کردم که حتما بردارند. دوباره گوسفند را برگرداندند و فقط یک تکه گوشت از آن برداشتند. به پاسدارها گفتم چرا آقا این کار را کردند؟ گفتند: آقا یخچال ندارند و به اندازه روزانه‌شان خرید می‌کنند بنابراین امکان نگهداری ندارند. ایشان رهبر مملکت بود. نمی‌گویم الان یخچال ندارند ولی آن موقع این‌گونه بود. یا یک‌بار در خطبه‌های نمازجمعه فرمودند فرزند یکی از مسئولین، وقتی همراه با کوپن، یک قالب کره هم توزیع شده بود، این کره را برداشته و از خوشحالی بالا و پایین پریده و همان‌طور که کره در دستش بوده از خوشحالی خوابش برده، بعدها فهمیدیم فرزند خودشان را گفته‌اند. دکتر علی‌رضا مرندی. مجله پنجره، به نقل از جهان نیوز، یکشنبه 11 خرداد 1393، ساعت 13:09 🔻@gharar_at
📚 🔹 جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب 🔸 عواقب کوچک ‌شمردن گناه عن امیرالمؤمنین(ع) عن رسول‌الله(ص) انّه قال: انّ ابلیس رضی منکم بالمحقّرات، والذّنبُ الذی لا یُغفر قولُ الرّجل، لا اوخذُ بهذا الذّنب استصغاراً لهُ. (1) «امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کنند که فرمود: ابلیس از شما به گناهان کوچک راضی می‌شود؛ و گناهی که آمرزیده نمی‌شود این است که انسان بگوید به‌خاطر این گناه کوچک مؤاخذه نمی‌شوم و آن را کوچک بشمرد.» انّ ابلیس رضی منکم بالمحقّرات؛ [امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر(ص) می‌فرماید:] ابلیس از شما به همین اندازه- ارتکاب گناهان کوچک- راضی می‌شود. البته این در مورد همه نیست؛ در مورد بسیاری، ابلیس به گناهان کوچک راضی نمی‌شود؛ آنها را به گناهان بزرگ وادار می‌کند، خیلی هم راحت از او اطاعت می‌کنند؛ لکن برای بسیاری از مؤمنین و کسانی که مواظبند گناه بزرگی انجام ندهند، ابلیس می‌گوید عیب ندارد، من به همان گناه کوچک [راضی هستم]؛ وسوسه می‌کند تا مؤمن را به گناه کوچک وادار کند. حالا نتیجه این چیست؟ آن لعین درگاه الهی کار خودش را دارد می‌کند؛ او در کار خودش خبره است، می‌داند که گناه کوچک وقتی متراکم شد، همان کاری را می‌کند که گناه بزرگ انجام می‌دهد و گاهی تراکم و پی‌درپی شدن و اصرار بر گناهان کوچک و صغائر و محقّرات، کاری با انسان می‌کند که برای انسان، گناه بزرگ هم آسان می‌شود؛ والعیاذ بالله. خیلی از کارها هست که اوّل اگر به یک مؤمنی عرضه کنند، از آن تحاشی (اجتناب) می‌کند، اما آرام‌آرام او را مأنوس می‌کنند با گناه کوچک، یواش‌یواش سرش به آن گرم می‌شود، کارش به‌جایی میرسد که همان گناه بزرگی را که روز اول حاضر نبود مرتکب بشود، به‌راحتی انجام می‌دهد. این‌جور نیست که به یک‌باره انسان از مرز ایمان و کفر بگذرد و وارد کفر بشود؛ نه، یواش‌یواش نزدیکش می‌کنند تا اینکه این‌جوری می‌شود؛ این در گناهان فردی و شخصی و در گناهان اجتماعی هم هست؛ این را هم توجه داشته باشید. ادامه مطلب👇 http://kayhan.ir/fa/news/168732 🔻 @gharar_at
📚 🔹 ماجرای بوسه آیت‌الله مرعشی نجفی(ره) بر کف پای پدر 🔸 آیت‌الله مرعشی نجفی می‌فرمودند: در جوانی كه خانه پدر و مادرم بودم، (پدرشان هم از علما بودند) یك روزی مادرم ناهار تهیه كرد، به من فرمود كه شهاب، برو بابایت را صدا كن بیاید ناهار بخوریم. من رفتم اتاق پدرم كه پدرم را صدا كنم، دیدم پدرم از خستگی خوابش برده. تازه هم خوابش برده بود، كسی هم كه تازه خوابش برده اگر بخواهی بیدارش كنی اذیت می‌شود. به فکر فرو رفتم چه كار بكنم؟ از یک طرف مادر گفته پدرت را بیدار كن ناهار بخوریم، از طرف دیگر هم پدر است، حق دارد، بی‌ادبی می‌شود که من بیدارش كنم. یك حیله‌ای به ذهن من رسید. افتادم زمین، شروع كردم پای پدرم را با ملایمت بوسیدن. همان طور كه به آرامی پای پدرم را می‌بوسیدم پدرم آرام آرام چشمانش را باز كرد. دید یك كسی دارد پایش را می‌بوسد. خوب كه چشمانش را باز كرد دید پسرش است، گفت: شهاب تویی؟ گفتم بله. پرسید چرا پای مرا می‌بوسی؟ گفتم: مادر به من گفته بیایم شما را برای ناهار صدا كنم، دیدم شما خوابید، گفتم پایتان را ببوسم تا آرام آرام بیدار شوید. پدرم هم از این كارم خیلی خوشش آمد، از ته دل دعا كرد و گفت‌: الهی خدا تو را از خادمین اهل بیت قرار بدهد، دعای پدر ما گرفت، ما شدیم از خادمین اهل بیت. امضاء كه ایشان می‌كرد، می‌نوشت خادم اهل بیت، سید شهاب‌الدین حسینی مرعشی نجفی. كتابخانه‌ای كه ایشان درست كرده شاید در دنیا بی‌نظیر باشد. ایشان می‌گوید من هرچه دارم از دعای پدر دارم. پدر و مادر را خیلی احترام كنیم. * حجت‌الاسلام فرحزاد، برنامه سمت خدا‌؛ هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، اکبر دهقان، ص 277 🔻 @gharar_at
📚 🔹 با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب) 🔸 مراودات حضرت آقا با آیت‌الله موسی شبیری‌زنجانی از وقتی آقا قم تشریف آوردند، با اخوی، آیت‌الله موسی شبیری‌زنجانی خیلی زیاد انس داشتند. اصلا آقا همیشه از همان قدیم با علما ولو با وجود تفاوت سنی، زیاد سر و کار و انس داشتند. از وقتی قم آمدند مورد توجه بودند، مورد توجه علما و فضلا بودند. با اخوی هم دیگر خیلی زیاد. الان هم تماس زیاد است. حدود دو سال پیش بود که نهارخدمت آقا بودیم و اخوی نیز آنجا بودند. آقازاده‌هاشون سر سفره بودند. آقا به اخوی فرمودند که پسرهای من که طلبه شدند، به آنها نگفتم طلبه بشوند، خودشان انتخاب کردند و البته من از انتخابشان خوشحال شدم. زمانی که یکی از آنها به قم آمد، من نگفتم بیاید درس شما، خودش درس شما را انتخاب کرد و من از این انتخابش هم خوشحال شدم. آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله شبیری خیلی با هم صمیمی هستند. آیت‌الله شبیری معتقدند که تضعیف این نظام و تضعیف رهبری جایز نیست. این اعتقاد ایشان هست، اما همان‌طور که آیت‌الله گلپایگانی اگر مطلبی داشتند محرمانه به امام‌(ره) نامه می‌نوشتند، اخوی هم همین‌طور، گاهی خصوصی مطالب را برای ایشان می‌نویسند. یک بار سر مسئله‌ای با اخوی صحبت می‌کردم، اخوی قریب به این مضمون گفتند که ایشان (آیت‌الله خامنه‌ای) خیلی بزرگواری دارند و عدالت ایشان بسیار مناسب است. * آیت‌الله سیدجعفر شبیری‌زنجانی، به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای @gharar_a
📚 🔹 در محضر امام خمینی(ره) 🔸 ده سال مدرس همسر حضرت امام در منزل مشوق بسیار خوبی جهت تحصیل- چه قدیمه و چه جدید- برای ما بودند و در حل مشکلاتمان دخالت مستقیم داشتند. مادر ما تقریباً 15 ساله بودند که با امام ازدواج کردند و طبیعتاً تحصیل را در منزل پدر ترک گفتند اما امام از جهت اینکه اجحافی به همسرشان نشده باشد، به گفته مادر ده سال تمام به طور مرتب همه روزه خودشان معلم ایشان می‌شوند و دروس قدیمه را به خانم تدریس می‌کنند. در مورد حقوق زن- که از چه خانواده‌ای به منزل شوهر می‌آید و همسر باید مطابق شأن او رفتار کند. پدر من این مسئله را که مادر از یک خانواده مرفه بوده‌اند در نظر گرفته‌اند و خانم همیشه دو کمک کار داشته‌اند، یکی برای امور داخلی منزل و یکی برای نگهداری بچه‌ها. از مادرم شنیده‌ام پدر برای نگهداری بچه‌ها در شب‌زنده‌داری‌ها به پیشنهاد خودشان هر دو ساعت یک بار کمک می‌کرده‌اند، مادر نقل می‌کنند: «در طول این دو ساعت تا آنجا که به من نیاز نبود بیدارم نمی‌کردند و خودشان به تنهایی بچه را نگه می‌داشتند.»(۱) امام و سن تکلیف دختران امام قبل از سن تکلیف هیچ اصراری برای انجام امور واجب نشان نمی‌داد، خود من تا 9 سالگی حجاب نداشتم، به یاد دارم که در سن 8 سالگی مایل بودم که چادر بگذارم، وقتی مادر این مسئله را با امام در میان گذاشتند، ایشان فرمودند خداوند تکلیف نکرده است. من عقیده دارم که ایشان می‌خواستند بچه بفهمد که در سنی تکلیف ندارد و در سن دیگر مکلف است و باید اموری را انجام بدهد. حضرت امام وقتی تکلیف می‌کردند که خداوند تبارک تکلیف کرده است و آن زمان با یک دختر 9 ساله مطابق خانم 25 ساله و با یک پسر 15 ساله مطابق یک مرد 30 ساله رفتار می‌کردند و آنها را از حضور در کنار یکدیگر، حتی در منزل برای ملاقات‌های غیر ضروری منع می‌فرمودند.(۲) (۱و۲) خانم دکتر زهرا مصطفوی، فرزند امام، مصاحبه با مجله زن روز، شماره 1361، 1371/3/9 🌷 @gharar_at
🏴 توصیه‌هایی پیرامون ص (۱) بسم الله الرحمن الرحیم باید افرادی که ذی‌نفوذ هستند در یک جمع، و دیگران کلمات‌شان را قبول دارند، چه به عنوان یا یا یا کاروان یا هر چیز دیگر، همان‌طوری‌که در معمولاً جلسه در گرفته می‌شود و اعمال حج نشان داده و توضیح داده می‌شود، همین کار را در این زیارات انجام دهند. به این صورت‌که از زیر مجموعه‌ی خودشان سؤال کنند از هر صنفی هستند؛ یا یا و ... - در این جمعیت عجیبی که ان‌شاءالله به سلامت موفق بشود- بپرسند چیست؟ هدف را مشخص کنند. ببینند این‌ها می‌دانند هدف چیست یا فقط می‌خواهند بروند، ببرند و بیایند باز سر کار خودشان باشند؟ چند تا از کلمات امام علیه‌السلام انتخاب کنند و به این‌ها حالی کنند که حضرت امام حسین علیه‌السلام به دنیا نداشت. را یک مسیر و جاده‌ای بیشتر حساب نمی‌کرد. و را اصل این می‌دانست. هدف که خدا به داده، تقریباً از مرگ شروع می‌شود. امام حسین علیه‌السلام هم دل‌خوشی‌اش به این بود که از این پل به آسانی ردّ می‌شود و با آن‌هایی‌که به آن‌ها می‌ورزد، پیدا می‌کند، چرا که می‌فرماید: «و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». من دنیا برایم زندگی نیست. مثل این‌که حضرت علیه‌السلام هم زندگی نداشت و در نتیجه مبتلا به نابینایی شد و همه‌اش آه می‌کشید برای و دوری از او. آیا شماها می‌خواهید با رفتن و برگشتن از این‌جور درون‌تان ظهور بکند و طمع لذات دنیا از خاطرتان پاک شود، محو شود و طمع به لذات آن‌جا در شما پیدا شود و یا اگر هست تقویت شود؟. خلاصه یا شوید و برگردید، یا اگر حسینی هستید، حسینی‌تر بشوید و برگردید. مثلاً بنده در جوانی موفق شدم مادرم و یکی دو تا از زنان آشنا و اقوام را با خودم بردم و آن‌جا هم شدم، مادرم هم سرش شکست، مشکلاتی هم پیش آمد. بالأخره وقتی برگشتیم، استاد ما [مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس ] که یک قدری اهل این حرف‌ها بود، می‌گفت: من اثر این زیارت را در تو می‌بینم. یا می‌گفت نور زیارت را در تو می‌بینم. یک چنین چیزی. خلاصه سفر، سفر است. تجارت است و تبدیل است. و برای تبدیل این افکار، سخنان حضرت خوانده و معنا شود. همین کتاب [ ] تألیف آقای همراه باشد و آن‌ها هم داشته باشند، که حضرت در برابر افراد چه فرمود؟ در منازل، در ، در راه و در روز و... ، این سفرنامه‌ی حضرت است. شما هم می‌خواهید مثل بیت‌الله، - خانه‌ای که بانی‌اش حضرت خلیل الله علیه‌السلام بود- ، یک سفری نظیر سفر حج داشته باشید، منتهی زیارت‌گاهش، شهادت‌گاه بزرگ‌ترین و شریف‌ترین است. و با چنین ملاقاتی، با چنین زیارتی، با چنین عرض سلامی، باید یک چیزی در وارد شود، که هر کسی از که اهل اند، بگویند ایشان فرق کرده. از یک ماه پیش، دو ماه پیش که با هم بودیم تا حالا خیلی فرق کرده؛ شوقی‌یاتش، ذوقی‌یاتش، علاقه‌هایش فرق کرده. مثلاً اگر و عزاداری می‌کند، حالا هر دوازده ماه می‌خواهد کند، مثل کسی که ماه رمضان‌اش قبول شده، دلش می‌خواهد همه‌ی سال ماه باشد. این حرف‌ها به خاطر این است که شما سؤال فرمودید، ما هم در جواب این‌ها را عرض می‌کنیم شاید یک چیزی هم به برکات آن‌ها به ما برسد.... @gharar_a ادامه‌ی مطلب در پیام بعدی⬇️
📚 🔹 خانواده و ازدواج از نگاه رهبری 🔸 زن و شوهر؛ آرامشگر یکدیگر باشند [زن و شوهر] دلشان می‌خواهد وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت و احساس راحتی و آسودگی بدهد؛ این را همه مردها می‌خواهند. زن‌ها هم می‌خواهند وقتی شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شیرینی و شادی کند؛ خانه برایشان محیط راحتی و شادی شود؛ زیرا هر دو خستگی دارند؛ زن کارهایی دارد و مرد هم کارهایی؛ حالا مرد در چالش‌های زندگی، زن هم یا در چالش‌های زندگی و کارهای سیاسی یا در خانه و با‌ تربیت فرزند؛ هر دو خسته‌اند. وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به هم می‌رسند و همدیگر را می‌بینند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفع‌کننده از خستگی بسازند؛ این توقع بجایی است و بیجا هم نیست که هر دو از یکدیگر توقع داشته باشند. اگر بتوانید این کار را بکنید، زندگی شیرین خواهد شد.‌ ای بسا کسانی که خیلی ثروتمندند؛ اما این زندگی شاد را ندارند؛ در خانه درگیری، دعوا و دلخوری دارند.‌ ای بسا کسانی که خیلی در جامعه معتبرند؛ عنوان دارند، رئیسند؛ اما در خانه‌شان هزار مشکل دارند. همان آقایی که ممکن است دستیار یا کارگر زیردست و کارمندش جرأت نکنند به او بگویند بالای چشمت ابروست و حرف او را مطیعانه گوش کنند، در داخل محیط خانواده ممکن است مدعی داشته باشد؛ زن بداخلاق و تنبل، یا محیط بد، که به جای اینکه برای او آرامش درست کند، خراب می‌کند. بنابراین اینها با ثروت و فقر و عنوان و بی‌عنوانی و در تهران یا فلان روستا بودن، هیچ تفاوتی نمی‌کند؛ همه انسان‌ها به این امنیت زندگی نیاز دارند. لذا شما در قرآن که نگاه کنید، می‌بینید که وقتی بحث ازدواج می‌شود، می‌گوید: «و جعل منها زوجها لیسکن الیها»(اعراف/ 189)؛ تا مایه سکونت و سکینه- یعنی آرامش- باشد؛ زن و شوهر باید برای هم مایه آرامش باشند. این را هم شما دخترها، هم شما پسرها در گوش داشته باشید! این ازدواج یک خانواده درست می‌کند، این خانواده باید محیط امن و امان و راحتی برای شما دو نفر باشد و اگر ان‌شاءالله فرزند داشتید - که خواهید داشت- برای آن فرزندان هم شما باید این محیط امن و امان را فراهم کنید، که این کار به خودی خود هم نمی‌شود. * بیانات در مراسم عقد ازدواج؛ 20/3/1383 @gharar_a
📚 🔹در محضر امام خمینی(ره) 🔸همه لباس‌های امام (ره) روز هجرت از عراق ‎‏به کویت، حضرت امام فرمودند: احمد، لباس‌های من را بده. در چمدان امام که‏‎ ‎‏باز شد، جز یک عبا و یک قبا، یک پیراهن و شلوار و یک حوله چیز دیگری‏‎ ‎‏دیده نمی‌شد و آنجا بود که من متوجه شدم که این رهبر و این مرجع عالیقدر با‏‎ ‎‏اینکه هر ماه مبلغ زیادی در ایران و عراق به طلاب شهریه می‌پردازند، جز این‏‎ ‎‏مقدار ناچیز، لباس دیگری ندارد. این موضوع برای اهل علم و اهل اخلاق و‏‎ ‎‏مسئولین درس بزرگی است که امام با این ویژگی‌ها بود که به جنگ کفر و‏‎ ‎‏استکبار جهانی رفت و سربلند بیرون آمد.(1) 1. حجت‌الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی‌پور – کتاب آینه حسن – ص 143. @gharar_a
📚 🔹 در محضر امام خمینی(ره) 🔸 ناتمام گذاشتن مصاحبه مطبوعاتی به خاطر نماز اول وقت ‏‏ وقتی شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو بودند. نزدیک به‏‎ ‎‏سیصد الی چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده‏‎ ‎‏بودند. تختی گذاشتند و امام روی آن نشستند. تمام‏‎ ‎‏دوربین‌ها کار می‌کرد.‏ ‏‏ قرار بود هرچند نفر خبرنگار یک سؤال بکنند. دو یا‏‎ ‎‏سه سؤال از امام پرسیده شد که صدای دلنشین أذان‏‎ ‎‏برخاست. امام بلافاصله آنجا را ترک کردند و فرمودند:‏‎ ‎‏«وقت فضیلت نماز ظهر می‌گذرد». تمام حاضرین از‏‎ ‎‏اینکه امام در ظاهر، بی‌جهت صحنه را ترک کردند متعجب‏‎ ‎‏شدند. شخصی از امام خواهش کرد که: چنین موقعی کمتر‏‎ ‎‏پیش می‌آید و شما اکنون می‌توانید صدای خود را به‏‎ ‎‏جهان برسانید، بسیار مناسب است که حدّاقل به چهار پنج‏‎ ‎‏سؤال دیگر پاسخ دهید. امام با قاطعیت فرمودند: «به هیچ‏‎ ‎‏وجه نمی‌شود» و به سوی مصلای خود رفتند.(1) * سیمای فرزانگان، صص159-، 160، راوی مرحوم حجت‌الاسلام حاج سید احمد خمینی،(کتاب سبز‌تر از سبز – مهدی غلامعلی – ص14) 🔻@gharar_a
📚 🔹 خانواده و ازدواج از نگاه رهبری 🔸 لزوم رسیدگی به خانواده و بصـیـرت دادن به همسر و فرزندان چنانچه نتوانید در زمینه فرزندان درست فکر کنید و عمل کنید، خدای نکرده برای شما مشکل درست خواهد شد. به بصیرت فرزندان و همسرانتان برسید، اهمیت بدهید. خودتان را آنچنان در کار غرق نکنید که برای زن و بچه وقتی و فرصتی باقی نماند. من بارها به دوستان سفارش کرده‌ام، باز هم به شما سفارش می‌کنم، برای فرزندان وقت بگذارید و بدانید که جوان‌ها به کمک نورانیت و صفایی که در دلشان هست، حرف شما را قبول می‌کنند. شما فقط بایستی دو کلمه حرف قابل قبول و منطقی داشته باشید که به فرزندتان بزنید، در‌باره هر مسئله‌ای که به نظر شما مهم است؛ در‌باره دین، در‌باره انقلاب، امام و رژیم گذشته، در‌باره مسائلی که روز به روز و نوع به نوع مطرح می‌شود، باید حرف داشته باشید: «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجاره»، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست نگه دارید(تحریم/ 6)، خودتان و فرزندان و اهل خودتان را حفظ کنید، این بسیار مهم است. بصیرت را برای خودتان و برای آنها به وجود بیاورید. من بارها از قول امیر المومنین(ع) در خطبه و جاهای دیگر عرض کرده‌ام که حضرت در جنگ صفین، وقتی که آن قضایا پیش آمد – از جمله فرمایشات – این را فرمود: «الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصیره و الصبر»؛ اين پرچم را به دوش نمى‌كشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت باشد.(نهج‌البلاغه، خطبه 173) این کلمه بصر و صبر هم از آن زیبایی‌های مخصوص کلمات امیرالمومنین است که هر دو، حروف واحدی دارند! بصیرت و پایداری، هر دو لازم است. * بیانات در دیدار فرماندهان سپاه 14/12/76 @gharar_a
📚 🔹 در محضر امام خمینی(ره) 🔸 هر کجا بروم، حرفم را می‌زنم‏ ‏‏[وقتی امام به فرانسه وارد شدند، کسانی از کاخ الیزه آمدند و برای دیدار با امام وقت خواستند] امام گفتند: «بیایند». آمدند و [به امام] گفتند که شما حق ندارید کوچکترین کاری انجام دهید. امام گفتند: «ما فکر می‌کردیم اینجا مثل عراق نیست. من هر کجا بروم حرفم را می‌زنم. من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می‌کنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته‌اند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند، ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند. من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه می‌گذرد.» *سید احمد خمینی – برداشت‌هایی از سیره امام خمینی –س- ج 4- ص۱۳ @gharar_a
📚 🔹 جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب 🔸 توصیه‌های کلیدی پیامبراکرم(ص) به مهاجرین اهل صفه(2) عدم افراط و تفریط در استفاده از نعمت‌های حلال دنیا عن جعفربن محمدالصادق عن ابیه عن آبائه... فقام سعد بن الاشج فقال(ص): یا رسول‌الله! ما یفعل بنا بعد الموت فقال: الحساب و القبر ثم ضیقه بعد ذلک اوسعته. فقال: یا رسول‌الله! هل تخاف انت ذلک؟ فقال: لا ولکن استحیی من النعم المتظاهرهًْ التی لااجازیها و لاجزء من سبعهًْ: فقال سعد بن الاشج: انی اشهد الله و اشهد رسوله و من حضرنی ان نوم‌اللیل علی حرام و الاکل بالنهار علی حرام و الباس اللیل علی حرام و مخالطهًْ الناس علی حرام و ایتان النساء علی حرام، فقال رسول‌الله(ص): یا سعد! لم تصنع شیئا؛ کیف تامر بالمعروف و تنهی عن‌المنکر اذا لم تخالط الناس؟ و سکون البریهًْ بعد الحضر کفر للنعمهًْ، نم باللیل و کل بالنهار و البس ما لم یکن ذهبا او حریرا او معصفراوات النساء [یا سعد!] اذهب الی بنی المصطلق فانهم قد ردوا رسولی.(1) سعدبن‌اشج از جا برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! بعد از مرگ با ما چه رفتاری می‌شود؟ حضرت(ص) فرمود: حسابرسی می‌شوید و قبر شما یا تنگ خواهد بود و یا وسعت می‌یابد. سعد پرسید: ای پیامبر خدا! آیا شما هم از مرگ و قبر می‌ترسی؟ حضرت فرمود: نه، ولی پیش خدای متعال شرمنده هستم که نمی‌توانم حق نعمتش و حتی جزئی از آن را ادا کنم. سعد گفت: من خدا و پیامبر و همه شما را شاهد می‌گیرم که خواب شب،‌ غذای روز،‌ آرامش شب، معاشرت با مردم و مباشرت با زنان را بر خود حرام می‌گردانم. رسول خدا(ص) فرمود: هرگز این کار را نکن. اگر با مردم معاشرت نداشته باشی چگونه امر به معروف و نهی از منکر می‌کنی؟ پس از سکونت در شهر در میان مردم،‌ سر به بیابان گذاشتن کفران نعمت است. شب را بخواب، روز را هم غذا بخور و لباسی که طلا یا ابریشم نباشد بپوش و زندگی خانوادگی‌ات را هم داشته باش. ای سعد! اکنون به سوی قبیله‌ بنی‌المصطلق برو، زیرا آنها فرستاده مرا برگردانده‌اند.» فقام سعد بن الاشج فقال:یا رسول‌الله! ما یفعل بنا بعد الموت؟ ]اسعد گفت[ سرنوشت ما بعد از مرگ چگونه خواهد شد؟ یعنی]بعد از[ آن روزگاری که آن حالت سعه(گشایش) برای ما پیش بیاید، خدای متعال با ما چه جور رفتار خواهد کرد؟… ادامه مطلب👇 http://kayhan.ir/fa/news/184435 🔻@gharar_a
📚 🔹 در محضر امام خمینی(ره) آخرين ماه رمضان امام خمينى(ره) چگونه گذشت؟ 🔸 در كسالت آخر امام، شبها يكى از برادران پاسدار، پشت در اتاق ايشان مى خوابيد، يك وقت من از ايشان سؤال كردم: «شما كه مدتى شبها مراقب امام بوديد، خاطره اى از امام داريد؟» گفت: «بله، شبها، معمولاً امام دو ساعت مانده به اذان صبح بيدار بودند. يك شب متوجه شدم امام با صداى بلند گريه مى كنند. من هم متأثر شدم و شروع كردم به گريه كردن. امام براى تجديد وضو بيرون آمدند، متوجه من شدند. فرمودند: «فلانى! تا جوان هستى قدر بدان و خدا را عبادت كن، لذت عبادت در جوانى است. آدم وقتى پير مى شود، دلش مى خواهد عبادت كند اما حال و توان برايش نيست.» امام خمينى در هر كار و در هر حالى به ياد خدا بودند. ذكر و دعا و مناجات و گريه‌هاى نيمه شبشان هرگز قطع نشد. از لحظه‌هاى آخر عمرشان اگر چه فيلمبردارى شده است، ولى هنوز بخشى از آن را نشان نداده‌اند. چنانچه اين فيلمها به طور كامل نشان داده شوند، مى‌بينيد كه چگونه ريش مباركشان را روى دست گرفته‌اند و زارزار گريه مى‌كنند، آخرين ماه رمضان دوران حياتشان به گفته ساكنان بيت، متفاوت از ديگر ماه رمضانها بود. به اين صورت كه امام هميشه براى خشك كردن‌اشك چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه رمضان، حوله‌اى را نيز همراه برمى‌داشتند تا در هنگام نمازهاى نيمه شبشان از آن هم استفاده كنند. *امام در سنگر نماز، ص 77، به نقل از حجهًْ‌الاسلام والمسلمين توسلى @gharar_a